(Minghui.org) شانزده سال گذشته است، هنوز خاطرۀ این رویداد ویژه در ذهنم زنده و تازه باقی مانده است. خودم را مرد خوش اقبالی می‌دانم که شاهد این رویداد با حضور بیش از ۱۰ هزار نفر، بوده‌ام. آن گواهی است بر محبوبیت بسیار زیاد فالون دافا در چین قبل از شروع آزار و شکنجه.

این رویداد در ۱۱ ژانویه ۱۹۹۹رخ داد، یک روز پس از مراسم افتتاحیه نهمین دوره بازی‌های زمستانی ملی چین که در چانگچون واقع در استان جیلین برگزار شد. تنها شش ماه قبل از اینکه آزار و شکنجه فالون دافا توسط حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) آغاز شود.

به‌رغم سرمای شدید معمول در چانگچون که در شمال شرقی چین واقع شده است، بیش از ۱۰ هزار تن در این تمرین گروهی در میدان ونهوای این شهر شرکت داشتند. آنها فرصتی را فراهم آوردند تا در بازی‌های زمستانی آگاهی مردم را نسبت به فالون گونگ ارتقاء دهند، در همان زمان نیز فالون دافا شناخته شده بود.

هوای سرد مانع می‌شد که بسیاری از گروه‌های تمرین‌ صبحگاهی مطابق معمول برای تمرین بیرون بیایند. اما طولی نکشید که ۱۰ هزار تمرین‌کننده فالون گونگ رسیدند. میدان خیلی زود با مردم پر شد. تعداد بسیاری مجبور شدند در جاده‌ای در جنوب میدان و در خیابان‌های واقع در شرق و غرب میدان بایستند. فضای آرام و نشاط‌‌بخشی بود.

با دانستن اینکه آن روز یک تمرین گروهی آنجا خواهد بود، با یک دوربین حرفه‌ای همراه سایر تمرین‌کنندگان به آن محل رفتم. همگی ما از بودن در چانگ‌چون زادگاه استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا، بسیار خوشحال و هیجان‌زده بودیم.

پیش از طلوع آفتاب به میدان ونهوآ رسیدیم. در آنجا تعداد زیادی از هم‌تمرین‌کنندگان را دیدیم. هوا ۲۰ درجه سانتیگراد زیر صفر بود. طولی نکشید که میدان پر از جمعیت شد. قبل از آغاز روز، تمرین‌کنندگان برای انجام تمرینات در صفوفی آماده شدند. سعی کردم از تمرینِ گروهی در نمایی کامل فیلم بگیرم، اما نتوانستم جایگاه مناسبی که به اندازه کافی مرتفع باشد تا تمام میدان را پوشش دهد، پیدا کنم. آنگاه تمرین‌کننده دیگری برایم سکویی درست کرد تا بتوانم از تمام میدان فیلم بگیرم.

تمرین‌کننده‌ای محلی مرا سوار یک گاری کرد تا بتوانم از تمرین گروهی فیلم ویدئویی تهیه کنم، این یک ثبت تاریخی بسیار با ارزش بود.

پس از فیلمبرداری، به مرکز میدان رفتم و با برخی از تمرین‌کنندگان مصاحبه کردم. آنها در سنین مختلف و از تمام اقشار جامعه بودند و از صمیم قلب قدردانی‌شان را نسبت به فالون دافا ابراز می‌کردند. بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. آن مانند سفری پر از فیض و رحمت بود.

به‌خاطر دارم شخصی نظامی به من گفت: «ما برای به دست آوردن این فرصتِ تمرین فالون گونگ، مصیبت‌های بسیار زیادی را‌ تجربه کرده‌ایم ...» حرف‌هایش برایم قابل فهم بود، به ویژه که این روزها به گذشته نگاه می‌کنم.

آنقدر در فیلمبرداری جذب شده بودم که سرمای هوا را فراموش کردم. بسیار تحت تأثیر از خود گذشتگی و محبت تمرین‌کنندگان چانگچون قرار گرفتم. پس از اتمام مصاحبه، حس کردم که پاهایم از سرما بی‌حس شده‌اند، اما طولی نکشید که دوباره گرم ‌شدند.

پس از تمرین، خانم مسنی را ملاقات کردم. او پر انرژی و پر جنب و جوش به‌نظر می‌رسید. تمرین‌کننده دیگری به من گفت: «آیا می‌دانی که او قبلاً قوز بزرگی در پشتش داشت؟ یک روز که تمرینات فالون دافا را انجام می‌داد، سایر افراد شنیدند که استخوان‌هایش ترک خورد و پشت او صاف شد! پس از آن او طبیعی بود.» او با چشمانی اشک‌آلود اذعان کرد که این موضوع حقیقت دارد.