(Minghui.org)

سردبیر گرامی،

اخیراً با یکی از افرادی صحبت کرده‌ام که مکرراً از یالات متحده دیدن می‌کند و از تجربه‌اش در مواجهه با تمرین‌کنندگان آنجا با من صحبت کرده است. باور دارم که حرفهای او درخصوص روشنگری حقیقت درسهایی را به ما ارائه می‌دهد.

اولین باری است برای وب‌سایت مینگهویی مطلب می‌نویسم. لطفاً کمک کنید تا هر اشتباهی که در مطلب ارسالی من وجود دارد اصلاح شود.

***

هم‌تمرین‌کنندگان خارج از چین:

با سلام و درود! یکی از تمرین‌کنندگان دافا در چین هستم. طی روشنگری حقیقت با موقعیتی مواجه شدم که در ادامه توضیح می‌دهم:

با مردی سالخورده روبه‌رو شدم که دفعات بسیاری به ایالات متحده سفر کرده است. هر بار حدود شش ماه، عمدتاً در هوستون اقامت می‌کند.

ازآنجاکه مدت زیادی در آنجا می‌ماند، فکر می‌کنم که اکنون حقایق درباره آزار و شکنجه را می‌داند. از او پرسیدم که آیا هیچ تمرین‌کننده‌ای را در خارج از چین دیده است یا نه.

سرش را تکان داد و گفت: «افراد زیادی فالون گونگ را تمرین می‌کنند. تمرین آن در ایالات متحده مجاز است. برخی از آنها را در مراکز عمومی دیده‌ام.»

بنابراین او به حقیقت دسترسی داشته است. اما واکنش او باعث تعجب من شد، زیرا به‌نظر می‌رسید دیدگاهی نسبتاً منفی دراین خصوص دارد.

پس از تحقیق بیشتر، مرد مزبور با لحن صدایی پرخاشگرانه جملاتی را که تمرین‌کنندگان گفته بودند را تکرار کرد: «آیا از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) کناره‌گیری کرده‌اید؟ آیا درباره آن آگاهی دارید؟ چرا برای ترک آن شتاب نمی‌کنید!»

پرسیدم: «آیا آنها واقعاً با این لحن با شما صحبت کردند؟

مرد پاسخ داد: «بله، دقیقاً»

به گفته‌های او شک کردم.

گفتم: «اما تمرین‌کنندگانی که در چین به آنها برخوردم بسیار خوش‌اخلاق هستند. با مردم با لحنی بسیار محبت‌آمیز صحبت می‌کنند.»

مرد دوباره تأکید کرد: «تمرین‌کنندگان ایالات متحده این‌گونه رفتار نمی‌کنند، آنها بسیار پرخاشگر هستند. اگر به حرف آنها گوش نکنید، شما را کنار می‌کشند، برای‌تان سخنرانی می‌کنند و سپس شما را تحت فشار قرار می‌دهند تا از ح.ک.چ خارج شوید!»  

سؤال را به شیوه‌های مختلف پرسیدم، اما همان پاسخ را دریافت کردم.

پاسخ مرد حتی پس از سفرهای بیشتر به ایالات متحده، هنوز همان بود. دیدگاهش درخصوص این موضوع ثابت بود.

می‌گفت: «تمرین‌کنندگان فالون گونگ آدم را می‌ترسانند. آنجا از هیچ چیزی نمی‌ترسند. اغلب در مراکز عمومی با آنها مواجه شده‌ام. اگر به آنها گوش نکنم،  مرا کنار می‌کشند و برایم سخنرانی می‌کنند!»

مرد مزبور یکی از اعضای باسابقه ح.ک.چ و به‌شدت تحت تعلیم فرهنگ حزب بوده است. درنتیجه، تجربه‌هایی که در آنجا درخصوص فالون گونگ کسب کرد، تنها درک‌های نادرست‌تری در او به‌وجود آورده است.

مطمئن نیستم که آیا حقیقت را تمام و کمال به من گفته است یا نه، اما صرفاً می‌خواهم به تمرین‌کنندگان خارج از چین یادآوری کنم که مبادا آنچه می‌گوید حقیقت داشته باشد.

اگر آنچه می‌گوید واقعیت دارد، لطفاً به درون برویم و رفتارمان را اصلاح کنیم. این رویکرد نه تنها در نجات افرادی مانند این مرد مؤثر نیست، بلکه مشکل نجات آنها را در آینده افزایش می‌دهد.

تجربه منفی این مرد، کار سایر تمرین‌کنندگان را در روشنگری حقیقت بیشتر به آنها، مشکل‌تر کرده است.

بسیاری از افراد در سرزمین اصلی چین به علت شستشوی مغزی و تبلیغات طولانی‌مدت حزب کاملاً سرسخت هستند. برخی به حد غیرمنطقی از ح.ک.چ حمایت کرده و درحال‌حاضر بسیار مستعد هستند که با تمرین‌کنندگان به‌طرز پلیدی رفتار کنند. بنابراین وقتی درباره ترک ح.ک.چ با آنها ‌ صحبت شود، ممکن است برای آنها مانند برخی شگردهای سیاسی نیز به نظر برسد.

اما با این همه، این گردشگران چینی افرادی عادی هستند که در توهم گم‌شدند. آنها دقیقاً به‌خاطر اینکه حقایق را نمی‌دانند به کمک ما نیاز دارند. اگر با آنها با مهربانی و صبوری صحبت نکنیم، بیشتر ممکن است به آنها آسیب برسانیم. نباید دستیابی به موفقیت کوتاه‌‌‌مدت را هدف قرار دهیم و در‌نتیجۀ آن، سبب خسارات طولانی مدت شویم.

علاوه‌براین، مطلقاً نباید وارد بحث و مجادله با آنها شویم. اگر توریستی چینی قبل از پایان بحث آنجا را ترک کند، به احتمال بسیار زیاد این نگرش اشتباه را خواهد داشت: «به سبب آنکه در این بحث برنده نشدید، پس دیدگاه من درست است.» بنابراین باید به خودمان یادآوری کنیم که در تمامی اوقات درحال نجات موجودات ذی‌شعور هستیم، نه اینکه سعی کنیم برنده بحث باشیم یا درستی خودمان را اثبات کنیم.

افرادی که با تبلیغات ح.ک.چ فریب خوردند تمرین‌کنندگان را مورد بی‌احترامی قرار می‌دهند. باور نمی‌کنند که تمرین‌کنندگان خردمند بوده یا از حقیقت بیشتر آگاه هستند. برعکس، دقیقاً آن‌طور که ح.ک.چ به آنها القا کرد، تمرین‌کنندگان را به دیده تحقیر می‌نگرند و فکر می‌کنند آنها ساده‌لوح و احمق هستند.

اگر با مردم با لحن صدایی متکبرانه صحبت کنیم، آنها را به عقب هل می‌دهیم. حتی اگر واقعاً به فکر خوبی آنها باشیم، لحن پرخاشگرانه ممکن است نیت محبت‌آمیز ما را از بین ببرد. تنها شفقت بر سرسختی و تعصب کور غلبه می‌کند و به آنها کمک می‌کند تا با پذیرش حقیقت به رهایی دست یابند.

تجربه ذکرشده در بالا درک شخصی من است. لطفاً مهربانانه، به هرگونه اشکال در آن اشاره کنید.