(Minghui.org) درمقاله جدید استاد « آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو۲۰۱۴» خواندم:

مرید: درباره موضوع بازی کردن مریدان جوان با بازی‌ های کامپیوتری چطور؟

استاد: بازی‌ های کامپیوتری واقعاً برای مردم مضر هستند و نه فقط برای بچه‌ های مریدان دافا. آنها واقعاً مردم را به خود جذب می‌ کنند و روی مردم عادی نیز تأثیر بدی داشته‌ اند. باعث می‌ شوند در کارتان ضعیف عمل کنید، خوب نخوابید، خوب استراحت نکنید و شما را فاقد احساسات بشری یا صمیمیت و خونگرمی می‌ کنند، باعث می‌ شوند خانواده‌ تان را مورد توجه قرار ندهید، باعث می‌ شوند شاگردان مطالعه‌ شان را مورد توجه قرار ندهند و شما را فریب می‌ دهند و به‌ سوی خود جذب می‌ کنند. آنها با تخریب بشریت همکاری می‌ کنند. برای تبلیغ بازی‌ های کامپیوتری، افرادی که در آن کسب‌ وکار هستند به‌ طور پیوسته انواع جدیدی پدید می‌ آورند و در مقیاسی وسیع هیجان ایجاد می‌ کنند. مردم پس از اینکه چنین مقدار عظیمی از کارما را ایجاد کرده‌ اند می‌ خواهند چه کار کنند؟ آنها درحال فاسد کردن بشریت هستند.» (« فا آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو ۲۰۱۴ »)

وقتی این پاراگراف از فا را خواندم، شوکه شدم و احساس شرم کردم. استاد، من خیلی بد عمل کرده‌ام. تقریباً ۲۰ سال در دافا تزکیه کرده‌ام. خوش‌اقبال بودم که فا را در دوران جوانی کسب کردم و در باورم به دافا بسیار قوی بوده‌ام، حتی در چین که فالون دافا در آنجا تحت آزار و شکنجه قرار دارد. اما درهدایت پسرم برای مطالعه فا سست عمل کردم از این رو او فا را به‌روشنی درک نکرد.

هنگامی که پسرم وارد کلاس پنجم شد، به‌بازی‌های کامپیوتری بیشتر علاقه‌مند شد. برای انجام این بازی‌ها قانونی برایش وضع کردیم که می‌تواند یک ساعت در روز در طول تعطیلات آخر هفته بازی کند. اما او همیشه بیش از زمان تعیین شده بازی می‌کرد.

وقتی به او گفتیم که بازی‌های کامپیوتری خوب نیستند، گفت که این بازی‌ها مغزش را تمرین می‌دهند. همچنین، معلمان و همکلاسی‌هایش همگی این بازی‌ها را انجام می‌دهند. اگر او بازی نکند، هیچ موضوعی برای صحبت با آنها ندارد.

از این‌رو موافقت کردم و فکر کردم که بازی‌هایش خشونت‌آمیز نیست بلکه بیشتر درباره طراحی معماری است، همانطور که پدرش در زمینه معماری کار می‌کند. فکر کردم اشکالی ندارد که کمی بازی کند.

اما زمانی‌که او بازی می‌کرد به‌طور خاصی تحریک‌پذیر می‌شد. دیگر نسبت به والدینش صبور و مؤدب نبود. احساس می‌کردم که طبیعت شیطانی‌اش کنترل او را به‌دست گرفته است. خانواده‌ام بسیار نگران وابستگی پسرم به بازی‌های کامپیوتری بودند اما احساس می‌کردند که نمی‌توانند کاری در این رابطه انجام دهند.

سخنرانی استاد به‌وضوح اعلام کرد که بازی‌های کامپیوتری موجودات بشری را نابود می‌کنند. آنچه استاد بیان کرده‌اند فا است. نمی‌توانستم دیگر برای خودم بهانه‌ای بیاورم. انتظار داشتم که با مقاومت زیادی از سوی فرزندم مواجه شوم. بنابراین نگران بودم. پس فای استاد را بارها و بارها مطالعه کردم و مصمم شدم صحبت‌های استاد را دنبال کنم تا به پسرم کمک کنم که اعتیادش به این بازی‌ها را از بین ببرد.

روز بعد، پس از اینکه پسرم از مدرسه به خانه بازگشت،‌ او را راهنمایی کردم تا فای استاد در رابطه با بازی‌های کامپیوتری را مطالعه کند. از او پرسیدم که آیا فکر نمی‌کند باید انجام این بازی‌ها را متوقف کند.

او ابتدا صحبت نکرد و با گریه به اتاقش دوید و با لگد در را بست. پیشش رفتم و گفتم: «آیا فکر نمی‌کنی که غیرطبیعی است که برای دست کشیدن از بازی‌های کامپیوتری آنقدر ناراحت شوی؟ آیا به‌این دلیل نیست که شیطان ذهنت را کنترل می‌کند؟ آیا فکر نمی‌کنی باید از وابستگی به‌بازی‌های کامپیوتری دست برداری؟ آیا بوداها یا فرشتگانی را در حال انجام بازی‌های کامپیوتری دیده‌ای؟»

فرزندم به‌ تلخی گریست. اما من تحت تأثیر قرار نگرفتم. باور دارم زمانی که استاد فا را به ما می آموزند، از قبل در بعدهای دیگر ریشه شیطان از بین برده می‌شود. همه کاری که باید انجام دهیم این است که مراقب همه چیز در جهان بشری‌مان باشیم.

در سکوت برای از بین بردن شیطانِ پشت بازی‌های کامپیوتری، افکار درست فرستادم و همچنین از استاد درخواست کردم به من توان ببخشند. پسرم هنوز گریه می‌کرد، اما از او پرسیدم: «به‌عنوان یک تمرین‌کننده جوان، آیا فکر نمی‌کنی باید به استاد گوش دهی؟» در حالی که هنوز گریه می‌کرد سرش را به‌نشانه تأیید تکان داد.

فای استاد را برایش تکرار کردم: «تمام روند تزکیه، روند دائمی رها کردن وابستگی‌های بشری است.» (جوآن‌ فالون). به‌او گفتم که تزکیه شین‌شین‌مان سخت است. اما زمانی که بر آن غلبه می‌کنیم، در حال پیشرفت و رشد هستیم. او ناگهان آرام شد و پذیرفت که تمام بازی‌هایش را پاک کند. او تمام بازی‌های کامپیوتری‌ که در آی‌پدش داشت را پاک کرد.

ناگهان آسوده‌خاطر شدم و حسی از شور و شوق بیش‌از‌حد در من شروع شد. پسرم دوباره شروع به‌گریه کرد: «مامان، دنیایم خراب شد! (منظورش خانه و باغی بود که در بازی ساخته بود) زمان زیادی صرف ساختن آن کردم.»

مطلب دیگری را از سخنرانی اخیر استاد به یاد آوردم: «گاهی اوقات وقتی بچه‌ها در کوهستان ضعیف رفتار می‌کنند، می‌دانم که والدین‌شان به‌خوبی تزکیه نکرده‌اند.» («آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو۲۰۱۴») می‌دانستم که وضعیتم روی افکار درست پسرم اثر می‌گذاشت.

جوآن فالون را گشودم و از فرزندم خواستم که ضمن هه‌شی به تصویر استاد، جمله به جمله بعد از من تکرار کند: «استاد، لطفاً به من کمک کنید شیطان را در بازی‌های کامپیوتری از بین ببرم. مرید کوچک‌تان نمی‌خواهد این بازی‌های کامپیوتری را انجام دهد و می‌خواهد این وابستگی را از بین ببرد.» او ناگهان آرام شد و همانطور که صحبت می‌کرد، گریه‌اش را متوققف کرد.

پس از مدتی، او ایستاد و با لبخندی مرا در آغوش گرفت. سپس تمام بازی‌های رایگان بر روی تلفن همراهش را پاک کردیم. می‌دانم که شیطان از بین برده شد و نتوانست شکاف و کاستی پیدا کند و بیش از این به ما آسیب برساند.

کل این جریان کمتراز نیم ساعت ‌طول کشید. باورنکردنی است که به این سرعت بر اعتیادش به بازی‌های کامپیوتری غلبه کرد. در طی این جریان، متوجه مشکلم شده‌ام: «میل به راحت‌طلبی» و مشکل، هدایت نکردن یک تمرین‌کننده جوان به‌مطالعه فا است. شکاف عظیم است.

از نیک‌خواهی استاد سپاسگزارم. امیدوارم که این تجربه بتواند به سایر تمرین‌کنندگانی که به‌بازی‌های کامپیوتری اعتیاد دارند کمک کند تا این وابستگی جدی و خطیر را از بین ببرند. به‌خصوص برای تمرین‌کنندگان جوان.

لطفاً در صورت نامناسب بودن هر مطلبی مرا اصلاح کنید! هه‌شی!