(Minghui.org) کنفرانس تبادل تجربه فای ۲۰۱۴، در ۲۸ ژوئیه در ونکوور برگزار شد و حدود ۲۰ تمرین‌کننده تجربیات خود را به‌‏اشتراک گذاشتند.آنها درک خود را در‌خصوص تزکیه‌شان بازگو کردند و اینکه چگونه برای مردمی که تحت تأثیر تبلیغات حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) قرار دارند، روشنگری حقیقت می‌‏کنند.

نگاه به درون مهم و حیاتی است

خانم چیو که در رسانه‌های خبری کار می‌کند، شرح داد که چگونه در کارش از اصول حقیقت- نیکخواهی- بردباری پیروی می‌‏کند. او گفت: «همیشه در مصاحبه با اشخاص نامدار مضطرب بودم و گاهی فراموش می‌کردم که این کار را به‌طور حرفه‌ای انجام دهم.» همان‌‏طور که تجربه‌‏اش در این زمینه بیشتر می‌‏شد، کم‌کم به خود مغرور شد، نسبت به دیگران بی‌حرمتی می‌کرد و بدون اینکه به جزئیات توجه کند، در پی کسب سود و بهره‌وری بود. «از طریق مطالعه منظم فا و کمک سایر تمرین‌کنندگان بود که به‌تدریج خودم را اصلاح کردم و بر مشکلات مختلف غلبه کردم.»

آقای ژو که کارگزار موفقی است، تجربیات مشابهی داشت. وقتی در گذشته با تضادهایی مواجه می‌شد، همواره از دیگران عیب‌جویی می‌کرد و فکر می‌کرد که می‌تواند مشکلات آنها را به‌وضوح تشخیص دهد. بعداً او تغییر کرد. وقتی متوجه کاستی‌های دیگران می‌شد، بررسی می‌کرد که آیا خودش نیز مشکلات مشابهی دارد یا نه. در اغلب اوقات پاسخ مثبت بود و سپس کم‌کم می‌فهمید که ریشه آن مشکلات، کدام یکی از وابستگی‌‏هایش هستند. این روش باعث شد که در تزکیه‌اش پیشرفت کند و موانع را پشت سر بگذارد.

نگاه به درون آسان نیست. به‌ویژه زمانی این مسئله مشکل می‌شود که شخص درحال بررسی خودش است اما نمی‌تواند هیچ چیز نامناسبی پیدا کند. خانم گو یکی از این نمونه‌ها است. او با تمرین‌کننده دیگری که با‌هم روی پروژه‌ای کار می‌کردند، تضادهایی داشت. خانم گو با صراحت و صمیمیت با آن تمرین‌کننده صحبت کرد، اما آن تضاد حل‌‌‏و‌‏فصل نشد و خانم گو نمی‌دانست باید چه‌کار کند.

خانم گو با یاد‌آوری آن روزها گفت که خیلی ناراحت بود. «اما من تسلیم نشدم و بعداً مجدداً درباره آن فکر کردم. سپس فهمیدم که در هر کاری که انجام می‌‏دادم، انتظار نتیجه‌ای کامل و بدون عیب و نقص را داشتم و اغلب از دیگران نیز انتظار مشابهی داشتم. به این دلیل، نسبت به آنها ناشکیبا بودم و حتی به دیده حقارت به آنها می‌‏‌نگریستم.» پس از اینکه خانم گو متوجه این وابستگی‌های پنهان شد، احساس راحتی کرد و احساس کرد که قلبش بزرگ شده است. تضاد با آن تمرین‌کننده نیز از‌بین رفت.

باور به معلم و فا

تزکیه جدی است و بسیاری از تمرین‌کنندگان تجربیات خود را در این زمینه به‌‏اشتراک گذاشتند که چگونه هنگام رویارویی با حوادث و مشکلات بر فا تکیه کردند.

خانم یین یک نماینده فروش است. روزی خانم یین، سه ماه بعد از اخذ گواهینامه رانندگی‌اش، درحالی‌‏که برای ملاقات مشتریانش می‌رفت، ناگهان با دو خودروی دیگر که کنار جاده پارک کرده بودند، تصادف کرد. به او گفته شد که علیرغم اینکه ماشین اولی آسیب‌‏هایی جزئی دیده است، اما خودروی دوم و اتومبیل او کاملاً آسیب دیده و غیر‌قابل تعمیر بودند. آنچه کار را خراب‌‏تر کرد، این بود که بیمه اتومبیلش چهار روز پیش از آن منقضی شده بود.

خانم یین گفت: «پول زیادی نداشتم و واقعاً نگران بودم.» مادر خانم یین که او نیز تمرین‌کننده است به او یاد‌آوری کرد که درونش را بررسی کند تا ببیند آیا شکافی در تزکیه‌اش می‌‏یابد. او به نصیحت مادرش گوش داد و کاستی‌های بسیاری پیدا کرد. خانم یین از معلم نیز درخواست کمک کرد.

به‌محض اینکه خانم یین ذهنیتش را تغییر داد، وضعیت بهبود یافت. تعمیرگاه توانست خودروی دوم را با هزینه معقولی تعمیر کند. اتومبیل خودش نیز تعمیر شد و اکنون مشکلی ندارد و حق بیمه اتومبیلش نیز افزایش نیافت. «از نیکخواهی و کمک معلم بسیار سپاسگزارم. ایشان نه‌تنها جان مرا نجات دادند، بلکه هزینه‌ تعمیرات را در کمترین مقدار نگاه داشتند.»

خانم وانگ داستان مسافرتش را برای شرکت در کنفرانس جدید تبادل تجربه فای نیویورک در مه ۲۰۱۴، به‌‏اشتراک گذاشت. او قصد داشت با سه تمرین‌کننده دیگر به این سفر برود، اما به دلیل بدی هوا پروازشان لغو شد و اعلام شد که زودترین زمان رسیدن به مقصد، ساعت ۳ بعد‌از‌ظهر روز کنفرانس خواهد بود.

هر چهار نفر آنها در‌حالی‌که متعجب بودند، فوراً آرام شدند. آنها می‌دانستند چقدر مهم بود که به‌موقع به کنفرانس فا برسند و همچنین متوجه شدند که چنین تأخیری بدون دلیل اتفاق نمی‌افتد. در‌نتیجه، نه تنها به درون نگاه کردند تا وضعیت تزکیه خود را بررسی کنند، بلکه افکار درست فرستادند تا هر مداخله‌ای را ازبین ببرند.

خانم وانگ گفت: «در پایان، توانستیم پروازمان را تغییر دهیم و به‌موقع به کنفرانس فا برسیم. همگی آنچنان تحت تأثیر قرار گرفته بودیم که می‌‏گریستیم.»

فالون دافا فوق‌العاده است

آقای هی وقتی تمرین را شروع کرد، تجربیات جالبی کسب کرد. وقتی برای اولین بار جوآن فالون را می‌خواند، بارها در روزهای پیاپی، خوابش می‌‏برد. نهایتاً مجبور شد برای خواندن کتاب بایستد تا مانع خواب‌‏آلودگی خود شود.

وقتی برای دومین بار جوآن فالونرا می‌خواند، دل‌درد شدیدی گرفت. هرگز دچار چنین درد شدیدی نشده بود. درد به‌‏مدت دو ساعت ادامه داشت و بعد از آن متوقف شد. وقتی برای بار سوم جوآن فالون را خواند، درد دوباره شروع شد و باز به‌مدت دو ساعت ادامه داشت.

در نتیجه این حالت‌های غیرعادی، آقای هی باور کرد که فالون دافا استثنایی است. ازطریق خواندن کتاب‌های فالون دافا، متوجه شد که معلم درحال پاک کردن بدنش بودند و این در واقع اتفاقی بود که رخ داده بود. از آن زمان آقای هی دیگر نیازی به مصرف دارو یا مراجعه به پزشک نداشته است.

« شما بهترین گروه در جهان هستید»

خانم وانگ ۷۵ ساله، سال‌هاست که به کنسولگری چین و محله چینی‌ها می‌رود تا حقایق فالون گونگ را برای چینی‌ها روشن کند. او گفت: «این چینی‌ها فریب تبلیغات ح.ک.چ را خورده‌اند و در‌نتیجه مخالف اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری شده‌اند. باید حقیقت موضوع را به آنها بگویم.»

این کار ساده‌ای نبود. بسیاری از چینی‌ها در‌ابتدا رفتار بسیار خصمانه‌ای داشتند. آنها به صحبت‌های تمرین‌کنندگان گوش نکرده و با آنها به‌طرز بسیار بدی رفتار می‌کردند. باگذشت زمان، کم‌کم به حقایق آگاه شده و متحول شدند. خانم وانگ گفت: «یکی از آنها آقای محترم مسنی است که مالک یک فروشگاه است. او اکنون [در مقایسه با گذشته‌اش] تقریباً فرد متفاوتی شده است. اغلب با لبخندی به تمرین‌کنندگان سلام می‌کند و می‌گوید: "شما بهترین گروه در جهان هستید."»

کارن که ۲۰ سال دارد برای تحصیل از چین به کانادا آمده است. او از طریق تماس تلفنی با چین حقیقت فالون گونگ را برای چینی‌ها بازگو می‌کند. او گفت: «برای آنها این تماس‌های تلفنی مهم است، زیرا بدون آگاهی از حقیقت، ممکن است همراه با ح.ک.چ به انجام اعمال پلید ادامه دهند و آینده خود را به‌خطر اندازند.»

این تماس‌های تلفنی، آزمایشی برای وضعیت تزکیه کارن نیز بود. او گفت: «گاهی اوقات افراد بسیاری پس از ارائه توضیحات، از ح.ک.چ خارج می‌شدند و درنتیجه من خیلی خوشحال می‌شدم. وقتی در زمان‌های دیگر، افراد بسیار کمی از ح.ک.چ خارج می‌شدند، ناراحت می‌شدم.» کارن ادامه داد: «اکنون خیلی بهترعمل می‌کنم.»

خانم ژائو که از تورنتو آمده بود، گفت که چگونه حقایق فالون گونگ را مقابل سیتی هال تورنتو با مردم به‌‏اشتراک می‌گذاشتند. «هنگامی‌که در زمستان هوا بسیار سرد بود، باید دو کاپشن زمستانی می‌پوشیدیم. این کار راحتی نبود، ولی می‌دانستیم که درحال انجام کار بسیار مهمی هستیم.»

آنجلا، مهاجری از هنگ‌کنگ است که زبان چینی نمی‌داند. وی گفت: «زمان زیادی طول کشید تا به جایگاه کنونی خود برسم. پس از مطالعه بودیسم و دائوئیسم، نهایتاً فهمیدم که فقط فالون دافا می‌تواند کمک کند تا به خود واقعی‌ام برگردم.»

به همین دلیل مشتاق بود این امکان را فراهم آورد تا چینی‌ها به حقیقت آگاه شوند، بجای اینکه توسط ح.ک.چ فریب بخورند و گمراه شوند. او در مدرسه یک سازمان دانش‌آموزی راه انداخت تا فالون دافا را معرفی کنند و بیش از ۱۰۰۰ نامه و ایمیل به دانش‌آموزان، معلمان و کارمندان چین فرستاد.

او گفت: «بعضی از آنها در پاسخ، نامه‌‏هایی برایم فرستادند و تشکر کردند. واقعاً برای آنها خوشحالم.»