(Minghui.org) دو داستان زیر از کتاب کهن چینی به نام « تایپینگ گوانگجی » به معنی « تاریخ جامع عصر تایپینگ » ( 太平广 记 ) هستند. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های گردآوری‌شده به تألیف لی فانگ است که اولین بار در سال ۹۸۰ به چاپ رسید. کتاب مزبور دارای ۵۰۰ بخش بوده و شامل مجموعه‌ای از حدود هفت هزار داستان مربوط به دوره سلسله‌های هان، تانگ و اوایل سلسله سونگ است.

تحت‌تأثیر فروتنی مردی شرافتمند، مهاجمان عقب‌نشینی کردند

شون جوبو، مردی شرافتمند در زمان‌های قدیم بود. هنگامی که به ملاقات دوست بیمارش می‌رفت ارتشی بیگانه به شهر حمله کرد.

دوستش گفت: «من در آستانه مرگ هستم، پس لطفاً مرا ترک کن و از خودت محافظت کن.»

شون پاسخ داد: «راهی طولانی پیمودم تا به دیدن شما بیایم. وجدانم این اجازه را به من نمی‌دهد وقتی با خطر روبه‌رو هستید شما را ترک کنم. این کاری است که هرگز یک دوست انجام نمی‌دهد.»

مهاجمان وارد شهر شدند و از دیدن شون به شگفت آمدند. گفتند: «همه در این شهر برای فرار از ما به پرواز در‌آمده‌اند. تو کی هستی؟ چرا جرئت کردی در شهر بمانی؟»

شون پاسخ داد: «دوست من در آستانه مرگ است. چگونه می‌توانم او را ترک کنم؟ لطفا به او صدمه نزنید. من مایلم جای او باشم و به‌خاطر او بمیرم.»

مهاجمان که از شنیدن این جملات شگفت زده شدند، به همدیگر گفتند: «ما ظالمانی هستیم که به کشوری دارای افرادی این‌چنین صالح و درست‌کار حمله کردیم.»

آنها بی‌سر‌و‌صدا عقب‌نشینی کردند و به این ترتیب کل شهر نجات یافت.

در پایان داستان، نویسنده کتاب تایپینگ گوانگجی به‌خاطر فضیلت شون جوبو شعری در قدردانی از او سرود:

«زندگی و مرگ بسیار حیاتی هستند.
فضیلت مقدم است.
نیک‌رفتار را خداوند رحمت عطا می‌کند و فریب‌کار را مجازات.
جوبو قلب مهاجمان را به لرزه در‌آورد، تمام شهر را نجات داد.
رفتاری این‌چنین که از جوبو برآمد حتی تحسین مهاجمان را برمی‌انگیزد.

امپراتوری که کلمات عاری از تملق را تحسین می‌کند

ون‌شوان اولین امپراتور سلسله «چی» شمالی که بنیانگذار این سلسله بود (۵۵۹ – ۵۵۰)، همه افسران نظامی و غیرنظامی خود را به جشنی دعوت کرد.

به اصرار امپراتور که  همه را به نوشیدن و گذراندن اوقاتی خوش تشویق می‌کرد، ‌ آنها نیز نوشیدند و سرخوش بودند.

هوسی فنگل، یکی از افسران نظامی، به آواز خواند: «صبح مست، شب مست. هر روز مست. هیچ زمانی برای صحبت درباره کارهای دولت وجود ندارد.»

امپراتور صدای هوسی فنگل را شنید و گفت: «آواز فنگل عاری از تملق است. او مرد درست‌کاری است.»

در پایان داستان، نویسنده کتاب تایپینگ گوانگجی به‌خاطر صداقت هوسی شعری در قدردانی از او سرود:

«باوجود قاضی صادق و دادگاهی درست،
کشور مرفه خواهد بود.
یک مرد خوب هرگز زبان به تملق نمی‌گشاید.
جملات امپراتور ساده و صادقانه هستند.
در میان پادشاهان عهد باستان، بسیاری خردمند بودند.