دافا را در سال ۱۹۹۸ کسب کردم. در حالی که هنوز سعی می کردم ببینم چطور باید تزکیه کنم، آزار و شکنجه شیطانی آغاز شد. امروز می خواهم تجاربم را در تزکیه خود و همکاری با دیگر تمرین کننده ها در میان بگذارم.

جستجوی درون، پاک کردن افکار بشری در حین همکاری با یکدیگر

استاد بیان می‌‏کنند: "وقتی به مسائل مریدان دافا می‌رسد، همیشه باید با یکدیگر همکاری کنید و با هم به خوبی کار کنید." ("آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۴ غرب آمریکا") سال ۲۰۰۷ بود که در انجام کارهای دافا به طور واقعی شروع به همکاری با دیگر تمرین کنندگان کردم. در آن زمان، ذهنم خالص و ساده بود. احساس می کردم که خوب تزکیه نکرده ام و هر چه که تمرین کنندگان به من می گفتند، در اعتبار بخشی به دافا انجام می دادم.

با گذشت زمان، با تعامل و ارتباط بیشتر با هم تمرین کنندگان، تضادها به سطح ‌آمدند. سرانجام وضعیت بدتر شد. باید به آن توجه می‌کردم، پس سعی کردم درونم را جستجو کنم. وابستگی‌هایم مثل وابسته بودن به شهرت، ذهنیت خودنمایی، شوق و اشتیاق، اعتباربخشی به خود، حسادت و تمنا نمایان شدند. تلاش کردم که هنگام همکاری با هم‌تمرین‌کنندگان، پیوسته این افکار بشری را پاک کنم.

افشای شیطان هنگام همکاری با یکدیگر

بعدها، به گروه مطالعه فای بزرگی ملحق شدم و فرصت ارتباط با برخی هماهنگ‌کنندگان را پیدا کردم. اوایل یکی از سال ها، آن هماهنگ کننده می‌خواست تمرین‌کننده‌های محلی ما را ترغیب کند تا در فعالیتی، آزار و شکنجه شرارت‌‏آمیز را افشا کنند. به دلیل وابستگی ترس، برخی تمرین کنندگان شرکت نکردند. همچنین برخی از هماهنگ کنندگان مسائل را از دیدگاه فا اداره نکردند که این امر منجر به توقف پروژه شد. در آن هنگام، من حمایت خود را از هماهنگ کننده نشان دادم و افکارم را در مطالعه گروهی به اشتراک گذاشتم و گفتم: افشای آزار و شکنجه شیطانی چیزی است که استاد از ما می خواهند انجام دهیم. افشای شرارت و شیطان، از بین بردن آن و نجات موجودات ذی شعور است.

شروع به همکاری با هماهنگ‌کننده منطقه دیگری کردم تا حقایق مربوط به آزار و شکنجه انجام‌‏شده توسط اداره ۶۱۰ را در طی ده سال گذشته در آن منطقه جمع آوری کنیم. در این حین، تمرین کننده ای از حومه شهر با این روش افشای شیطان ابراز موافقت کرد. او در عرض تقریبا شش ماه، تمام مدارک بیش از ده شهرستان و موارد آزار و شکنجه بیش از ۳۰ تمرین کننده را جمع آوری کرد. این برایم تکان دهنده بود. من چند شب را صرف خلاصه کردن آن مطالب و تهیه مجموعه کاملی از حقایق آزار و شکنجه توسط اداره ۶۱۰ منطقه در طول ده سال گذشته کردم. بعد آن را برای بازبینی به آن هماهنگ کننده دادم. چند روز بعد، روی وب سایت مینگ هویی منتشر شده بود.

سازمان جهانی مسئول تحقیق در مورد آزار و شکنجه فالون گونگ، شروع به جستجوی افراد مسئول برای آن موارد کرد و شیطان از آن نیروی صالح به وحشت افتاد. این باعث شد که ما این را احساس کنیم که تمرین کنندگان سرزمین اصلی چین و خارج از کشور یک بدن هستند. کاری که تمرین کنندگان خارج انجام می دهند کاهش شدت آزار و شکنجه برای تمرین کنندگان داخل چین است.

در حین مطالعه فا در گروهی دیگر، تجربه افشای شیطان از طریق نوشتن مقاله و نیز درک شخصی خودم را به اشتراک گذاشتم. حس دلگرمی به هم‌تمرین‌کنندگان دست داد و هماهنگ‌کننده‌ای از شهری دیگر گفت: "قبلا خوب عمل نمی کردم. درک کم من نباید ما را از افشای شیطان باز دارد. من این را با هم‌تمرین‌کنندگان منطقه‌ام در میان می گذارم."

کمی بعد، هماهنگ کننده شهری پیش من آمد و از من خواست که به آن ها در جمع‌آوری و مرتب کردن برخی مطالب کمک کنم. تمرین کنندگان زیادی در آن منطقه هستند و آزار و شکنجه نیز در آن جا خیلی شدید بوده است. از آن جا که اهمیت افشای شیطان را فهمیدند، با نوشتن شکنجه‌‏هایی که تجربه کرده بودند به نوشتن واقعیت‌‏ها پرداختند. بدین ترتیب مطالب از نظر محتوی، کامل و غنی بودند. پس از چند بار بازبینی و ویرایش، برای وب سایت مینگ‌هویی ارسال شدند.

با چنین فرصتی، هماهنگ کنندگان کل آن منطقه تبادل تجربه ای مفصل در مورد افشای آزار و شکنجه شیطانی داشتند. یکی از آنان گفت: "تبادل تجربه امروز خیلی تاثیر گذار بود. وقتی برگردم، با دیگر تمرین کنندگان نیز آن را مطرح می کنم." بدین ترتیب، گزارشات زیادی از موارد آزار و شکنجه در منطقه ای که آزار و شکنجه در آن شدید بود، روی وب سایت مینگ‌هویی منتشر شد. به محض انتشار آن مقالات، شیطان به طور قابل توجهی سرکوب شد.

دریافتم که تا زمانی که کارها را با پیروی از فا انجام می دهیم، به موفقیت ختم می شوند. ما باید از خودمان بگذریم و کارها را بر اساس نیاز های دافا انجام دهیم.

تشخیص کوتاهی‌هایم هنگام همکاری با یکدیگر

در طول سال‌های گذشته با هم تمرین کنندگان در جمع آوری و بررسی آمارهای مربوط به آزار و شکنجه در منطقه و ارسال به مینگ‌هویی همکاری می‌کردم. تمرین کننده‌ای مسئول ارسال این اطلاعات بود، ولی چون مشغول انجام پروژه های دیگر بود، می بایست کل پروژه را، شامل ارسال اطلاعات، خودم بر عهده میگرفتم. بدین ترتیب یاد گرفتم که دیگران را بفهمم و به فکرشان باشم. گنجایش قلبم افزایش یافته است.

مدتی سعی می کردم که مطالبی را که هم‌تمرین‌کننده‌ای جمع آوری کرده بود، سازماندهی کنم. دریافتم که برخی جزییات کم بودند. برای همین خواستم شخصا با آن تمرین کننده صحبت کنم. اما چه به دلیل ترس آن تمرین کننده بود که نمی خواست مرا ببیند و یا کمبود وقت، هرگز موفق به ملاقات هم نشدیم.

من از دیدگاه فا هیچ پیشرفتی نکرده بودم. افکار بشری‌ام پیشرفت این پروژه را کند می کرد. وقتی خبر پنج مقام رده بالای چینی را شنیدم که در اسپانیا به کشتار و شکنجه علیه فالون گونگ متهم شدند، احساس کردم که اصلاح فا به سرعت پیش رفته است. احساس کردم که مسئولیت های عظیمی بر عهده دارم و افسوس خوردم که نتوانستم از وقت برای با موفقیت انجام دادن کارهایی که قرار بود انجام دهم، بهترین استفاده را کنم. هنوز نیاز دارم که شین شینگم را رشد دهم. من اهمیت گرد آوری و بررسی اطلاعات آزار و شکنجه در اعتبار بخشی کلی به فا را درک نکرده بودم.

در چند سال گذشته، هنگام همکاری با دیگران، فرصت یافتم تا بخش هایی را که نیاز دارم در تزکیه رشد دهم شناسایی کنم. مثلا، وقتی دیدم که هنوز وابستگی ترس دارم، فعالانه و مداوما آن را پاک کردم. سطح شین شینگم بالا رفته و گنجایش قلبم افزایش یافته است.

مقالات جدید استاد را خواندم و دریافتم که الزامات فا در به خوبی همکاری کردن با یکدیگر بالا هستند. "هر چه استاد بگوید، آن کاری است که ما انجام خواهیم داد،" و "هر چه استاد بخواهد، آن چیزی است که ما انجام خواهیم داد" ("کوشاتر باشید")

دریافته ام که هرچه به پایان نزدیک تر می شویم نیاز داریم که کوشاتر باشیم. تا زمانی که خوب تزکیه کنیم و خوب همکاری کنیم، موجودات ذی شعور بیشتری را نجات می دهیم.

لطفا به هر گونه اشتباهی در درکم اشاره نمایید.