(Minghui.org) من یک تمرین‌کننده قدیمی هستم که فا را در سال ۱۹۹۶ کسب کردم. در سال ۱۹۹۹ به پکن رفتم تا برای اعاده اعتبار فالون گونگ، به دولت دادخواست تجدیدنظر بدهم. در نهایت بازداشت و به یک اردوگاه کار اجباری فرستاده شدم.

آنچه می‌خواهم به‌اشتراک بگذارم، از چند سال پیش شروع شد. به‌تدریج سست شدم. سه‌کار را به‌خوبی انجام نمی‌دادم، ازجمله در روشنگری حقایق و کمک به مردم برای سه کناره‌گیری خوب عمل نمی‌کردم. همچنین نمی‌توانستم به‌طور مرتب تمرین‌ها را انجام دهم.

اخیراً اسناد و مدارکم را برای شکایت از جیانگ زمین، دیکتاتور سابق چین، آماده می‌کردم که تمرین‌کننده‌ای از من خواست یکی از تمرین‌کنندگان قدیمی را که مانند من در همان بازداشتگاه و اردوگاه کار اجباری زندانی شده بود را پیدا کنم.

او را پیدا کردم و با هم مکالمه‌ای طولانی داشتیم. طی همه این سال‌‌ها، او بسیار کوشا بود و همچنان سه‌کار را انجام داده بود. اعمال صالح و درستش مرا به حیرت وامی‌داشت. متوجه تمایز بین خودمان شدم و اینکه من هم باید کوشاتر شوم. از او خواستم در ارتباط با مادرم به من کمک کند، چراکه او هشتاد سال داشت و از یک کارمای بیماری بسیار جدی در رنج بود.

بسیاری از اعضای خانواده‌ام ازجمله پدرم، خواهرم و خواهرشوهرم قبل از شروع آزار و شکنجه، فالون گونگ را تمرین می‌کردند، اما بعد از شروع آزار و شکنجه تزکیه را رها کردند. امیدی نداشتم که بتوانم آنها را به تزکیه بازگردانم.

آن تمرین‌کننده قدیمی به منزل مادرم آمد و یک گروه مطالعه فای روزانه در منزل مادرم راه‌اندازی کرد که دو بار در هفته تشکیل می‌شد. پدرم دوباره شروع به مطالعه فا و انجام تمرین‌ها کرد. او نیز از جیانگ زمین شکایت کرد.

بعد از اینکه مادرم شرکت در مطالعه گروهی را شروع کرد، خیلی رشد کرد. او تقریباً بی‌سواد است. وقتی در مطالعه گروهی، فا را می‌خواند، اشتباهات بسیاری داشت. برای کمک به او، علاوه بر جلسات مطالعه روزانه، شب‌ها نیز فا را با هم می‌خواندیم. وی دیگر به‌اندازه گذشته، در خواندن مرتکب اشتباه نمی‌شود.

انتظار نداشتم خواهرم و همسرش برای شکایت از جیانگ زمین به ما بپیوندند. آن تمرین‌کننده قدیمی یادآوری کرد که آنها نیز قربانیان این آزار و شکنجه هستند و باید در این دادخواهی‌‌های حقوقی شرکت کنند. بنابراین درباره تنظیم شکایات کیفری با آنها صحبت کردم و آنان بلافاصله موافقت کردند. بدین ترتیب متوجه شدم این من بودم که به‌خاطر عقاید و تصوراتم آنها را عقب نگه ‌داشته بودم.

چند هفته پیش، این تمرین‌کننده قدیمی گفت تمایل دارد که من به او و سایر تمرین‌کنندگان بپیوندم تا در خیابان‌ها حقایق را برای مردم روشن کنیم. به او گفتم دوست دارم با آنها همکاری کنم.

آخر هفته بعد، با تمرین‌کنندگان بیرون رفتیم. آنها تقویم‌های روشنگری حقیقت را بین مردم پخش می‌کردند یا برای دادخواستی که خواستار محاکمه جیانگ زمین از دولت چین بود، امضاء جمع‌آوری می‌کردند.

نمی‌دانستم چه چیزی به رهگذران بگویم، بنابراین زمان بیشتری را صرف تماشای سایر تمرین‌کنندگان کردم. آخر هفته بعد پیوسته این فکر را در ذهنم داشتم که معلم و دافا خرد بیشتری به من خواهند بخشید. بدین ترتیب من نیز شروع به صحبت با مردم کردم. دیگر نمی‌ترسیدم درباره حقایق فالون گونگ با غریبه‌ها صحبت کنم. احساس می‌کردم دوباره خودم را پیدا کرده‌ام.

حقیقتاً از این تمرین‌کننده قدیمی قدردانی می‌کنم که به من و اعضای خانواده‌ام کمک کرد. همچنین امیدوارم تمرین‌کنندگان بیشتری قدم پیش بگذارند و به افرادی که سابقاً فالون دافا را تمرین‌ می‌کردند، کمک کرده و آنها را تشویق کنند تا به تزکیه بازگردند.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/1/22/154901.html