(Minghui.org)

درود، استاد محترم! درود، هم‌تمرین‌کنندگان!

گروه مارش سرزمین الهی که توسط استاد ارجمند دایر شد، امسال دهمین سالروز تأسیس خود را جشن می‌گیرد. با نگاهی به گذشته، تجربه تزکیه‌ای را که طی این سال‌ها کسب کرده‌ام، گرامی می‌دارم. رویدادهایی را به وضوح به‌خاطر می‌آورم که در رشد سطح تزکیه‌ام به من کمک کردند.

هرچیزی به‌طور تنگاتنگ با تزکیه پیوند یافته است

هنگامی که فقط حدود یک سال عضو گروه مارش سرزمین الهی بودم، فردی نوازندگی مرا تحسین کرد. این موضوع مرا تحریک کرد و باعث شد روز بعد تلاشم را دو برابر کنم. اگرچه احساس می‌کردم شادی خاصی به من دست داده، اما به درون نگاه کردم و دریافتم که انگیزه‌ام برای رشد مهارت‌هایم، شنیدن تحسین‌های بیشتری ازسوی دیگران بود. آن وابستگی‌ به شهرت بود.

این عقیده و تصور باید ازبین می‌رفت و من باید توجهم را بر موسیقی متمرکز می‌کردم. به‌تدریج، ذهنم آرام شد و سپس خالی و تهی از فکر شد. احساس می‌کردم که دست و پا و اعضای بدنم دیگر وجود ندارند. آن احساسی شگفت‌انگیز بود. استاد درباره این حالت ایده‌آل مدیتیشن در جوآن فالون صحبت کرده‌‌اند و من نیز آن را تجربه کرده‌ام!

از آن به‌بعد، حساسیتم به ریتم موسیقی بیشتر شد و می‌توانستم حتی اختلافات بسیار ناچیز را تشخیص دهم. اکنون می‌توانم ازنظر تکنیکی به هم‌تمرین‌کنندگان کمک کنم. استاد این توانایی را به من بخشیده‌اند.

حدود شش سال قبل، حالت دیگری از شادی را تجربه کردم: هنگامی‌که با گروه نوازندگان طبل تمرین می‌کردم، با تمام وجودم لذت می‌بردم. هنگامی‌که چوبم به طبل ضربه می‌زد، احساسی بسیار خوشایند بود و هر ضربه بی‌نظیر بود. آن احساسی بود که به سختی می‌توانم در قالب کلمات توصیفش کنم.

طی این رویداد، این موضوع توجهم را جلب کرد که تمرین اساسی برای نواختن سازهای کوبه‌ای ممکن است خسته‌کننده به‌نظر برسد، اما اگر آن را بدون قصد انجام دهیم، می‌تواند نتایجی غیرمنتظره را به دنبال داشته باشد.

به سختی کار کردم تا تکنیکم را رشد دهم و نتایجی به‌دست آوردم که هرگز تصورش را نمی‌کردم. گاهی، فکر می‌کردم که ماهر شدن در برخی چیزها به اندازه تمام عمرم طول خواهد کشید، اما هنگامی‌که نگرش درستی را درپیش می‌گرفتم، آن بسیار آسان می‌شد. سرانجام، وقتی درباره این مطلب متقاعد شدم، دریافتم که این توانایی را با کمک استاد به‌دست آورده‌ام.

دوباره قلبم مملو از شادی شد، ولی وقتی دریافتم تمام توانایی‌هایمان را استاد به ما عطا کرده‌اند، آن شادی نیز بی‌درنگ ناپدید شد.

از بسیاری از تجربیات مشابه آموختم که چه در کار تهیه برنامه تلویزیونی باشیم، چه در کار فروش تبلیغات یا اینکه کارهای فنی را انجام دهیم، وقتی به استاندارد تزکیه برسیم، استاد فوراً توانایی انجام کاری را که باید انجام دهیم، به ما می‌دهند.

هنگامی‌که ذهنم را روی رشد تکنیکم متمرکز می‌کنم، اغلب در تزکیه الهامی به من می‌شود. برای مثال، پس از کسب آموزشی، متوجه شدم که اصلاح رفتار فرد پیش‌نیاز انجام خوب هرکاری است. فقط زمانی که فرد صالح است، موسیقی نواخته شده توسط او، می تواند قلب مردم را تحت تأثیر قرار دهد.

اصلاح خود، آیا این همان چیزی نیست که تمام تزکیه درباره آن است؟ این بدان معنا است که فقط وقتی سطح تزکیه‌ام رشد می‌کند، تکنیکم در نواختن طبل نیز پیشرفت می‌کند. هرچیزی ارتباط تنگاتنگ با تزکیه دارد.

یک روز قطعه "فالون دافا خوب است" را تمرین می‌کردیم که شنیدم آلات موسیقی با خوشحالی عبارت "فا لون دا فا هاو!" را می‌خوانند. این نشان می‌دهد که وقتی می‌توانیم خوب اجرا کنیم، آلات موسیقی نیز خوشحالند. از طرف دیگر، اگر سازی توسط فردی که خوب تزکیه نمی‌کند نواخته شود، با صدای غیرجذابش می‌تواند باعث دلتنگی و افسردگی ‌شود. مطمئناً، تزکیه شخص، بنیان و اساس انجام خوب و درست هر کاری است.

شکیبایی یک هماهنگ‌کننده

به‌عنوان یک هماهنگ‌کننده، باید در اصول فا تعمق کنم، شکیبایی را تزکیه کرده و از روش‌هایی استفاده کنم که مردم را برانگیزد.

برای نمونه، یکی از نوازندگان طبل در تمرینات حضور ضعیفی داشت. قدری او را تحت فشار قرار دادم، به این امید که پیشرفت کند. درعوض، او از گروه خارج شد. هدفم این بود که کارش را بهتر انجام دهد، نه اینکه از گروه خارج شود. آیا این خطای من نبود که او از گروه خارج شد؟ بنابراین از یکی دیگر از نوازندگان طبل که دوست او بود، درخواست کردم با وی صحبت کند.

تحت فشار قرار دادن افراد، یک روش مردم عادی است، بنابراین به خوبی عمل نمی‌کند. من کم‌وبیش در تلاش‌هایم به‌عنوان هماهنگ‌کننده موفق بوده‌ام. متوجه شدم هنگامی‌که مانند یک تزکیه‌کننده رفتار می‌کنم، کار را بهتر انجام می‌دهم و وقتی از عقاید و تصورات بشری استفاده می‌کنم، دچار لغزش شده و سقوط می‌کنم.

برای مثال در اکتبر ۲۰۱۳، با تمرین‌کننده‌ای سروکار داشتم که فکر می‌کردم برای گروه ما مناسب نیست. او درانتخاب اینکه کدام ساز را بنوازد نسبتاً سختگیر بود، درنتیجه  پیشنهاد کردم که بهتر است بر پروژه‌های دیگرش تمرکز کند. این مسئله منجر به رد و بدل کردن برخی صحبت‌های ناخوشایند بین ما شد. درواقع من بجای اینکه نیک‌خواهانه رفتار کنم، اجازه داده بودم که احساساتم اعمالم را کنترل کنند.

استاد بیان کردند:

"اغلب این را گفته‌ام: اگر آن را از صمیم قلب برای خاطر شخص دیگر انجام دهید و در سمت شما هیچ [فکری از] خدمت به خود وجود نداشته باشد، کلام شما می‌تواند طرف دیگر را تا حد گریه تحت تأثیر قرار دهد." ( "آموزش فا در روز جهانی فالون دافا")

براساس واکنش وی، می‌دانستم که سخنانم از معیارهای دافا بسیار دور بوده است. وقتی به گذشته فکر می‌کنم، می‌بینم که به سخنانم توجه نمی‌کردم، چیزهایی را از روی بدخواهی بیان می‌کردم و تفکری منفی را درباره یکی از هم‌تمرین‌کنندگان داشتم.

استاد بیان کردند: "نمی‌توانید هر کاری را که می‌خواهید، انجام دهید، باید شین‌شینگ خود را حفظ کنید." (جوآن فالون)

نگرش من مسائل را بدتر ‌می‌کرد و فکر می‌کردم که این شرایط واقعاً بیش‌ازحد سخت است.

اما استاد بیان کردند: "تزکیه درباره‌ی تبدیل و اصلاح خودتان است..." ("آموزش فای ارائه شده در جلسه اپک‌تایمز") بنابراین، بدون توجه به اینکه چقدر سخت است، باید خودم را تزکیه کنم.

در انتها، پس از اینکه ذهنیتم را با این مسئله وفق دادم و با نیک‌خواهی یک تزکیه‌کننده با آن تمرین‌کننده برخورد کردم، مؤثر واقع شد و او به کارش در گروه مارش ادامه داد.

بردباری هنگام برخورد با کودکان

کار هماهنگ کردن پروژه بزرگسالان یک چیز است و کار هماهنگ‌ کردن پروژه‌های کودکان چیز دیگری است. آن از حد تحمل من خارج است. اما وقتی یک نوجوان ۱۳ ساله می‌خواست در گروه درام بنوازد، با آن موقعیت مواجه شدم.

این نوجوان خیلی خوب می‌نواخت، اما کمی پشت سر دیگران غیبت می‌کرد و نگرش و رفتار عادی نوجوانان را داشت که می‌بایست تا حد امکان از آن دوری کرد. سعی ‌کردم از هرچیزی که به‌نظرم می‌رسد کمک بگیرم، حتی والدینش را نیز درگیر این موضوع کردم. درس تئوری موسیقی به او آموزش ‌می‌دادم، از اینکه نت‌های موسیقی شبیه چه به‌نظر می‌رسند تا رابطه میان آنها را به او یاد می‌دادم و تکالیفی برایش تعیین می‌کردم تا در منزل انجام دهد.

پس از ده ماه، با کمال تعجب متوجه شدم، نگرشش تغییر کرد. کاری را که از او می‌خواستم انجام می‌داد، در خانه تمرین می‌کرد، از سایر نوازندگان درام کمک می‌گرفت و هرشنبه برای تمرین ۱ تا ۲ ساعت زودتر حاضر می‌شد. افراد زیادی متوجه پیشرفت او شدند و درباره آن به من گفتند. این نوجوان حتی امتحان شرکت در اجرای مارش راهپیمایی چهارم ژوئیه را نیز با موفقیت گذراند.

هرموقع که عضوی در گروه پیشرفت می‌کند، معمولاً متوجه می‌شویم که به دلیل رشدش در تزکیه است. رشد هر فردی در تزکیه، دستاوردی برای تمام افراد گروه است، زیرا موجودات ذی‌شعور در انتظار همه ما هستند تا نجاتشان دهیم.

هرموقع که تعالیم استاد را دنبال می‌کنم، نتیجه آن معمولاً باعث شگفتی زیادی می‌شود. گاهی‌ اوقات انجام وظایف مشکل به‌نظر می‌رسند، اما زمانی که ذهنم را برای انجام آنها می‌گذارم و استانداردهای دافا را بکار می‌برم، نتیجه‌ای معمولاً بهتر از آنچه که امیدوار بودم، به‌دست می‌آورم.

پشت سرگذاشتن امتحانات و آزمایش‌های سخت توسط گروه

تعداد نوازندگان سازهای کوبه‌ای همیشه همانی بوده که استاد هنگام تأسیس گروه در ۱۰ سال قبل تعیین کرده بودند. تضادها، خنده و گریه وجود داشته‌اند، اما شادی صعود در تزکیه‌مان نیز وجود داشته است.

استاد بیان کردند:

"استاد با هدایت همه شما برای انجام شن‌یون، در واقع در حال ارائه الگویی به شماست. من شن‌یون را بهترین نمایش در جهان ساخته‌ام. دست‌کم اینکه، در هنرهای نمایشی، در حوزه‌ی هنر، نقش اول را ایفا می‌کند. آن‌وقت درباره‌ی سایر پروژه‌هایمان چطور؟ وقتی آنچه که انجام می‌دهید به مختصر موفقیتی دست می‌یابد، خیلی احساس رضایت می‌کنید. اما آیا شما [در حوزه‌ی خود] در حال ایفای نقش اول هستید؟ شما حتی نتوانسته‌اید نقشی کمکی را ایفا کنید، و برخی نقش دلقک را ایفا می‌کنند! آیا این چیزی است که مریدان دافا باید انجام دهند؟ آیا این چیزی است که استاد از شما خواستند انجام دهید؟" ("آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ نیویورک بزرگ")

با شنیدن این سخنرانی، همگی تصمیم گرفتیم، هنگامی‌که در راهپیمایی چهارم ژوئیه در واشنگتن دی‌سی شرکت می‌کنیم، کارمان را خوب انجام دهیم. ما می‌خواستیم نقش اول را ایفا کنیم و بهترین گروه مارش در راهپیمایی باشیم. امتحان‌هایی دادیم و بسیاری از ما قبول نشدیم، اما به تلاشمان ادامه دادیم و استانداردمان را پایین نیاوردیم. وقتی که در راهپیمایی چهارم ژوئیه شرکت ‌کردیم، آسمان فوق‌العاده آفتابی بود و باد احساس خوبی ایجاد می‌کرد. همگی ما لبخند برچهره‌ داشتیم.

در ۶ ژوئیه ۲۰۱۳، استاد رهبر جدیدی را برای گروه ما تعیین کردند. ما برای راهپیمایی چهارم ژوئیه آماده بودیم ‌که در آن مشکل‌ترین قطعه به نام "ستاره‌ها و راه‌راه برای همیشه" را می‌نواختیم. گروه مارش سرزمین الهی آهنگ "سرود مقدس" را که استاد ساخته‌اند، برای اولین بار در رژه چهارم ژوئیه ۲۰۱۵، در پایتخت ایالات متحده اجرا خواهد کرد.

طی ۱۸ سال تزکیه‌ام، هر زمان احساس می‌کردم که مانند یک تزکیه‌کننده رفتار می‌کنم، از ته دل احساس خوشحالی می‌کردم، زیرا اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری را دنبال می‌کنم. هنگامی‌که با موانع مواجه می‌شوم، به‌طور محکم و استوار به خود می‌گویم: «من سخت‌ترین امتحان را با موفقیت می‌گذرانم، زیرا می‌خواهم استاد را دنبال کنم و ایشان را دنبال خواهم کرد.»

استاد از ما می‌خواهند درست همانند زمانی که تزکیه را آغاز کردیم، تزکیه کنیم. سخت تلاش می‌کنم تا طوری تزکیه کنم که گویا تازه تزکیه را شروع کرده‌ام.

استاد متشکرم! از همگی متشکرم!

(ارائه شده در کنفرانس تبادل تجربه تزکیه فالون دافای نیویورک ۲۰۱۵)