(Minghui.org) در حال حاضر موجودات شیطانی زیادی باقی نمانده و وضعیت اصلاح- فا بهتر و بهتر می‌شود. در چنین شرایطی، باید بررسی کنیم و ببینیم وقتی محیط تنها کمی آرام‌تر شده است آیا وابستگی‌های بشری‌مان در حال افزایش یافتن است و اینکه آیا مانند گذشته به ایمنی خود و افراد دیگر توجه کافی داریم.

تجمعات محلی

در حدود یک ماه پیش، کنفرانس فای بزرگی در یکی از شهرستان‌های مجاور برگزار شد و چندصد تمرین‌کننده در این کنفرانس شرکت کردند. به گفته‌ی هم‌تمرین‌کنندگان، این کنفرانس کاملاً علنی برگزار شد و تمرین‌کنندگان سوار بر ماشین‌ یا موتور‌سیکلت‌شان‌ به محل کنفرانس آمدند. درِ ورودی محوطه‌ی برگزاری کنفرانس را باز گذاشتند. زمانی‌که غریبه‌ها می‌پرسیدند اینجا چه خبر است، می‌گفتند که در داخل، کنفرانس فایی برگزار می‌شود. در نظر بعضی از تمرین‌کنندگان این کار کاملاً درست بوده، چون وضعیت محلی اصلاح شده است. پلیس محلی تضمین کرده بود که صرفاً در زمان برگزاری کنفرانس هیچ کاری انجام ندهد. با این حال، باز هم ماشین پلیسی برای نظارت بر این کنفرانس فرستاده بودند.

چند روز پیش شنیدم که کنفرانس فای دیگری این ‌بار در شهرستان دیگری برگزار شد و فقط تمرین‌کنندگانی که مسئول مناطق به‌خصوص یا محل‌های تمرین بودند، حضور داشتند. آنها نیز همگی همان نوع کیف‌ها را با خود داشته و موتورسیکلت‌ یا ماشین‌های‌شان را درست بیرون محل برگزاری کنفرانس پارک کرده بودند.‌ به ‌هر حال، بعد از آن هیچ تبادل تجربه‌ای مربوط به آن کنفرانس نشنیدیم. اما شنیدم که یکی از تمرین‌کنندگان مسئول در این کنفرانس، مانند یک مأمور به نوبت به همه‌ی افراد حاضر با انگشت اشاره می‌کرد و می‌گفت: "بگویید، در منطقه‌ی شما چه کسی هنوز قدم جلو نگذاشته است؟ هم‌اکنون درباره‌ی وضعیت منطقه‌تان بگویید." در جریان این کنفرانس، تلفن‌ همراه تمرین‌کنندگان حاضر روشن بود، به‌طوری که هر چند وقت یک‌بار تلفنی زنگ می‌خورد. زمانی‌که در وضعیت "هه‌شی" در حال ادای احترام به استاد بودند، یک‌سری از افراد در حال صحبت بوده و بچه‌هایی نیز گریه می‌کردند. در انتهای کنفرانس، برای هر محل تمرین، چند کیفِ پر از مطالب توزیع کرده و محل "کنفرانس فای" بعدی را اعلام کردند.

کمی بعد شنیدم که یک کنفرانس فا به ‎زودی در شهرمان برگزار خواهد شد و هم‌اکنون مقدمات و تدارکات اجرای این کنفرانس فوراً در حال انجام است.

یادآوری به‌موقع

در ابتدا که این خبر را شنیدم، شوکه شدم و وقتی پرسیدند که آیا قصد شرکت در این کنفرانس را دارم، جواب صریحی ندادم. سپس راجع به آن فکر کردم، نمی‌دانستم آیا در نتیجه‌ی وابستگی‌ام به ترس بود که نمی‌خواستم شرکت کنم یا علی‌رغم اینکه اصلاح فا تغییرات جدیدی را پشت سر گذاشته بود، هنوز به ‌درک شخصی‌ام چسبیده بودم. درست همانطور که درک واضح‌تری از این موضوع به‌دست می‌آوردم، شنیدم که مناطق دیگر نیز در حال سازماندهی کنفرانس‌های فا هستند. فوراً متوجه جدیت مسئله‌ شدم. درحالی ‌که برای روشن شدن مطلب مقاله‌ای برای ارسال به‌ مینگهویی می‌نوشتم، سرمقاله‌ی "سخنرانی کردن به‌منزله‌ی ایجاد اختلال در فا است" را دیدم. آن یادآوری بسیار به‌موقعی بود.

درباره‌ی دلایل حضور یا عدم حضور و مبنای شرکت در چنین کنفرانس‌هایی فکر ‌کرده‌ام.

برخی از تمرین‌کنندگان گفتند که این کنفرانس‌ فا، شکلی از تزکیه است که از استاد به مریدان منتقل شده است و ما باید آن را به حالت اول برگردانده و حفظ کنیم. با این حال بعد از شروع آزار و شکنجه در سال ۱۹۹۹، تنها شکلی که استاد بر آن تأکید داشته‌ است، مطالعه‌ی گروهی فا بوده و همه‌ی کنفرانس‌های فا خارج از کشور برگزار شده‌اند. استاد هرگز از تمرین‌کنندگان دافا در سرزمین اصلی چین نخواسته تا از طریق کنفرانس‌های فا، تزکیه کنند یا موجودات ذی‌شعور را نجات دهند. تا آنجا که به‌خاطر می‌آورم، تنها دو دلیل برای برگزاری یک کنفرانس فا وجود دارد: یکی به‌خاطر تبادل تجربه‌ی مریدان دافا است، به‌طوری که بتوانیم از یکدیگر یاد گرفته و با هم رشد کنیم؛ دیگری برای این است که از طریق کنفرانس‌های فا و محل‌های تمرین، برای مردمی که رابطه‌‌‌ای تقدیری با دافا دارند فرصتی فراهم شود تا در شرایطی عادی فا را کسب کنند.

اگر کنفرانس‌های فا برای تبادل تجربه و رشد و بهبود هستند، آیا تبادل تجربه‌های سالانه‌ی سراسری بر روی وب‌سایت مینگهویی، به اندازه‌ی کافی خوب نیستند؟ هر تمرین‌کننده‌ای در منطقه‌ی ما نسخه‌‌ی ضبط شده‌ی شنیداری هشتمین کنفرانس فا را دارد و نیمی از تمرین‌کنندگان فکر می‌کنند که زمان کافی برای گوش دادن به همه‌ی آنها را ندارند. پس منظور از سازماندهی کنفرانس‌های فای بیشتر در مناطق و شهرهای مختلف چیست؟ علاوه بر این، ضروری‌ترین وظیفه‌ی ما در حال حاضر نجات مردم و به‌خوبی تزکیه‌کردن خودمان در طول این روند است. در هر کاری که انجام می‌دهیم، نباید از این هدف منحرف شویم.

ملاحظات جدی

بعضی از تمرین‌کنندگان گفتند که قبل از رفتن کمی عصبی بودند، اما بعد از برگشتن، برخی از ترس‌ها را رها کرده‌اند. البته وقتی که فرد به‌سلامت و بی‌خطر برمی‌گردد، چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. اما آیا واقعاً وابستگی‌تان به ترس‌ را رها کرده‌اید؟ اگر امور به‌طور نادرستی پیش رفته بود، آیا هنوز جرأت می‌کردید دفعه‌ی بعد به چنین کنفرانس‌هایی بروید؟ اگر جواب‌تان منفی است آیا به ‌این معنی نیست که هنوز وابستگی‌تان را به ترس رها نکرده‌اید؟ درباره‌ی این بیندیشید: کنفرانس فایی با حضور چندصد نفر از تمرین‌کنندگان با انواع وضعیت‌های ذهنی در سطوح مختلف تزکیه، برگزار شده است. باور دارم که به‌دلیل محافظت نیک‌خواهانه‌ی‌ استاد و تحمل درد و رنج برای ما توسط استاد بود که شیطان مداخله نکرد. درباره‌ی این بیندیشید: اگر چندصد نفر از ما بازداشت می‌شدند، مردم چه فکری درباره‌ی تمرین‌کنندگان دافا می‌کردند؟ چه اختلافاتی بین تمرین‌کنندگان دافا و مردم عادی ایجاد می‌شد؟ چه تأثیر منفی بزرگی بر شهامت مردم در رها کردن ح.ک.چ و تشکیلات وابسته‌ به آن می‌گذاشت؟ در آن صورت، هم‌تمرین‌کنندگان می‌بایست زمان و انرژی زیادی را صرف کنند تا آن تمرین‌کنندگان را از این مشکل نجات دهند. آیا این اتفاق باعث به تأخیر افتادن تلاش‌های‌مان در نجات افراد نمی‌شد؟ چگونه می‌توانستیم هنوز از عهده‌ی بازپرداخت چنین کارمای عظیمی برآییم؟

تعداد زیادی از تمرین‌کنندگان برای رهایی از وابستگیِ ترس به آنجا رفتند، گویی اگر وابستگی‌شان به ترس را ‌رها می‌کردند، قادر بودند به کمال برسند. احساس می‌کنم چنین ذهنیتی بسیار شبیه ذهنیت غیرروحانیون بودیستی درباره‌ی موضوع خوردن گوشت است. ترس از خودخواهی می‌آید. چگونه موجودی خودخواه می‌تواند هیچ ترسی نداشته باشد؟ زمانی ‌که به‌صورت رو در رو به روشنگری حقیقت برای مردم می‌پردازیم، زمانی ‌که مطالب روشنگری حقیقت و سی‌دی‌ها را توزیع می‌کنیم و بهترین سعی خود را می‌کنیم تا سه کار را به‌خوبی انجام دهیم، آیا در حال رها کردن ترس‌های‌مان نیستیم؟ زمانی که خودمان را در فای بزرگ بودا تعدیل و آبدیده می‌کنیم و زمانی که خودخواهی‌مان با نیک‌خواهی جایگزین می‌شود، ترس‌های‌مان ناپدید خواهند شد. با این حال، اگر سعی داریم ثابت کنیم که بدون درنظر گرفتن امنیت دیگران، ترس‌های‌مان را رها کرده‌ایم و اگر اهمیت مسئله‌ی نجات موجودات ذی‌شعور را نادیده بگیریم، این فقط موجب رشد خودخواهی و سرشت اهریمنی خواهد شد.

استاد در جوآن فالون چندین بار درباره‌ی مسئول بودن نسبت به جامعه و تمرین‌کنندگان تذکر داده‌اند. به‌عنوان مریدان دافا باید همگی به‌طور محکم و استوار مسئولیت‌هایمان را به‌یاد داشته باشیم.

بیایید ذهنیت‌هایی مانند تکبر و لاف‌زنی، خودنمایی و انجام کارها فقط برای رفع تکلیف و مسئولیت، که در فرهنگ حزب ح.ک.چ شکل گرفته است را رها کنیم؛ بیایید تلاش کنیم که استاد نگرانی کمتری برای ما داشته باشند و رنج کمتری را به‌خاطر ما متحمل شوند.

موارد بالا درک شخصی‌ام در سطح محدودی است که در حال حاضر دارم. لطفاً هر مورد نادرستی را یادآور شوید.