(Minghui.org)

درود بر استاد محترم! درود بر هم‌تمرین‌کنندگان!

هیجده سال پیش تمرین‌ فالون گونگ را آغاز کردم. کتاب جوآن فالون را گرامی داشته‌ام. هر روز آن را مطالعه می‌کنم و چهار بار آن ‌را رونویسی کرده‌ام. نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر، هنگ یین و همه آموزش‌های فا در کنفرانس‌ها را نیز دو تا سه بار رونویسی کرده‌ام. ویدئوی سخنرانی‌های استاد را تماشا کرده و به آنها گوش د‌اده‌ام. ازآنجا که معنای زندگی و امید را در دافا یافته‌ام، مطالعه فا را بالاترین اولویت خود در‌نظر می‌گیرم. از اینکه یک مرید دافای دوره اصلاح فای استاد هستم، به‌طور وصف‌ناپذیری احساس افتخار و سربلندی می‌کنم. متوجه شده‌ام که هدف حقیقی زندگی من، تزکیه در دافا است.

مطالب زیر، تجربه‌های مسیر تزکیه من هستند که مایلم با هم‌تمرین‌کنندگان به اشتراک بگذارم:

اثرات شگفت‌انگیز اعتباربخشی به دافا بر سلامتی‌ام

در ۲۹ سالگی تمرین فالون دافا را شروع کردم. در آن‌زمان، ازنظر سلامتی دچار برخی مشکلات بودم، ولی آنها انگیزه‌ من برای شروع تمرین دافا نبودند. آثار و علائم بیماری‌هایی مانند نوراستنی (خستگی روانی) و بی‌خوابی، که سال‌ها از آن‌ها رنج می‌بردم، به‌سرعت ناپدید شدند. متوجه شدم که استاد بدنم را پاک کردند و از آن‌ زمان تاکنون، سالم و تندرست بوده‌ام.

در تابستان سال ۲۰۰۰، کارفرمایم سفری به یک مکان تفریحی ترتیب داد. در جمع‌های‌مان، کسانی که در رده سنی من بودند، خیلی احساس گرما و خستگی می‌کردند و اغلب می‌خواستند استراحت کوتاهی داشته باشند. به‌خاطر تزکیه‌ام در دافا، به‌هیچ‌وجه احساس خستگی نمی‌کردم. تغییرات مثبتی که در وضعیت سلامتی‌ام به‌وجود آمده بود، حقیقتاً شگفت‌انگیز و معجزه‌آسا بودند. این واقعیت که تعداد بسیار زیادی از افراد، تجارب مشابهی در این زمینه دارند، یکی از دلایلی است که چرا یک‌صد میلیون نفر فالون دافا را تمرین می‌کنند.

طی هیجده سال گذشته، پوستم گلگون و سالم شده است. صورتم را فقط با آب می‌شویم و هیچ پولی صرف لوازم آرایشی نمی‌کنم. آثار زخم‌ روی صورتم که دراثر وقوع زلزله‌ای در زمان ده‌سالگی‌ام به‌وجود آمده بودند، ناپدید شدند؛ به‌طوری که حتی جراحی پلاستیک نیز نمی‌توانست این اثر ترمیمی را داشته باشد. اخیراً زمانی‌که در خانه مادرم بودم، یکی از همسایه‌ها که برای دیدن او آمده بود گفت که صورتم جوان‌تر و زیباتر شده است.

روزی به‌طور اتفاقی با یکی از همکاران سابقم برخورد کردم که بیش از ده سال بود او را ندیده بودم. با تعجب به من گفت که، "پوستت خیلی خوب به‌نظر می‌رسد، و در طی این سال‌ها ابداً تغییر نکرده‌ای." با اینکه چهار یا پنج سال از من جوان‌تر بود، صورتش را آرایش کرده بود و مدام می‌گفت که پوستش پیر شده و رنگ چهره‌اش تغییر کرده است. وقتی به او گفتم که از لوازم آرایشی استفاده نکرده‌ام و تمرین‌ فالون گونگ باعث بهتر شدن چهره‌ام شده، از اثرات خارق‌العاده فالون دافا شگفت‌زده شد.

تجلی توانایی‌های فوق‌العاده در کارمان

طی ۲۴ سال گذشته، در فرمانداری محلی کار می‌کرده‌ام. در سال ۱۹۹۶، در واحد ما کامپیوترهایی نصب کردند. به‌اتفاق همکارانم، در یک دوره آموزشی دو‌هفته‌ای شرکت کردیم. در طی این دوره آموزشی، سایر افراد، مطالب را به‌سختی درک می‌کردند و بعد از اتمام کلاس، انواع و اقسام سئوالات را از معلم می‌پرسیدند. آنها نمی‌توانستند به‌تنهایی با کامپیوتر کار کنند.

باوجوداینکه هیچ‌گونه دانش یا تجربه قبلی نداشتم، اما از آنجا که خرد من رشد کرده بود، می‌توانستم آموزش‌های معلم را در کلاس بفهمم و پس از آن از کامپیوتر استفاده کنم. فهمیدم این استاد بودند که به من کمک می‌کردند تا دیگران شاهد توانایی‌های فوق‌العاده و خردی باشند که از دافا کسب کرده بودم.

استفاده از کامپیوتر در محل کار برایم خیلی آسان بود. گاهی اوقات از راندمان بالا و دقتم متحیر می‌شدم. باید فهرست خلاصه‌ای از خدمات پزشکی، مشتمل بر صورت‌حساب‌ داروها و اسناد بیمارستانی هر بیمار را به فرمانداری شهرستان گزارش می‌کردم. همه صورت‌حساب‌ها و اسناد باید یکی‌یکی محاسبه می‌شدند و بعد مبلغ کل مربوط به هر بیمار باید در کامپیوتر ثبت می‌شد. سپس همه اطلاعات به واحد مربوطه ارائه می‌شد.

مقامات اداره فرمانداری خیلی تحت تأثیر گزارش شهر ما قرار گرفتند، زیرا بر‌خلاف سایر شهرها، همه کارها را به درستی انجام داده بودیم. این مسئله، یک بار دیگر، توانایی‌های فوق‌العاده و خرد مرا به‌عنوان یک مرید دافا به نمایش گذاشت، زیرا تقریباً همه در شهر می‌دانستند که من فالون گونگ را تمرین می‌کردم.

رشد شین‌شینگ در محیط کار

قبل از تمرین دافا، فردی به‌شدت مغرور بودم و از خدشه‌دارشدن وجهه خود در مقابل دیگران بیزار بودم. اگر دیگران بهتر از من عمل می‌کردند احساس حسادت می‌کردم و سعی می‌کردم با آنها رقابت کنم. شاد نبودم و به‌گونه‌ای با دیگران رفتار می‌کردم که گویا به من بدهکار هستند. در ضمن، نمی‌توانستم آنهایی را تحمل کنم که مغرور بوده و با دیده تحقیر به من نگاه می‌کردند. ذهنم همیشه نگران بود و از آسیب دیدن می‌ترسیدم. همچنین فکر می‌کردم که حق دارم لوازم و تجهیزات دفتر کار را برای استفاده شخصی به خانه ببرم.

در جریان مطالعه مستمر فا و گوش کردن به سخنرانی‌های استاد، به‌تدریج علت از دست دادن و به‌دست آوردن را درک کردم. درطلب شهرت و نفع شخصی ‌بودن را کنار گذاشتم و مصمم شدم که رشد کنم. استاد از ما می‌خواهند که تحت هر شرایطی افراد خوبی باشیم و خود درونی واقعی‌مان را تزکیه کنیم. استاد بیان کردند: "بدون توجه به اینکه حق با شما باشد یا نباشد، باید خودتان را بررسی کنید." (آموزش فا در شهر لس‌آنجلس)

باید بر اساس آنچه استاد بیان کردند، عمل کنیم: "... وقتی مورد حمله قرار می‌گیرید تلافی نکنید، وقتی توهین می‌شوید جوابش را ندهید" (جوآن فالون). متوجه شدم که در این دنیا، تنها استاد می‌توانند مرا تغییر دهند. استاد مرا بیدار کردند و کمک کردند تا ارتباط‌مان را درک کنم. آنچه استاد در جوآن فالون آموزش دادند: "... بدون از دست دادن، چیزی به‌دست نمی‌آید. اگر بخواهید به‌دست بیاورید، مجبورید از دست بدهید."، و مثالی درباره بردن چیزها از محل کار به خانه، مرا تحت تأثیر قرار دادند. از آن‌زمان به بعد، از استانداردهای دافا پیروی کردم و به‌طور جدی خود را رشد دادم.

رشد کردن در بردباری کار آسانی نبود، اما بازهم نهایت سعی خود را کردم. در باورم به این سخنان استاد استوار ماندم:

"وقتی تحمل کردن آن سخت است، می‌توانی آن‌ را تحمل کنی. وقتی انجام آن سخت است، می‌توانی آن ‌را انجام دهی." (جوآن فالون)

اگر سعی کنم آن‌ را تحمل کنم، همان‌طور می‌شود که استاد بیان کردند:

"وقتی واقعاً بتوانید آن‌را انجام دهید، درست مثل آن مسافر خسته و فرسوده، سایه‌‌ درختان بید، غنچه‌ گل‌ها، محلی که سرم را روی آن بگذارم را خواهید دید!" (جوآن فالون)

برای مثال، در اواخر دهه ۸۰، کمی بعد از اینکه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم، در شغلم ترفیع یافتم. به‌دلیل باور استوارم به دافا، درباره "رویداد خودسوزی تیان‌آن‌من" که یک رویداد صحنه‌سازی شده بود با دیگران صحبت می‌کردم. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳، در یک اردوگاه کار اجباری حبس شدم. پس از آزادی وقتی به سر کارم بازگشتم، به رده یک کارمند معمولی اداره تنزل پیدا کردم. درحالی‌که یکی از همکاران سابقم، که تنها تا پایان مدرسه راهنمایی درس خوانده بود، از طریق راه‌هایی نادرست، از سمت تایپیست به رئیس دفتر ارتقا یافته بود.

از ترفیع او به‌شدت آزرده شده و به‌خاطر وابستگی‌های بشری‌ام مثل حسادت، وابستگی به حفظ آبرو، ذهنیت رقابت‌جویی، غرور و خودبینی، شهرت و ذهنیت خودنمایی عصبانی شده بودم. ازآنجا که او همیشه گستاخ، بی‌منطق، مغرور بود و هنگام صحبت کردن بی‌ادب بود، رفتارش مرا آزرده‌خاطر می‌کرد. چون یک تمرین‌کننده هستم، به بهترین نحو عمل می‌کردم تا رفتار او را تحمل کنم و تلافی نکنم.

با وجود درک واضحی که از فا داشتم، بسیار مشکل بود که همیشه او را تحمل کنم و به‌طور واقعی امتحان را بگذرانم. گاهی اوقات وقتی با چهره سرسخت و لجوج او مواجه می‌شدم، عملکردهای شیطانی او در ذهنم نقش می‌بست. روزی، دیگر نتوانستم رفتارش را تحمل کنم و با او جروبحث کردم. بعداً از آنچه بر خلاف استاندارد یک تمرین‌کننده انجام داده بودم، شرمنده و پشیمان شدم.

پس از آن مشاجره، به‌مدت چند ماه فکر می‌کردم که برای فرونشاندن تنش‌ها، قدم پیش بگذارم و با او صحبت کنم، اما قلب انسانی‌ من، همراه با وابستگی به شهرت و اعتبار، غرور و ذهنیت رقابت‌جویی، مانع از این می‌شد که پیش‌قدم شوم.

درک کردم که آن وابستگی‌ها، خود واقعی من نبودند و از اینکه مرا کنترل می‌کردند، احساس بسیار بدی داشتم. بنابراین، به‌طور پیوسته افکار درست فرستادم تا میدان بُعدی‌ام را پاک کنم و وابستگی‌های مختلفی را که در اعماق قلبم وجود داشتند، از بین ببرم، و مطالعه فا را افزایش دادم. از نظر خصوصیات فردی، دارای شخصیتی قاطع، انعطاف‌ناپذیر و سرکش بودم که تمایلی به عذرخواهی نداشت. به همین دلیل هر وقت موضوعات "تبدیل کارما" و "رشد شین‌شینگ" را در سخنرانی چهارم (جوآن فالون) مطالعه می‌کردم، احساس می‌کردم که استاد در حال صحبت با من هستند. همچنین اغلب مقالات نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر را ازبر می‌خواندم:

"برای یک تزکیه‌کننده، تمام ناکامی‌هایی که او در میان مردم عادی با آن مواجه می‌شود آزمون‌ها هستند و تمام تعریف و تحسین‌هایی که دریافت می‌کند، امتحان‌ها هستند." ("یک تزکیه‌کننده به‌طور طبیعی می‌تواند خود را در آن بیابد" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

"بردباری کلید رشد شین‌شینگ شخص است. تحمل کردن همراه با خشم، شکایت و یا اندوه، بردباری یک فرد عادی است که به موضوعات مربوط به خودش وابسته است. تحمل کردن، به‌طوری که کاملاً بدون خشم و شکایت باشد، بردباری یک تزکیه‌کننده است." ("بردباری (رِن) چیست؟" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

آموزش‌های استاد بسیار واضح و روشن هستند، پس چرا نمی‌توانستم دراین خصوص قدم پیش بگذارم؟ از خودم پرسیدم: "آیا چشم‌پوشی کردن یا عذرخواهی کردن برایم بیش‌از‌حد دشوار است؟ آیا مثل یک تمرین‌کننده عمل می‌کنم؟ چرا عصبانی بودم؟ آیا رفتار او فرصتی برای رشد شین‌شینگ من ایجاد نکرد؟ چرا آن فرصت را پس زدم؟"

مصمم شدم که امتحان را بگذرانم. در تعطیلات سال نو، ازطریق ایمیل، نامه کوتاهی برای تبریک و عذرخواهی برایش فرستادم. پاسخ داد و او هم عذرخواهی کرد. سرانجام قدم پیش گذاشتم و وابستگی‌هایی را که مانع می‌شدند مانند یک تزکیه‌کننده رشد کنم متلاشی کردم. احساس کردم که بار سنگینی از دوش من برداشته شد.

پس از مطالعه این سخنرانی استاد، آگاه شدم.

"یک شخص مجبور است که خود را در موقعیت‌های واقعی آبدیده کند- این تنها راهی است که می‌توانید رشد کنید. برخی افراد متعجب می‌شوند، 'چرا ما همیشه‌ در تزکیه‌ی روزانه‌مان با دردسر روبرو می‌شویم‌؟ آن‌ مشکلات‌ آن‌چنان فرقی با مشکلاتی‌ که مردم‌ عادی‌ گرفتار آن‌ها می‌شوند ندارند.' این بدین خاطر است که‌ شما در بین‌ مردم‌ عادی‌ تزکیه‌ می‌کنید. ناگهان‌ سر و ته نخواهید شد با سرتان به‌سمت زمین، به بالا پرواز کنید و در هوا زجر بکشید- به این شکل نخواهد بود‌. همگی موقعیت‌هایی خواهند بود که مردم عادی دارند، مثل این‌که کسی شما را ناراحت می‌کند، کسی شما را عصبانی می‌کند، کسی با شما بد رفتار می‌کند، یا کسی بدون دلیل چیزهای زننده به شما می‌گوید. برای‌ این‌ است که‌ دیده شود ‌چگونه‌ این چیزها را اداره می‌کنید‌." (جوآن فالون)

تا آن ‌زمان، به‌نظر می‌رسید که درک نکرده بودم، چگونه باید خود را تزکیه ‌کنم. با لبخندی بر صورتم، مانند شخصی تازه‌ متولد شده، احساس آرامش کردم و پس از اینکه وابستگی‌ام به شهرت برداشته شد، دیگر احساس آشفتگی نداشتم. دقیقاً همان‌طور که استاد بیان کردند: "...ظاهر از ذهن نشأت می‌گیرد." ("آموزش فا ارائه شده در جلسه‌ اپک تایمز")

به‌خاطر تغییری که در قلبم به‌وجود آمد، وقتی درباره فالون گونگ با رئیس دفتر صحبت می‌کردم، دیگر مانند گذشته آنقدر لجوج و سرسخت نبود. حتی به واقعیت‌های مربوط به برداشت اجباری اعضای بدن تمرین‌کنندگان زنده فالون گونگ گوش کرد که وانگ لی‌جون و بو شیلای برای کسب منفعت مالی مرتکب آن شدند.

به‌کاربردن آموخته‌ها در اعتباربخشی به فا

پس از شروع آزار و شکنجه در سال ۱۹۹۹، شعبه محلی حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و اداره پلیس، تعدادی از مریدان دافا را بازداشت کردند. ارتباط ما با افراد بیرون از شهر قطع شد و نمی‌دانستیم دراین‌باره چه‌کاری باید انجام دهیم. به‌خاطر دروغ‌ها و تهمت‌های مکرر در تلویزیون علیه استاد و دافا، بسیار مضطرب و ناراحت بودم. بدون توجه به اینکه چگونه ح.ک.چ، هیاهوی دیوانه‌واری را به‌راه انداخته بود، معتقد بودم که دافا خدشه‌ناپذیر است و هیچ تردیدی درباره باور خود به دافا نداشتم.

مردم که به مطالب روشنگری حقیقت از بیرون دسترسی نداشتند، بر اثر تبلیغات ح.ک.چ مسموم می‌شدند، اما هنوز می‌توانستم با استفاده از معلومات و مهارت‌های خود، مقالاتی درباره فالون گونگ بنویسم تا مردم را از واقعیت‌ها آگاه کنم و به آنها بگویم: بر‌خلاف آن‌چه در اخبار تلویزیون گفته می‌شود، ‌تمرین‌کنندگان فالون گونگ با پیروی از اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری افراد بهتری شده‌اند.

براساس تجارب تزکیه‌‌ای که پس از تمرین فالون گونگ کسب کرده‌ بودم، مانند سلامتی جسمی‌ و رشد خصوصیات اخلاقی، شروع به نوشتن کردم. سپس نوشته‌های خود را بین مردم توزیع کردم. بعد از رویداد خودسوزی میدان تیان‌آن‌من، بلافاصله مقاله‌ای نوشتم تا مردم آگاه شوند که افراد دست‌اندرکار در آن واقعه، تمرین‌کنندگان فالون گونگ نبوده‌اند و اینکه حکومت آن نمایش را صحنه‌سازی‌ کرد تا با نشر اکاذیب، فالون گونگ را بدنام ‌کند و نفرت مردم را علیه آن برانگیزد. همان‌طور که استاد بیان کردند:

"ما برای تمرین‌کنندگان، شرایط جدی و سختی را معین کرده‌ایم که نمی‌توانند موجودات را بکشند." (جوآن فالون)

در طی سخت‌ترین دوره از آزار و شکنجه، بسیاری از مردم، اطلاعاتی را که جمع‌آوری کرده بودم می‌خواندند. آنها مطلع می‌شدند که با وجود آزار و شکنجه، تمرین‌کنندگان فالون گونگ همه‌جا حضور دارند.

وقتی درباره من به پلیس گزارش دادند و بازداشت شدم، مأموران پلیسی که مسئول پرونده من بودند و همچنین مسئولین واحد کاری‌ام، از طریق نوشته‌های من به حقایق آگاه شده بودند و می‌دانستند موضوع از چه قرار است. مدام به‌طور خصوصی با من صحبت می‌کردند: "صرف‌نظر از اینکه رویداد خودسوزی جعلی است یا خیر، ارتباطی به شما ندارد. اگر در خانه تمرین کنید، اهمیتی نمی‌دهیم."

می‌پرسیدند: "پس چرا چنین چیزهایی می‌نویسید؟" پاسخ دادم: "این موضوع قطعاً به من ارتباط دارد، زیرا یک تمرین‌کننده فالون گونگ هستم. ح.ک.چ رویداد خودسوزی را صحنه‌سازی کرد تا فالون گونگ را بدنام کند. بنابراین باید مردم را درجریان حقایق قرار دهم؛‌ در‌‌غیر‌این‌صورت فریب خواهند خورد." باور دارم که مطالب روشنگری حقیقت که جمع‌آوری می‌کنم تأثیر چشمگیری بر ح.ک.چ و موجودات شیطانی در منطقه ما دارند.

با پیشرفت اصلاح فا، در سراسر چین، انواع متنوعی از مطالب روشنگری حقیقت توزیع شدند. افراد بیشتر و بیشتری به واقعیت‌های فالون گونگ آگاه شده‌ و از ح.ک.چ و تشکیلات وابسته به آن خارج شده‌اند. در فوریه سال ۲۰۰۶، یک کامپیوتر، یک چاپگر (یک چاپگر رنگی جوهر‌افشان و یک چاپگر لیزری سیاه‌وسفید) و دستگاه‌های رایت سی‌دی خریدم تا تهیه و چاپ مطالب خود را شروع کنم.

از آنجا که در زمینه کار با کامپیوتر تجربه داشتم، طولی نکشید که یاد گرفتم چگونه به اینترنت وصل شوم، اطلاعات را دانلود و چاپ کرده، سی‌دی‌ها را کپی کنم، به سایرین کمک کنم به‌صورت آن‌لاین از ح.ک.چ خارج شوند، و برای وب‌سایت مینگهویی مطلب بنویسم و... دیگر نیاز نداشتم که مطالب را از مکان‌های دوردست دریافت کنم. توانستم همه مطالب لازم، شامل سی‌دی‌ هنرهای نمایشی شن‌یون را تهیه کنم.

هر سال می‌توانم بیش از یک‌صد سی‌دی شن‌یون را توزیع کنم. تعداد کپی‌هایی که من توزیع می‌کردم، در مقایسه با سایرین، نسبتاً کم بود، اما من سی‌دی‌ها را به‌صورت رودررو توزیع می‌کردم و تقریباً همه ضمن قبول آن تشکر می‌کردند. وقتی کسی آن‌ را نمی‌پذیرفت، سی‌دی‌ را پس می‌گرفتم و به شخص دیگری می‌دادم. علاوه‌برآن، می‌توانستم سخنرانی‌ها و مقالات جدید استاد را بلافاصله پس از انتشار بخوانم و کپی‌هایی از آنها را در اختیار هم‌تمرین‌کنندگان قرار می‌دادم.

از آنچه یاد گرفتم برای اعتباربخشی به دافا استفاده کرده‌ام. خرد یک تمرین‌کننده از دافا نشأت می‌گیرد و استاد آن‌ را به من عطا کرده‌اند. احساس می‌کنم که افکار و اعمالم بیشتر باهم هماهنگ شده‌اند. هر وقت می‌خواهم کاری را انجام دهم، می‌توانم بسیار سریع آن را انجام دهم، بدون اینکه لازم باشد برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشم. زیرا در عمل به عهد و پیمان‌هایم، نیک‌خواهی استاد همراه من است، بسیار خوش‌بختم که یک مرید دافای دوره اصلاح فا شدم و باید به بهترین نحو عمل کنم.

درک قدرت افکار درست

از زمانی‌که استاد قدرت فوق‌طبیعی فرستادن افکار درست را به ما ارزانی کرده‌اند، به‌طور مرتب چهار بار در روز افکار درست فرستاده‌ام. به قدرت افکار درست خود در متلاشی کردن نیرو‌های شیطانی باور دارم. باوجود اینکه نمی‌توانم تأثیر آن را در سایر بعدها ببینم، می‌توانم قدرتش را احساس کنم.

در ماه آوریل سال ۲۰۰۱، در بازداشتگاهی بازداشت شدم. ایستگاه تلویزیون محلی می‌خواست فیلمی از تمرین‌کنندگان دافا تهیه کند و از تمرین‌کنندگان بخواهد در بدنام‌ کردن دافا در تلویزیون، با ح.ک.چ همراهی کنند. گزارشگران با یک دوربین فیلم‌برداری به نزد ما آمدند. هنوز نمی‌دانستم چگونه افکار درست بفرستم، اما فکر می‌کردم که آنها نمی‌توانند هیچ‌چیزی را ضبط کرده یا پخش کنند و اگر اصرار به ضبط فیلم داشته باشند، دوربین باید از کار بیفتد. چند روز بعد، مأموران پلیس درباره آن صحبت می‌کردند و با تعجب می‌گفتند، "عجیب بود، دوربین اخبار ضبط ‌شده را پخش نکرد، دوربینی که بیش از یک میلیون یوآن ارزش دارد، ازکار افتاد." با شنیدن این صحبت‌ها، از کمک استاد در ریشه‌کن‌ کردن شیطان قدردانی کردم.

هر روز در مسیرم به محل کار، افکار درست می‌فرستادم. به‌نظر می‌رسید که این کار مکانیزمی را شکل می‌داد که در متلاشی کردن نیروهای شیطانی مؤثر بود. در سال ۲۰۰۷، اداره پلیس ناحیه ما بسته شد و کارمندان آن، به شهرهای نزدیک منتقل شدند. بنابراین، مریدان دافای منطقه ما دیگر تحت آزار و شکنجه بیشتری قرار نگرفتند.

تا به امروز، اطلاعات مثبت درخصوص فالون گونگ به‌دست هر خانواده‌ای رسیده و به همه جا ارسال شده است. مردم بیشتر و بیشتری در حال بیدار شدن هستند. آنهایی که فالون گونگ را می‌شناسند به تمرین‌کنندگان در انتشار اطلاعات کمک می‌کنند. افراد کاسب پول‌های خود را با تمرین‌کنندگان معاوضه می‌کنند و اسکناس‌هایی را می‌گیرند که بر روی آن‌ها حقایق فالون گونگ نوشته شده است. این نمونه‌ها، بیانگر قدرت اصلاح فا و تجلی کامل شدن مأموریت‌ مریدان دافا است.

در طی روند تزکیه‌ام‌، تجربه‌های بسیاری داشته‌ام که بیشتر آنها کوچک بودند تا بزرگ. بر این باورم که تا وقتی از الزامات فا پیروی کنیم و آنها را رعایت کنیم، قادر هستیم هر کاری را به‌خوبی انجام دهیم. زمان پایانی اصلاح فا تقریباً فرارسیده است. با زمان محدود باقی‌مانده، همچنان سه کار را به‌خوبی انجام خواهم داد، انتظارات استاد نیک‌خواه‌مان را برآورده خواهم کرد، و مأموریت خود را در نجات تعداد بیشتری از مردم، به‌انجام خواهم رساند.

وقتی نوشتن این مقاله به ‌پایان ‌رسید، وابستگی قوی‌ام به منتشر شدن این مقاله، یعنی ذهنیت خودنمایی را رها کردم. به این روشن شدم که خواه مقاله‌ام منتشر شود یا خیر، شرکت در این کنفرانس فا برای تبادل تجربه با هم‌تمرین‌کنندگان، فرصتی است که استاد به مریدان دافا در چین عطا کرده‌اند‌ تا با آن هماهنگ شوند و خود را تزکیه کنند.

استاد، به‌‌خاطر نیک‌خواهی‌تان درحق مریدان دافا، متشکرم.

هه‌‌شی