(Minghui.org) استاد به ما گفت که "وظیفه‌ی مریدان دافا نجات موجودات ذی‌شعور است." ("مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند – آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای منطقه‌ی شهری واشتگتن دی‌سی ۲۰۱۱")

استاد در همان مقاله بیان نمود:

"بودایان قرار نیست ندار و تهی‌دست باشند؛ باید دارا و ثروتمند باشند. حیات‌های آنجا دارایی‌های شما هستند، و فقط با آنها بهشت‌تان می‌تواند رونق یابد. آنها همگی دارایی به حساب می‌آیند - هر حیاتی دارایی محسوب می‌شود."

می‌خواهم درک خود از این عبارت را با هم‌تمرین‌کنندگان درمیان بگذارم.

اخیراً درگیر دو فکر بوده‌ام که به سختی می‌شد از آنها خلاصی یافت. اول این‌که، در ارتباط با اعتباربخشی به فا و نجات موجودات ذی‌شعور، بسیار احساس رضایت داشتم که از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌ام و هر آنچه که از من انتظار می‌رفت را انجام داده‌ام. دوم این‌که، از آنجا که دیگر به نظر می‌رسید مردمی که می‌بایست نجات داده شوند حقایق را درباره‌ی فالون گونگ می‌دانند، در این فکر بودم که آیا الان زمان تقریبی برای پایان اصلاح فا است و اینکه آیا کماکان می‌بایست نگران افرادی باشیم که به نظر غیرممکن می‌آید که به حقیقت آگاه شوند.

هر زمان که این تصورات در ذهنم پدیدار می‌شد، احساس سستی می‌کردم و انگیزه‌ام را برای روشن‌گری حقایق و نجات مردم از دست می‌دادم.

معمولاً می‌بایست مقدار زیادی مطالعه‌ی فای فشرده انجام می‌دادم تا چنین افکاری را دفع کنم. به خود یادآوری می‌کردم که استاد بهترین محیط تزکیه را برای ما ایجاد نموده است و به عنوان مریدان دافا، فقط لازم است که در انجام سه کاری که از ما خواسته شده، سخت‌کوش بمانیم. تا آنجا که ما بیشترین تلاش خود را بکنیم، بهترین نتیجه را خواهیم دید. تمام افکار منحرف و مداخلات توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده شده است تا گام‌های ما را آهسته کند و از نجات موجودات ذی‌شعور جلوگیری کند.

اما بعد از مدتی، آن افکار آزاردهنده مجدداً نمایان می‌شدند. دوباره مطالعه‌ی فا را افزایش می‌دادم تا مداخله را از بین ببرم، و واقعاً تا مدت کوتاهی بهتر می‌شدم، اما پس از مدتی دوباره همان افکار، مزاحمم می‌شدند.

درست وقتی که از جنگیدن با این تصورات منحرف ناامید و خسته ‌شده بودم، استاد صحنه‌ی زیر را در بعدهای دیگر برایم آشکار نمود.

دامنه‌ی یک کوه بسیار عظیم را دیدم که شبیه یک مزرعه‌ی بسیار بزرگ از گیاهان بود. انواع گوناگونی از گیاهان بصورت بسیار مرتب در ردیف‌ها چیده شده بودند، و در هر ردیف فقط یک نوع گیاه رشد می‌کرد و از پایین تا نقطه انتهایی در نوک کوه ادامه داشت. گیاهان در امتداد هر ردیف و در فاصله‌ی ۱ تا ۲ اینچ از یکدیگر کاشته شده بودند.

از دیدن این صحنه‌ی عظیم، آرام و افسانه‌ای حیرت‌زده شدم. همین که شروع به بالا رفتن از کوه کردم، ناگهان یک ردیف بخصوصی از گیاهان توجه‌ من را جلب کرد. هر گیاه در آن ردیف شبیه یک بودی‌ساتوا بود، و هر کدام از آنها یک موجود بخصوصی داشت که برای مواظبت از آنها گماشته شده بود. آنها با خوشحالی رشد می‌کردند. کاملاً مجذوب این صحنه شدم.

این صحنه مرا به یاد آنچه در گذشته دیده بودم انداخت؛ هر وقت روشنگری حقیقت برای گروه بخصوصی از افراد را کامل می‌کردم، استاد به من نشان می‌داد که در زادگاهم بار دیگر شالیزار برنج، محصول خوبی داده است!

اخیراً هر وقت در نجات مردم به خوبی عمل می‌کردم، استاد برایم حتی صحنه‌ی باشکوه‌تری را آشکار می‌کرد. دیدم که زمین‌های کشاورزی زادگاهم لبریز از کلم رسیده شده بودند. گل‌های طلایی کلم شکوفه زده و تمام مزرعه را پوشانده بودند. هیچ کلمه‌ای قادر به توصیف آن صحنه‌ی تماشایی نبود. بیشتر اینکه، مزرعه‌ی گیاهان در زادگاهم انواع گوناگونی از گیاهان و نهال‌های میوه داشت، و من حتی نام برخی از آن گیاهان را نمی‌دانستم.

می‌خواهم با پاراگراف زیر از آموزش فا از مقاله‌ی "مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند - آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای منطقه‌ی شهری واشتگتن دی‌سی ۲۰۱۱" به پایان رسانم تا بتوانیم در اعتباربخشی به فا و نجات موجودات ذی‌شعور سخت‌کوش بمانیم.

"همانطور که قبلاً با شما مطرح کردم، شما در اصل به خاطر استاد در حال نجات آن افراد نیستید، و برای دیگران نیز انجام نمی‌شود. دارید آنها را برای خودتان نجات می‌دهید، چرا که بسیار محتمل است که قرار باشد آنها موجودات ذی‌شعور آینده‌ی بهشت شما باشند، یا به گستره‌ی شما تعلق یابند. نمی‌توانید بگذارید این‌طور شود که وقتی به مکان درست‌تان بر‌می‌گردید، مثل فرمانده‌ی کلی باشید که ارتشی ندارد، و آنجا کاملاً خالی باشد، و فقط یک شخصیتِ تنها در آن بدن کیهانی ساکن باشد. بودایان قرار نیست ندار و تهی‌دست باشند؛ باید دارا و ثروتمند باشند. حیات‌های آنجا دارایی‌های شما هستند، و فقط با آنها بهشت‌تان می‌تواند رونق یابد. آنها همگی دارایی به حساب می‌آیند - هر حیاتی دارایی محسوب می‌شود."