(Minghui.org) من تمرین فالون ‌دافا را در سال ۱۹۹۵ شروع ‌کردم، و همه‌ی بیمارهایم پس از آن به زودی ناپدید شدند. در طی تمرین تزکیه‌ام بسیاری از چیزهای معجزه‌آسا اتفاق افتاد. شرحی که در ادامه می‌آید نشان ‌می‌دهد که فالون‌ دافا شایسته ‌احترام است و به مردم خوب‌بودن را می‌آموزد.

زمانی‌که از رها کردن تمرین فالون ‌دافا امتناع ‌کردم مرا به زندان انداختند. در نوامبر ۲۰۰۱، بعد از اینکه از زندان آزاد شدم یک کسب و کار کوچک فروش سویا را شروع‌ کردم. یک روز وقتی واقعاً سرم شلوغ بود، یک اسکناس ۱۰۰ دلاری دریافت ‌کردم که از قضا تقلبی است. در ابتدا بسیار نگران ‌شدم، چراکه گذراندن زندگی با فروش سویا خیلی سخت ‌بود. چند روز کامل از من زمان می‌گیرد که ۱۰۰ دلار بدست بیاورم، اما آنچه که استاد به ما آموخت را بخاطر آوردم، ما باید بر طبق اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری رفتار کنیم. من تصمیم ‌گرفتم که اسکناس تقلبی را از بین ببرم اگرچه تصمیم سختی برای من بود.

برخی از مردم در این نزدیکی گفتند، "فالون ‌دافا قطعاً خوب است. اگر ما بودیم تمام تلاش‌مان را می‌کردیم که آن اسکناس تقلبی را خرج ‌کنیم و خودمان ضرری را متحمل نشویم". حرف این واقعه گسترش یافته، و بسیاری از مردم درباره‌ی آن می‌دانستند. نگرش‌ آن‌ها درباره‌ی من تغییر کرد و شروع به تحسین از درستی و پارسایی تمرین‌کنندگان فالون‌ دافا کردند.

مدتی زیادی نگذشته بود که من اسکناس تقلبی دیگری گرفتم. این بار یک شخص که با لباس کاملا خوبی ظاهر شده‌ بود من را فریب ‌داد. از خودم پرسیدم چه ‌کاری باید درباره‌ی آن انجام‌ دهم. وضعیت مالی خانواده‌ام خیلی بد بود، و ۱۰۰ دلار در آن ماه از دست داده‌ بودم. در آن لحظه شخصی در جلوی من گفت، "من می‌خواهم که به شما ۷۰ دلار برای معاوضه‌ی اسکناس تقلبی بدهم. حتی اگر۲۰ دلار به شما بدهم، حداقل بخشی از ضرر را دریافت کرده‌ای." با اینکه برای از دست دادن پول رنج می‌بردم هنوز تصمیم گرفتم که اسکناس تقلبی را نابود‌ کنم، چراکه من یک تمربن‌کننده‌ی فالون‌دافا هستم.

یک‌روز خانمی از شهر از من سویا خرید. با او درباره‌ی حقیقت فالون‌دافا صحبت‌ کردم. روز بعد او دوباره آمد، و ادعا کرد که من موقع خرد کردن پول، یک اسکناس ۵۰ دلاری تقلبی پول به او داده‌ام. او فکر ‌کرد که تمرین‌کنندگان فالون‌دافا می‌بایست از پلیس بترسند، بنابراین من را تهدید ‌کرد که اگر ۵۰ دلار به او ندهم آن‌ها را خبر خواهد ‌کرد. درست همان‌وقت، پسر ۱۲ ساله‌ام پیدایش شد و گفت، "مادر من پول تقلبی را که یکی دیگر به او بود خرج‌ نکرد، پس چطور می‌تواند به شما یک اسکناس تقلبی بدهد؟ او تا حالا دو اسکناس تقلبی که به او داده ‌بودند را از بین‌ برده است." با شنیدن این، اگرچه از یک بچه، زن احساس شرم کرد و بی سر و صدا دور شد.

من تجربه‌ام را به اشتراک می‌گذارم چراکه می‌خواهم به همه بگویم که تمرین‌کنندگان فالون‌دافا افراد خوبی هستند. بسیاری از مردم چین انتظار نداشتند که حزب کمونیست از تلویزیون، روزنامه، رادیو، و اینترنت برای تهمت به فالون‌دافا در سراسر کشور استفاده ‌کند. من حقیقتاً امیدوارم که مردم چین به آن دروغ‌ها گوش ندهند و به حقیقت درباره‌ی فالون‌دافا آگاهی یابند.