(Minghui.org) تمرین‌کنندگان فالون دافا درباره حقایق این تمرین و اینکه آنها برطبق اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری زندگی می‌کنند، به مردم می‌گویند. آنها فقط می‎خواهند مردم بدانند و باور کنند که دافا خوب است.

ما قربانی آزار و شکنجه نیستیم

وقتی همسرم گفت مأمور کمیته اماکن می‌خواهد مرا ببیند، اولین واکنشم این بود که او را نادیده گرفتم.

وقتی همسرم گفت که او حالت خصمانه‌ای ندارد، سخنان استاد را به‌یاد آوردم:

«یک بار که مسئله‌ای در جایی پیش می‌آید، آنجا جایی است که نیاز است بروید واقعیت‌ها را آشکار سازید. از آن دوری نکنید، مهم نیست که چقدر شیطانی پدیدار می‌شود.» ("آموزش و تشریح فا در کنفرانس فای متروپولیتن نیویورک")

آن، موقعیت خوبی برای تغییر طرز فکرم بود، بنابراین به خودم گفتم نباید خودم را قربانی آزار و شکنجه بدانم. موجودات شیطانی زیادی در بُعدهای دیگر باقی نمانده‌اند، بنابراین اکثر مردم در انتظار شنیدن حقایق دافا هستند. مطالب دافا را قبلاً در منطقه خودمان پخش کرده بودم و حالا باید شخصاً با مردم صحبت می‌کردم.

با او قراری در یک بستنی‌فروشی گذاشتم و یکی از هم‌تمرین‌کنندگان در همین حین افکار درست می‌فرستاد. آن مأمورگفت که باید مرا می‌دید و من نیز گفتم که این مسئله را درک می‌کنم. به او توصیه کردم که در آزار و شکنجه شرکت نکند و اینکه نتیجه خوبی، پاداش است، درحالیکه عقوبت بدی، مجازات خواهد بود.

وی از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های وابسته به آن خارج شد، زیرا درک کرد که با سقوط ح.ک.چ، اعضای حزب نیز به همان سرنوشت دچار خواهند شد. او دی‌وی‌دی‌های شن‌یون، کتاب نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست و یک نشان یادبود دافا را از من پذیرفت و قول داد که در آزار و شکنجه شرکت نکند.

آزار و شکنجه یک انتخاب نیست

هو، رئیس کمیته اماکن، از همسرم خواست به دیدنش برود. به این فکر افتادم که آن می‌تواند موقعیت خیلی خوبی برای روشن کردن حقایق دافا برای وی باشد. با او قرار ملاقاتی گذاشتم، اما سر قرار نیامد. افکار درست فرستادم و او یک ساعت بعد با مأموری که قبلاً با وی حرف زده بودم، آمد.

قصد این خانم این بود که از شوهرم بخواهد مرا تحت فشار قرار دهد تا تمرین فالون گونگ را رها کنم. به او گفتم هیچ‌کس حق ندارد جلوی تزکیه کردن افراد دیگر را بگیرد. پس از اینکه درباره مزایای دافا صحبت کردم، از من خواست تا در خانه تمرین کنم و وارد مسائل سیاسی نشوم. 

برای آنها توضیح دادم که جیانگ زمین آن را سیاسی خوانده، چراکه نمی‌توانست وجود تعداد بسیار زیادی از افراد خوب را تحمل کند. او آزار و شکنجه را در سال ۱۹۹۹ آغاز کرد و مسئول برداشت اعضای بدن تمرین‌کنندگان زنده است. به او گفتم کسانی که در آزار و شکنجه شرکت می‌کنند، مجازات می‌شوند و  توصیه کردم که به این کار ادامه ندهد. وی نیز پذیرفت.

هر اتفاقی برای رشد تمرین‌کنندگان رخ می‌دهد

استاد بیان کردند: 

«از این جهت، قبلاً گفته‌ام که مریدان دافا، که تزکیه‌کننده هستند، باید به مسائل به روش عکس طوری‌که انسان‌ها می‌نگرند نگاه کنند. بعضی افراد وقتی با چیزهای ناخوشایند برخورد می‌کنند ناراحت می‌شوند. آن‌وقت آیا موجود بشری نیستید؟ چه فرقی دارید؟ وقتی‌که با چیزهای ناخوشایند روبرو می‌شوید، دقیقاً وقت تزکیه خودتان است، [وقت] تزکیه ذهنتان. آیا مذاهب آموزش نمی‌دادند که باید به درون تزکیه کرد، برروی ذهن کار کرد؟» («مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند- آموزش فای ارائه شده درکنفرانس فای منطقه شهری واشنگتن دی‌سی ۲۰۱۱»)

با مطالعه فا درک کردم که همه چیز، بخصوص تضادها، خوب هستند و هر چیزی که تجربه می‌کنم برای رشد و پیشرفتم است.   

پس از ملاقات یکی از تمرین‌کنندگان بازداشت شده در اداره پلیس، چرتی زدم. وقتی بیدار شدم، هنگام بلند شدن، کمرم درد می‌کرد. به این فکر کردم که تنها استاد می‌توانند تصمیم بگیرند چه اتفاقی برایم بیفتد و اینکه هرچیزی که استاد به من می‌دهند خوب است، سپس درد پشتم بهبود یافت. راست نشستم و حالم خوب بود.

صحبت با مردم درباره دافا ازطریق موبایل

روشنگری حقایق دافا را می‌توان ازطریق گوشی موبایل نیز انجام داد. در سال ۲۰۱۲ شروع به این کار کردم. مدتی زمان برد تا در انجام این کار مهارت بیابم. اما هرچه بیشتر در این کار پیش می‌رفتم، اعتمادبه‌نفسم بیشتر می‌شد.

به مرور زمان در مکالمات تلفنی بهتر عمل کردم و کارها بدون مشکل پیش می‌رفت. در یک روز خوب، بیش از ۳۰ نفر از ح.ک.چ خارج شدند. اما زمان‌هایی که فا را به‌خوبی مطالعه نمی‌کردم، نتیجه به‌طور واضحی به آن خوبی نمی‌شد.

فردی از استان گوانگ‌دونگ از گوش دادن به حرف‌هایم خودداری کرد و حرف‌های ناشایستی زد. تحت تأثیر قرار نگرفتم. هر بار که ناسزا می‌گفت قطع می‌کردم و دوباره تماس می‌گرفتم. پس از حدوداً هشت بار قطع کردن و تماس مجدد، بالاخره حقایق دافا را درک کرد و پذیرفت که از لیگ جوانان ح.ک.چ و پیشگامان جوان خارج شود.

برخی، متوجه صحبت‌هایم می‌شدند، درحالی‌که بعضی دیگر آن را درک نمی‌کردند. افرادی بودند که سکوت می‌کردند و برخی دیگر تحت تأثیر قرار می‌گرفتند و می‌خواستند برای خروج از ح.ک.چ از نام واقعی خود استفاده کنند. برخی حتی می‌خواستند مطالب فالون دافا را مطالعه کنند. به آنها می‌گفتم که برای این تماس‌های راه‌ دور هزینه می‌کنم، چراکه فقط می‌خواهم کمک کنم متوجه حقایق دافا بشوند.

آموختم که چطور به درون نگاه کنم. اگر کسی ناسزا می‌گفت، به درون نگاه می‌کردم تا ببینم آیا هنوز ذهنیت رقابت‌جویی دارم. اگر کسی طلب پول می‌کرد، به درونم توجه می‌کردم تا ببینم آیا به‌دنبال نفع شخصی هستم. گاهی اوقات برخی درخواست دیدن تصویرم را داشتند. آنگاه به درون نگاه می‌کردم و به جستجوی چیز ناپاکی در درونم می‌گشتم، مانند شهوت. هروقت مشکلی پیش می‎آمد به درون نگاه می‎کردم.

گاهی اوقات، افراد بلافاصله تلفن را قطع می‌کردند. سپس به درون نگاه می‌کردم و وابستگی‌هایم را می‌دیدم. پس از اینکه افکار بدم را ازبین می‌بردم و افکار درست می‌فرستادم، دوباره تماس می‌گرفتم. آنها گوشی تلفن را برمی‌داشتند و به صحبت‌هایم گوش می‌کردند.

حتی یک نفر را هم از قلم نمی‌اندازم

با مطالعه فا درک کردم که اصلاح فا به زمان پایانی خود نزدیک می‌شود. اگر یک روز را برای صحبت با مردم درباره فالون دافا از دست بدهم، بعضی از مردم ممکن است شانس خود را برای شنیدن حقایق دافا از دست بدهند.

یکی از کسانی‌که تلفن را جواب داد، گفت: «آیا می‌دانی با کجا تماس گرفته‌ای؟ اینجا اداره پلیس است. از اینکه تحت نظر قرار بگیری نمی‌ترسی؟»

زمانی از تحت نظر بودن می‌ترسیدم، اما دیگر چنین حسی ندارم.

به او گفتم: «شما یک مأمور پلیس هستی، پس بیشتر نیاز است حقایق فالون دافا را بشنوی. جیانگ زمین ذهن شما را منحرف کرده است. رویداد "خودسوزی" میدان تیان‌آن‌من صحنه‌سازی شده بود. شما تمرین‌کنندگان را تحت آزار و شکنجه قرار می‌دهید. درحال‌حاضر، علیه بیش از ۳۰ نفر از مسئولین عالی‌رتبه، ازجمله جیانگ زمین و لوئو گان در دادگاه‌های خارج از کشور شکایاتی تنظیم شده است. سازمان جهانی بررسی آزار و شکنجه فالون گونگ، بدون توجه به اینکه تحقیقات و جستجوی آنها باید چقدر گسترده باشد، درباره عاملان آزار و شکنجه تحقیق و بررسی خواهند کرد.»

از او خواستم که از ح.ک.چ خارج شود و به او یک نام مستعار دادم، وی پذیرفت.

«آیا نهایت تلاشم را کرده‌ام؟»

آیا نهایت تلاشم را می‌کنم؟ گاهی احساس شرمندگی می‌کنم، چراکه می‌توانستم بهتر از این عمل کنم. من و هم‌تمرین‌کنندگان اغلب از یکدیگر می‌پرسیم: «آیا نهایت تلاش خود را کرده‌ایم؟»

در هوای سرد و گرم، در باران یا آفتاب برای صحبت با مردم درباره دافا بیرون می‌رویم. بیشتر از قبل تماس‌های تلفنی می‌گیریم. نمی‌خواهیم حتی یک نفر از قلم بیفتد.

زمان‌هایی بوده که تلاش‌هایم برای روشنگری حقیقت بسیار خوب پیش رفته است. به ۴۰ نفر یا حتی گاهی به بیش از ۶۰ نفر کمک کرده‌ام تا از ح.ک.چ خارج شوند. 

متأسفانه وابستگی‌ام به شورواشتیاق بیش‌از‌حد، به بالاترین مقدار رسیده بود و به‌مدت دو روز ازطریق گوشی‌های موبایلی که برای این کار استفاده می‌کردم، نمی‌توانستم هیچ تماسی برقرار کنم. 

به درون نگاه کردم و وابستگی‌هایم را پیدا کردم: خودنمایی و به دیده تحقیر به دیگران نگاه کردن.

در قلبم از استاد عذرخواهی کردم. همچنین به گوشی‌های موبایل گفتم: «شما ابزارهایی الهی هستید و می‌توانید در اصلاح فای استاد کمک کنید. شما با من همکاری خواهید کرد. مرتکب اشتباهاتی شدم و خودم را اصلاح می‌کنم. از دستم عصبانی نباشید. بیایید با یکدیگر همکاری کنیم.»

گوشی های موبایل دوباره کار کردند که تلنگر مهمی بود تا دریابم تزکیه مسئله‌ای جدی است. باید به‌طور حقیقی تزکیه کنم و تمام عقاید و تصورات بشری‌ام را ازبین ببرم.