اکنون ده سال است که جوآن فالون را مطالعه می‌‏کنم، و حتی می‌‏توانم آن را از حفظ بخوانم. اما تا همین تازگی هرگز احساس نمی‌‏کردم که به سطوح بالاتر معانی شامل شده در فا روشن‌‏بین شده باشم. معتقدم علتش این است که فکر من کاملاً خالص نبوده است، گرچه همیشه احساس می‌‏کردم که در مقایسه با دیگران به خوبی تزکیه کرده‌‏ام.

در جوآن فالون معلم می‌‏گوید،

"برای ما تزکیه‌کنندگان تضادها به‌طور ناگهانی ظاهر می‌شوند. پس باید چه‌ کار کنیم؟ اگر همیشه قلبی‌ سرشار از نیک‌خواهی‌ و محبت‌، و حالت ذهنی آرام و صلح‌جو داشته باشید،‌ وقتی‌‌ با مشکلات مواجه‌ می‌شوید‌، آن‌ها را به‌خوبی‌ اداره خواهید کرد زیرا به شما فضایی به‌عنوان ضربه‌گیر خواهد داد. اگر همیشه با دیگران بامحبت و دوستانه باشید، اگر همیشه وقتی کاری انجام می‌دهید دیگران را درنظر بگیرید، و هرگاه مسائلی با دیگران دارید اول فکر کنید که آیا آن‌ها می‌توانند آن‌را تحمل کنند یا آیا برای آن‌ها باعث صدمه‌ای نمی‌شود، آن‌گاه مشکلی نخواهید داشت. بنابراین وقتی تزکیه می‌کنید باید از استانداردهای بالا و حتی بالاتری پیروی کنید."

فکر می‌‏کردم که معنی عاری از نفس بودن را درک کرده‌‏ام، اما واقعیت این است که در نوع آن وضعیت‌‏ها هنوز درباره‌‏ی این فکر می‌‏کردم که من چه احساسی دارم، من چه می‌‏خواهم، و چگونه آن وضعیت را به بهترین صورت اداره کنم.

همان‌‏طور که از سد هر یک از این موانع می‌‏گذشتم، پیوسته به درون نگاه ‌‏کردم، و خودم را تزکیه ‌‏کردم. همان‌‏طور که معلم به ما آموختند، به عنوان تمرین‌‏کنندگان باید تمام عقاید و تصورات بشری را رها کنیم تا اینکه به بالاترین درک از فا دست یابیم. با این فکر به عنوان راهنمایم، مصمم شدم که سریعاً با استانداردهایی که معلم برای تمرین‌‏کنندگان تعیین می‌‏کند مطابق شوم. در نتیجه‌‏ی این کار، سطحم رشد کرده است، و وقتی فا را مطالعه می‌‏کنم احساس می‌‏کنم که درک عمیق‌‏تری دارم. این احساس را دارم که دری جدید به روی من باز شده است.