(Minghui.org) انسان یک روح دارد. هنگام نوشتن یک مقاله، باید به آن نیز یک روح بدهیم. یک مقاله اگر از افکاری درخشان برخوردار نباشد، خوانندگانش را تحت تأثیر قرار نخواهد داد. هنگامی که تمرین‌کنندگان مقالات روشنگری حقیقت را می‌نویسید لطفاً به خاطر داشته باشید که به آنها یک روح بدهید. تمرین‌کنندگان دافا مردمی با فضایل عالی هستند که در حال نجات موجودات ذی‌شعور می‌‌باشند. آنها افرادی نیستند که گرفتار سختی بوده و همدردی را از مردم دنیا گدایی می‌کنند.

مقالاتی شبیه مقاله زیر اغلب منتشر می‌شوند: در (یک روز خاص)، یک تمرین‌کننده دافا از (مکانی) شکنجه شد (بازداشت شد یا خانه‌اش مورد بازرسی قرار گرفت). بعد از اینکه او مورد آزار و اذیت قرار گرفت، خانواده‌اش دچار مشکلات مالی شدند یا هیچکس مراقب والدین پیر یا فرزند خردسالش نبود. حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) تا بالاترین حد ممکن تمرین‌کنندگان را از نظر مالی، فیزیکی و احساسی شکنجه می‌کند، بنابراین امیدواریم که مردم دنیا همدردی و کمکشان را نشان دهند.

هنگامی که غیر‌تمرین‌کنندگان چنین مقالاتی را می‌خوانند چه فکری خواهند کرد؟ چه چیزی آنها را هدایت خواهد کرد که همدردی نشان دهند؟ مقاله چه تأثیری خواهد داشت؟ شاید غیرتمرین‌کنندگان اینگونه فکر کنند: "تمرین‌کنندگان بیچاره‌ی دافا! از آنجاییکه تمرین‌کردن فالون گونگ برایم گرفتاری به بار خواهد آورد بهتر است که آن را تمرین نکنم. وگرنه ممکن است زندگیم را دچار مشکل کنم. اگر بخواهم آنها را کمک کنم بهتر است آن را به‌صورت پنهانی انجام دهم. نمی‌توانم به مردم اجازه دهم بدانند که من با فالون گونگ مرتبطم. پلیس‌ها شرور هستند و بهتر است که سربه‌سر آنها نگذارم." اگر غیرتمرین‌کنندگان چنین افکاری داشته باشند، هنگامی که حقیقت را برایشان روشن می‌کنیم و از آنها می‌خواهیم که از حزب کمونیست چین و سازمان‌های وابسته به آن دست بکشند آیا قلباً‌ مقاومت نخواهند کرد؟

اگر به مقاله‌مان یک روح بدهیم و خودمان را در سطح اخلاقی بالاتری قرار دهیم، خواندن آن موجودات ذی‌شعور را تحت تأثیر قرار خواهد داد. شاید بعضی افکار مانند این اظهار شدند: "در چنین جهانی که اخلاقیات فاسد شده و مردم در نقطه بحرانی مرگ و زندگی هستند تمرین‌کنندگان علیرغم اینکه درچنین دنیای آشفته‌ای مورد آزار و اذیت واقع شده‌اند هنوز بهترین سعیشان را می‌کنند تا مانع سقوط ارزش‌های اخلاقی شده و موجودات ذی‌شعور را نجات دهند. آنها شکنجه می‌شوند و این مسئله به من مربوط است. آنها این اندازه پارسا و با فضیلت هستند و باید برایشان احترام بسیار زیادی قائل شد، دلهای ما با آنها است. داستان‌هایشان بسیار متأثرکننده است. کمک به آنها و مردود شمردن شرارت در واقع کمک کردن به خودمان است. باید افتخار کنیم که دستهایمان را برای کمک به سویشان دراز کنیم. حتی بهتر است که بتوانیم یکی از آنها باشیم. از هیچ چیزی نخواهیم ترسید حتی اگر در خطر باشیم."

اگر غیرتمرین‌کنندگان مقالاتی با این نوع از افکار را بخوانند، آنگاه هنگامی که حقیقت را برایشان روشن کنیم و از آنها بخواهیم که از حزب کمونیست چین دست بکشند چه کاری انجام خواهند داد؟ آنها بسیار خوشحال خواهند بود که آن را انجام دهند.

بنابراین هنگامی که در مقالاتمان از آزار و شکنجه یاد می‌کنیم هدف این است که ماهیت ح.ک.چ را افشا کنیم نه اینکه همدردی مردم جهان را دریافت نماییم. نباید مثل گداهایی باشیم که در یک گوشه می‌نشینند و به رهگذران می‌گویند: "لطفاً به من یک سکه بدهید. ببینید چطور بیچاره هستم!" ما اینجاییم که معلم را در اصلاح فا یاری دهیم و موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم. اگر چه مورد آزار و شکنجه واقع شده‌ایم، باید بسیار مورد احترام باشیم.

این فقط درک شخصی من است. لطفاً هر چیز نادرستی را متذکر شوید.