(Minghui.org) با اینکه ۶۰ سال دارم، اما اعتیاد شدیدی به اینترنت داشتم. درحالی‌که تنها زندگی می‌کردم، عادت داشتم دست‌کم چهار یا پنج ساعت از وقتم را در اینترنت سپری کنم و گاهی اوقات این گشت‌وگذار، حتی به بیش از ۱۶ ساعت می‌رسید. تمام مطالب در اینترنت را می‌خواندم که باعث می‌شد دیگر فرصتی برای مطالعه فا و انجام تمرینات نداشته باشم. بعضی وقت‌ها می‌توانستم زمانی را به مطالعه اختصاص دهم، اما گاهی نمی‌توانستم.

می‌دانستم این کار اشتباه است، اما نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم. درعوض، این اعتیادم بود که مرا کنترل می‌کرد. هر روز باید آنلاین می‌شدم. سعی می‌کردم زمان استفاده‌ام از اینترنت را به ۳۰ دقیقه در روز کاهش دهم، اما هیچ‌وقت نتواستم در کمتر از چهار یا پنج ساعت، آن ‌را رها کنم. خودم را مقابل عکس استاد (بنیان‌گذار فالون دافا) سرزنش می‌کردم. به استاد می‌گفتم که زمان کمتری را به گشت‌وگذار در اینترنت اختصاص خواهم داد، اما هرگز جرئت نداشتم به ایشان قول بدهم که این عادت را به‌طور کامل رها می‌کنم. می‌دانستم که برای چنین قولی، شجاعت لازم را نداشتم. آگاهی از این جریان، مرا رنج می‌داد.

در صبح ۱۶ ژانویه ۲۰۱۵ به خواهرم در انجام کارش کمک کردم. ساعت ۶ بعدازظهر به خانه رسیدم. اولین کاری که کردم، روشن کردن کامپیوتر و باز کردن یک رمان آنلاین بود که روز قبل بخشی از آن را خوانده بودم. از تلویزیون به‌جای مانیتور استفاده کردم. فاصله تلویزیون از کاناپه بیش‌ازحد دور بود و نمی‌توانستم کلمات را بخوانم، بنابراین روی چهارپایه کوچکی روبه‌روی تلویزیون نشستم.

به‌مدت ۱۲ ساعت و تا ساعت ۶ صبح آنجا نشستم. به‌غیر از دو بار فرستادن افکار درست، در تمام این مدت از جایم تکان نخوردم و احساس خستگی یا خواب‌آلودگی نیز نکردم. در ساعت ۷ صبح به رختخواب رفتم و شروع کردم به گریه کردن: «استاد، خواهش می‌کنم کمکم کنید. نمی‌خواهم در این دام، گیر بیفتم.»

ساعت ۹ صبح، با تماس تلفنی خواهرم بیدار شدم. او گفت که از کار دیروز خسته شده است و تمام بدنش درد می‌کند. گفت از اینکه می‌بیند من اصلاً احساس ناراحتی‌ نمی‌کنم، به من حسادت می‌کند.

کلماتش مثل ندایی، مرا بیدار کرد. با خود اندیشیدم: «استاد، خیلی متأسفم. شما به من چنین تن سالمی داده‌اید، اما قدر آن را نمی‌دانم. درعوض، آن‌را صرف این چیزهای بی‌معنی کرده‌ام. این خیلی اشتباه است.»

به‌یاد آموزش‌های استاد درباره تنها بودن افتادم. فهمیدم که احساس تنها بودن نیز یک شیطان است؛ چطور یک مرید دافا می‌تواند توسط حس تنها بودن کنترل شود؟ هنگامی که یک مرید با فا پر شده باشد، چگونه می‌تواند احساس تنهایی کند؟ متوجه شدم که فا را به‌خوبی مطالعه و به‌طور جدی تزکیه نکرده‌ام. مسئولیتم را درخصوص بیرون رفتن و کمک به مردم برای درک فالون دافا و آگاه شدن از حقیقت، انجام نمی‌دادم و در احساس تنها بودن، گیر افتاده بودم.

از استاد درخواست کردم که مرا کمک کنند اعتیاد به اینترنت را رها کنم و از دام تنهایی نجات یابم. همچنین با تمرین‌کننده دیگری صحبت کردم. او گفت: «چه‌طور می‌توانی هر روز آن چیزهای کثیف را وارد ذهن و جسم خود کنی؟» او درست می‌گفت. استاد بدنم را پاک کرده‌اند، نباید به لطف و نجات ایشان، خیانت کنم. بنابراین تصمیم گرفتم عادت به گشت‌وگذار در اینترنت را ترک کنم.

صبح روز ۱۸ ژانویه، می‌خواستم دوباره به اینترنت بروم. انواع بهانه‌ها را ‌آوردم، اما خودم را کنترل کردم. شعر استاد («تزکیه استوار» از هنگ یین) را از حفظ خواندم:

«فا را مطالعه کنید و فا را کسب کنید،
بر چگونگی مطالعه و تزکیه‌تان تمرکز کنید،
بگذارید تک‌تک چیزها با فا سنجیده شوند
تنها آنگاه، به این طریق، آن واقعاً تزکیه است.»

خودم را تشویق کردم که دست‌کم یک روز خودم را کنترل کنم. به‌مدت یک روز فا را مطالعه کردم، تمرینات را انجام دادم و افکار درست فرستادم. روز بعد همه ‌چیز تغییر کرده بود. تمایلم به اینترنت ازبین رفته بود.

از استادم سپاسگزارم. این روزها حس می‌کنم که واقعاً آزاد هستم. اضطراب و نگرانی‌هایم ازبین رفته‌اند. زمان بیشتری دارم که فا را مطالعه کنم و برای کمک به مردم بیرون بروم تا آنها را از حقیقت فالون دافا آگاه کنم. افکارم نیز خالص‌تر شده‌اند.

حتی وضعیت بینایی‌ام بهتر شده است. در ۲۲ ژانویه متوجه شدم که برای خواندن جوآن فالون و نوشتن مقاله، دیگر نیازی به عینک ندارم؛ چنین چیزی پیش‌‌ازاین غیرممکن بود.

بدیهی است که نمی‌گویم هرگز به اینترنت نخواهم رفت. اینترنت، هنوز برای کار عادی و روشنگری حقیقت لازم است. منظورم این است که برای گذراندن وقت و رفع احساس تنهایی، دیگر به اینترنت نخواهم رفت. قادرم این اهریمن را کنترل کنم و رفتن یا نرفتن به اینترنت، تحت اختیار و کنترل من است.

می‌دانم که بعضی از تمرین‌کنندگان نیز با احساس تنهایی مورد مداخله قرار می‌گیرند. بیایید این سد را بشکنیم. تا زمانی که ذهنمان قوی باشد، چه نوع اهریمنی می‌تواند ما را کنترل کند؟ هرچه باشد، ما استاد و فا را داریم که ما را راهنمایی می‌کنند.

اگر چیز اشتباهی در درکم وجود دارد، لطفاً با نیک‌خواهی آن را تصحیح کنید.