فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

هیچ زمانی برای تلف کردن نداریم

6 مارس 2015

(Minghui.org) استاد در "آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان‌ فرانسیسکو ۲۰۱۴" بیان کردند:

"چه وقت قرار است کاری درباره آن انجام دهید؟ چه زمانی قرار است کاری درباره آن انجام دهید؟ زمان به‌سرعت سپری می‌شود."

هر وقت این بخش از سخنرانی استاد را می‌خوانم، میگریم.

چند بار از خودم پرسیده‌ام: منتظر چه چیزی هستم؟ چرا از هر لحظه برای نجات موجودات ذی‌شعور استفاده نمی‌کنم؟

من در سال ۲۰۱۲ به استرالیا مهاجرت کردم و برای مدتی طولانی درباره این فکر میکردم که ازطریق تماس‌های تلفنی با چینیهای سرزمین اصلی چین، درباره فالون دافا و اینکه چرا ما مورد آزار و شکنجه قرار می‌گیریم، با آنها صحبت کنم. به‌دلیل وابستگی‌های مختلفم هرگز نمی‌توانستم زمانی برای شروع برقراری تماس‌های تلفنی پیدا کنم. بهانه‌های بسیار زیادی داشتم، مانند: "منتظر خواهم ماند تا اینکه درک عمیق‌تری از فا کسب کنم" یا "منتظر خواهم ماند تا دارای افکار درست بیشتری شوم."

استاد بیان کردند:

"این‌طور نیست که فقط [فا] را مطالعه می‌کنیم اما از آن استفاده نمی‌کنیم. اینکه به‌طور فعال تزکیه می‌کنید یا صرفاً منفعلانه دنباله‌روی می‌کنید منعکس‌کننده این است که آیا درحال تزکیه هستید [یا نه]." ("آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان‌ فرانسیسکو ۲۰۱۴")

ناگهان به این درک رسیدم که استاد این مسیر را برای من نظم و ترتیب داده‌اند تا خودم را تزکیه کنم، از وابستگی‌ها رها شوم و مداخله را ازبین ببرم. نجات موجودات ذی‌شعور از طریق گرفتن تماس‌های تلفنی با مردم و صحبت با آنها درباره فالون دافا خود عملی است که از افکار درست نشأت می‌گیرد. اگر فقط منتظر بمانم، هرگز قادر نخواهم بود که فا را به‌ اندازه کافی خوب مطالعه کنم و هرگز افکارم به حد کافی صالح و درست نخواهند بود. افکار خودخواهانه مانع از بالا رفتن سطحم خواهند شد و همچنین از تبدیل شدنم به فردی نوعدوست و عاری از خودخواهی جلوگیری خواهد کرد.

برقراری تماس تلفنی، رشد تدریجی

روزی را به‌خاطر می‌آورم که اولین تماس تلفنی را با چین برقرار کردم. بسیار عصبی بودم. انگار که هر کلمه را از روی متن می‌خواندم و به همین دلیل، هیچ کس حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) یا سازمان‌های وابسته‌ به آن را ترک نکرد. دلسرد نشدم و روز بعد به افراد بیشتری تلفن کردم. بعد از دو ساعت تماس گرفتن با مردم، در نهایت یک نفر موافقت کرد تا حزب را ترک کند.

هیجان‌زده شده بودم، نه فقط برای آن شخص، بلکه همچنین برای خودم، چراکه اکنون می‌دانستم که قادرم به مردم کمک کنم ح.ک.چ را ترک کنند. در روز سوم، چهار نفر از حزب خارج شدند و در چهارمین روز، پنج نفر حزب را ترک کردند.

اما همانطور که به افراد بیشتری کمک ‌می‌کردم تا ح.ک.چ را ترک کنند، وابستگی‌هایم رشد کرد و تمرکزم بر مشکلات و سختی‌هایی بود که با آنها مواجه می‌شدم. توجه نمی‌کردم که نیاز دارم وابستگی‌های خودم را رها کنم. فقط به خودم فکر می‌کردم، بجای اینکه آن را به‌خاطر منفعت دیگران انجام دهم.

در پنجمین روز شش تماس تلفنی گرفتم، اما هیچ کسی حزب را ترک نکرد. خیلی احساس نومیدی می‌کردم. یکی از هم‌تمرین‌کنندگان ماجرایی را با من در میان گذاشت که به من یادآوری کرد تا درون خودم را جستجو کنم و از وابستگی‌هایم رها شوم. متوجه شدم که به دیگران به دیده تحقیر نگاه می‌کردم و بر تعداد افرادی که کمک می‌کردم حزب را ترک کنند، متمرکز بودم.

بعد از کمک به مردی برای ترک حزب و صحبت با او درباره حقیقت این آزار و شکنجه، چیزی گفت که مرا تحت تأثیر قرار داد. او گفت: "فرزندم به پیشگامان جوان پیوسته است. چه کاری باید درباره آن انجام دهم؟" به او گفتم بعنوان پدرش می‌تواند برای فرزند کوچکش تصمیم بگیرد. بنابراین او به من اجازه داد تا به فرزندش کمک کنم پیشگامان جوان را ترک کند.

یک روز به‌طور اتفاقی با فردی تماس گرفتم که عضو یک گروه تبهکاری بود. او درباره اینکه چگونه مناطق بسیاری را تحت کنترل خود درآورده است، لاف‌زنی کرد وگفت ازآنجایی‌که ابتدا باید به کاری رسیدگی کند، بعداً با او تماس بگیرم. درحالی‌که به ایده‌هایی درباره چگونگی صحبت با یک گانگستر فکر می‌کردم، با افراد دیگری تماس گرفتم. غروب بود که یادم آمد باید دوباره با او تماس بگیرم.

درباره داستان‌هایی در رمان کلاسیک یاغیان مرداب با او صحبت کردم، اینکه چگونه جنگجویان در این رمان مورد اعتماد و حمایت یکدیگر بودند و چگونه آنها از مردم عادی محافظت می‌کردند. او بعد از شنیدن داستان‌هایم با خوشحالی ح.ک.چ را ترک کرد. همچنین قول داد که از تمرین‌کنندگان فالون دافا در مناطق تحت قدرتش محافظت خواهد کرد.

روشنگری حقایق از طریق تلفن می‌تواند روش بسیار مؤثری برای تماس با مردم باشد و همچنین به من کمک می‌کند تا رشد کنم. وقتی آخر هفته‌ها با چینی‌ها در محله چینی‌ها صحبت می‌کنم، متوجه می‌شوم که همگیِ آن سختی‌های تجربه شده هنگام تماس‌های تلفنی‌، جبران می‌شود.

می‌خواهم به همه بگویم که نباید زمان را تلف کنیم؛ گوشی تلفن را بردارید و مردم را نجات دهید! روند نجات موجودات به ما کمک خواهد کرد تا در تزکیه‌مان بهتر عمل کنیم.