امروز جوآن فالون را خواندم و به اصول عمیق تری از فای استاد آگاه شدم.

"قبل ‌از آن‌که‌ تا سطح‌ بالاتری‌ تزکیه‌‌ کند، فکر می‌کند که آن‌چیزها وجود‌ ندارند و به آن‌ها باور نخواهد آورد. این‌ نتیجه‌ی سطح‌ او است و تفکر او نمی‌تواند صعود کند." (جوآن فالون)

 ناگهان درک کردم که در زمان مواجهه با یک مشکل، نکته کلیدی این نیست که چقدر آن دشوار است؛ بلکه این است که تا چه حد شما به فا  باور دارید.

برای مثال، در نظر بگیرید زمانیکه فا را مطالعه میکنید؛ شما خواب آلوده هستید و احساس میکنید سخت است که ادامه دهید. اگر بگویید من به قدرت دافا باور دارم و باید بر این اختلال غلبه کنم و اگر واقعا به دافا باور داشته باشید و بطور محکم در برابر میل به خواب مقاومت کنید، واقعا پس از آن احساس خواب آلودگی نمیکنید.

شما میخواهید تمرین ها را انجام دهید اما خسته هستید و احساس  میکنید که انجام آن سخت است. اما اگر بگویید که باور دارید انجام تمرینات بهترین راه تجدید قوا است و حقیقتا به آن باور داشته باشید و سپس تمرین ها را انجام دهید، احساس خستگی نخواهید کرد و بی درنگ احساس میکنید که سرشار از انرژی هستید.

تنها با همین دو مثال، هر تمرین کننده ای میتواند بگوید در مواجهه با هر مشکلی موضوع این نیست که آن چقدر سخت است، بلکه این است که آیا به قدرت عظیم فا باور دارید؛ آیا واقعا میخواهید الزامات استاد را دنبال کنید. اگر به دافا باور داشته باشید، چیزهای دشوار آسان میشوند. اگر باور نداشته باشید، یک چیز آسان به یک آشفتگی بزرگ تبدیل میشود. آیا همینطور نیست؟

در سرتاسر مسیر تزکیه مان، ما خود را در این موقعیتها خواهیم یافت.

استاد در آخر جوآن فالون بیان می کنند:

"هر یک از شما که ذهن‌تان را برای تزکیه مصمم کرده‌اید، قادر خواهید بود چیزها را تحمل کنید و وقتی آسایش شخصی‌تان به خطر می‌افتد قادر خواهید بود وابستگی‌های‌تان را رها کنید و قادر خواهید بود آن چیزها را سبک بگیرید. تا وقتی که بتوانید آن کار را انجام دهید، درواقع آن سخت نیست." (جوآن فالون)

درحقیقت اینطور است. اگر واقعا به استاد باور داشته باشیم و الزامات استاد را دنبال کنیم، آن دشوار نخواهد بود. نکته کلیدی این است که آیا به میزان لازم به استاد و دافا عمیقاً باور داریم.

باور حقیقی، پایه و اساس تزکیه ما است. وگرنه هر چیزی شبیه آب بدون سرچشمه یا یک درخت بی ریشه است.