(Minghui.org) من در حومه‌ی جنوبی استان لیائونینگ متولد شدم و ۵۱ ساله هستم. در جوانی خلق و خوی بدی داشتم و همیشه تمایل داشتم که دعوا کنم. به هیچ‌کس توجه نمی‌کردم و بیش از ۲۰ نوجوان در روستا دنباله‌روی من بودند و آنچه را که به آنها می‌گفتم، انجام می‌دادند. همه را کتک می‌زدم و به همین خاطر بدنام بودم. مردم از من می‌ترسیدند. هرگاه در طول شب درگیری و نزاعی بود، من آنجا بودم. والدینم همیشه نگرانم بودند. کارمای زیادی به دست آورده بودم.

تحسین تمرین‌کنندگان دافا

در ابتدای دهه‌ی ۱۹۹۰، من و همسرم برای کسب و کار به شهر رفتیم. در پاییز سال ۱۹۹۷، فالون گونگ به محله‌مان آمد. بسیاری از همسایگان ما، از پیر و جوان، فالون گونگ را تمرین می‌کردند. آنها را مسخره می‌کردم و فکر می‌کردم که وقت آزاد زیادی دارند. همسرم اغلب به دیدن تمرین‌کنندگان دافا می‌رفت و در سال ۱۹۹۸ تمرین را شروع کرد.

اوایل دوست نداشتم او تمرین کند. اغلب در منازعه و جدال با او بودم و اجازه نمی‌دادم شب‌ها فا را بخواند. با گذشت زمان، متوجه شدم که او صبورتر شده و دیگر با من دعوا نمی‌کند. قبل از اینکه تزکیه را شروع کند اغلب اوقات مشاجره داشتیم و گاهی اوقات دعوای شدیدی بین‌مان در می‌گرفت. پس از مشاهده‌ی تغییرات مثبت در او، دیگر مزاحم تمرینش نشدم.

در تاریخ ۲۰ ژوئیه‌ی ۱۹۹۹، آزار و شکنجه‌ی فالون گونگ آغاز شد، اما همسرم پایدار و راسخ به تمرین کردن ادامه داد. گاهی اوقات، تمرین‌کنندگان دیگر به خانه‌ی ما می‌آمدند. از رفتارشان متوجه شدم که متفاوت با مردم عادی هستند. مؤدب و فروتن بودند، اول دیگران را در نظر می‌گرفتند و نگران شهرت و یا منافع شخصی‌شان نبودند. آنها واقعاً بزرگ‌منش و نجیب بودند.

دوست داشتم با آنها صحبت کنم و همیشه در منزل‌مان پذیرای آنها بودم. به‌تدریج، بسیاری از اصول دافا را درک کردم و اغلب به همسرم یادآوری می‌کردم که کارها را براساس فا انجام دهد. گاهی اوقات، کتاب‌های دافا را نیز می‌خواندم. بعد شروع کردم که تمرینات را با او انجام دهم. تنها پس از مطالعه‌ی فا بود که درک کردم دافا چقدر باشکوه و فوق‌العاده است.

هنوز گاهی اوقات دعوا و مشاجره می‌کردم، اما همیشه پس از آن احساس پشیمانی داشتم.

از بین بردن شرارت با افکار درست کافی

در سال ۲۰۱۱، دادگاه محلی یکی از تمرین‌کنندگان منطقه‌ی ما را محاکمه کرد. خانواده‌اش برای دفاع از او وکیلی را از پکن استخدام کرد. همسرم برای تماشای محاکمه به دادگاه رفت و بازداشت شد. پس از آن، چندین مأمور پلیس او را تا خانه‌مان همراهی کردند و سعی کردند خانه را غارت کنند، اما به آنها اجازه ندادم. با آنها بحث کردم و گفتم شرکت در جلسه‌ی دادگاه حق شهروندان است و تمرین کردن فالون گونگ اشتباه نیست. اما آنها هنوز حاضر به رفتن نبودند. ناراحت شدم و فنجان‌های چای روی میز چای‌خوری را برداشتم و به طرف پای‌شان پرت کردم. آنها با اکراه و بی‌میلی رفتند.

یک‌بار دیگر وقتی وارد خانه شدم، از دیدن چندین مأمور پلیس که درحال غارت خانه‌ام بودند، شگفت‌زده شدم. آنها کامپیوترم را دیدند و به سمتش رفتند تا آن را بردارند و ببرند. فریاد زدم: "آن را زمین بگذار!" سپس آنها رفتند. کمی بعد متوجه شدم که از همسرم به دلیل روشنگری حقیقت، گزارشی به پلیس داده بودند. او بازداشت شده و در اداره‌ی پلیس زندانی شده بود. بلافاصله به آنجا رفتم تا خواستار آزادیش شوم. پلیس گفت که ظرف مدت ۱۰ روز آزاد می‌شود، اما من مخالفت کردم. آنها می‌خواستند من و همسرم سندی را امضا کنیم. هر دو از امضای آن اجتناب کردیم. اصرار داشتند که همسرم را به بخش امنیت داخلی ببرند. به آنها گفتم که اگر او را بازداشت کنند، برای دادخواهی به پکن می‌روم. سپس آنجا را ترک کردم. ده دقیقه بعد از اینکه به خانه رسیدم، تماسی تلفنی داشتم و از من خواستند تا برای آوردن همسرم به آنجا بروم. به آنها گفتم این کار را نمی‌کنم، این وظیفه‌ی آنها است که او را سالم به خانه برسانند. طولی نکشید که همسرم را به خانه فرستادند.

در طی آن زمان، متوجه شدم که پلیس نیز یک سمت درستکار دارد. هیچ یک از آنها نمی‌خواست مسئول رسیدگی به پرونده‌ی همسرم باشد. آنها به مأمور پلیسی که همسرم را بازداشت کرده بود، برای انجام این کار گله و شکایت می‌کردند. متوجه شدم زمانی که تمرین‌کنندگان افکار درست کافی دارند، پلیس از ما می‌ترسد. اما می‌دانستم که استاد بود که از ما محافظت می‌کرد.

من تمرین‌کننده‌ا‌ی جدید هستم و فا را به‌طور عمیق مطالعه نکرده‌ام. اما می‌دانم که استاد بزرگوار است و تمرین‌کنندگان افرادی خوب هستند. تبلیغات حزب کمونیست چین مردم را فریب داده است. اگر همسرم فالون گونگ را تمرین نمی‌کرد، ممکن بود من نیز یک قربانی باشم.

فا را بیشتر مطالعه و خودم را به‌خوبی تزکیه خواهم کرد.

استاد، از شما برای نجاتم سپاسگزارم. مایلم از طرف خانواده‌ام، روز تولدتان را تبریک بگویم. روز جهانی فالون دافا مبارک!