(Minghui.org) استاد بیان کردند:

«بعضی از مریدان دافا در هر رویداد دافا شرکت می‌کنند، و در ظاهر به‌نظر می‌رسد که به‌خوبی عمل می‌کنند. طبق آنچه که دیگران می‌بینند، تزکیه‌شان خوب به‌نظر می‌آید، و آنها نسبتاً کوشا به‌نظر می‌رسند. اما هیچ‌کسی نمی‌داند چه وابستگی‌هایی در درون نهفته است، یا چه چیزی ممکن است ذهنشان را به‌خود مشغول کرده باشد؛ هیچ‌کسی نمی‌داند ممکن است در درون‌شان به چه چیزی سرسختانه چسبیده باشند، یا چه اندازه برایشان سخت است که بر آن غلبه کنند، زیرا این چیزها در بیرون نشان داده نمی‌شوند.» («آموزش فا در روز جهانی فالون دافا»)

صحبت‌های استاد بیانگر وضعیت تزکیۀ سه سال پیش من بود یعنی قبل از اینکه به پروژه برقراری تماس تلفنی با چین بپیوندم.

وابستگی‌هایم به شهرت و منفعت مرا به دام خود کشیده بود و مطالعه فایم به کیفیت مورد انتظار نبود. با فعالیت‌های بسیاری مشغول بودم، همواره احساس خستگی می‌کردم و با افکار منفی بسیاری پرشده بودم. وضعیت تزکیه‌ام مانند یک تمرین‌کننده کوشا نبود.

سپس به شهر دیگری نقل‌مکان کردم که دور از محل‌های گردشگری‌ای بود که می‌توانستم توریست‌های چینی را ملاقات کنم. بنابراین هم‌تمرین‌کننده‌ای پیشنهاد کرد که به پروژه تماس تلفنی بپیوندم.

این تمرین‌کننده به من کمک کرد که از وابستگی ترسی که هنوز اعمال و رفتارم را کنترل می‌کرد، رها شوم. بلافاصله احساس کردم که هنگام فرستادن افکار درست، استاد بدنم را پاکسازی کردند و احساس کردم انرژی فوق‌العاده‌ای مرا تحت پوشش قرار داد.

آنچه که استاد بیان کردند را حقیقتاً احساس کردم:

«تنها با انجام خوب سه کار می‌توانید آن چیزها را بزدایید و تمامی تفکرات پرداختۀ فرهنگ حزب را که دارید، تغییر دهید- شامل ترس.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ غرب ایالات متحده آمریکا»)

کمک به دیگران معادل رشد خود است

از آنجا‌که تلاش‌های نیروهای کهن را در مداخله با خود تجربه کرده بودم، تصمیم گرفتم که نقش فعال‌تری در کمک به هم‌تمرین‌کنندگانی که عقب افتاده‌اند، به‌عهده بگیرم.

سازمان‌دهندۀ این پروژه از من خواست که به افراد جدید آموزش بدهم که چگونه در این پروژه کار کنند. به این فرصت ارزش گذاشتم و آن را بلافاصله پذیرفتم و به افراد بسیاری کمک کردم که مهارت‌های مورد نیاز برای ملحق شدن به این پروژه را کسب کنند. حیرت‌انگیز بود که قلمروهای تزکیه‌شان بسیار بالا بود و نیک‌خواهی و قلب پاک‌شان به من اجازه داد که شکاف تزکیه‌ام را بیابم.

یک تمرین‌کننده مسن از تایوان برای مدتی به پروژه ما پیوست، اما او فقط گوش می‌کرد و صحبت نمی‌کرد. او را تشویق کردم و به او گفتم که هیچ چیزی برای ترسیدن وجود ندارد و ما به‌عنوان مریدان دافا در حال کمک به استاد در نجات مردم هستیم.

زمانی که او تصمیم گرفت ترسش را رها کند و تماس بگیرد، مأمور پلیسی تماس تلفنی او را پاسخ داد. با این حال نیک‌خواهی‌اش، قلب پلیس را ذوب کرد. او با آن مأمور، درست مانند مادری که با فرزندش حرف می‌زند، صحبت کرد و به او گفت که به‌خاطر داشته باشد که فالون دافا خوب است. او قول داد که فراموش نکند.

تماس تلفنی فقط چند دقیقه به‌طول انجامید، اما چیزهای زیادی یاد گرفتم. متوجه شدم که فقط اگر ذهن‌مان هم‌راستا با فا باشد، می‌توانیم مردم را نجات دهیم. این دافا است که مردم را نجات می‌دهد نه هیچ چیز دیگر.

همچنین از طریق این روند توانستم نقاط ضعفم را ببینم. متوجه شدم که این هم‌تمرین‌کنندگان بودند که به من کمک می‌کردند، اگرچه در ظاهر اینطور به‌نظر می‌رسید که من به آنها کمک می‌کردم.

استاد بیان کردند:

«به عبارت دیگر، همۀ کارهایی که درحال انجام آن هستید، شامل کارهای کوچک و ناچیز، همۀ آنها برای خودتان انجام می‌شود و یک کار هم برای دافا انجام نمی‌شود و نه یک کار هم برای من، استادتان انجام می‌شود.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۴ غرب آمریکا»)

بیداری وجدان

هم‌تمرین‌کننده‌ای با رئیس پلیسی در شهر چانگ‌چون تماس گرفته بود و من یک تماس پیگیری برقرار کردم چرا‌که از او می‌خواستم که برخی از تمرین‌کنندگان فالون دافا را آزاد کند. رئیس پلیس اذعان نکرد که آن تمرین‌کنندگان را بازداشت کرده است. اما وب‌سایت مینگهویی پیش از این گزارش کرده بود که او چند سال پیش تمرین‌کنندگان را تحت آزار و شکنجه قرار داده است. مهم این بود که او به نادرستی اقداماتش پی‌برد.

وقتی او گوشی تلفن را برداشت، برای مدت زیادی به من گوش کرد و از او خواستم تمرین‌کننده‌ای را آزاد کند. او گفت: «چطور می‌دانی که من کسی هستم که او را بازداشت کردم؟ این دفعه من او را بازداشت نکردم. تو می‌توانی از سایر مأموران پلیس در اداره‌ام بپرسی. من خارج از شهر بودم. آن تمرین‌کننده در حال حاضر در خانه است و می‌توانی صحت گفته مرا بررسی کنی.»

گفتم: «همانطور که متوجه شده‌ای، نمی‌خواستم تو را بترسانم، اما فقط می‌خواستم بگذارم که تو وضعیت حقیقی را ببینی. نمی‌خواهم قربانی حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) باشی. ح.ک.چ به تو نخواهد گفت که این اقداماتت را کنار بگذاری و زمانی که دیگر نیازی به تو نداشته باشد، قربانی‌اش خواهی شد. فقط مریدان دافا حقایق را به تو می‌گویند و تو را به مسیری بهتر راهنمایی می‌کنند.»

او گفت که درک کرده است.

قبل از پایان تماس، به او گفتم که از تمرین‌کنندگان محافظت کند و از این به بعد از آزار و شکنجه آنها اجتناب کند.

در طول مکالمه با او احساس کردم که خرد، قدرت‌های عظیم، افکار درست و مسئولیت‌های مریدان دافا همگی از فا نشأت گرفته‌اند.

استاد بیان کردند: «عمل تزکیه بستگی به تلاش خود فرد دارد، در حالی که گونگ به استاد شخص مربوط است. اگر آن آرزو را داشته باشید کافی است.» (جوآن فالون)

متوجه شدم که هیچ تماس تلفنی تصادفی نیست. آن شخص در سمت دیگر قبل از پایین آمدن به این دنیا می‌بایست نظم و ترتیبی با ما ایجاد کرده باشد. آنها باور داشتند که بدون توجه به اینکه چقدر عمیقاً در این دنیا گم می‌شوند، ما آنها را نجات می‌دهیم. بنابراین ما باید به هر فردی که پاسخ می‌دهد ارزش بگذاریم و باید بیشترین تلاش خود را بکنیم تا آنها را بیدار کنیم.

استاد از تمرین‌کنندگان محافظت می‌کنند

یک تیم نجات شروع به‌کار کرد و شخص سازمان‌دهنده در اوایل سال ۲۰۱۴ مرا به آن تیم منتقل کرد.

همه اعضای تیم می‌بایست در همه کارها همکاری می‌کردند. می‌بایست تماس تلفنی برقرار می‌کردیم، پیام‌هایی را ارسال و انواع مقالات روشنگری حقیقت را تولید می‌کردیم. از طریق تلاش‌های‌مان، بسیاری از شکنجه‌گران حقیقت را درک کردند، اعمال‌شان را متوقف کرده و تمرین‌کنندگان زندانی را آزاد کردند.

برای مثال تمرین‌کننده‌ مسنی از شهر تیانجین بازداشت شد. تیم ما شماره تلفن رئیس پلیس را به‌دست آورد و به‌نوبت با او تماس ‌گرفتیم و پیام‌هایی را برایش ارسال ‌کردیم. آن تمرین‌کننده مسن اندکی پس از آن آزاد شد.

از زمانی که به پروژه تماس تلفنی پیوسته‌ام، متوجه شده‌ام که می‌توانم بسیاری از وابستگی‌هایم را حتی پیش از اینکه از وجودشان آگاه شوم، رها کنم. می‌توانم احساس کنم که استاد همواره مرا به جلو هل می‌دهند و از من محافظت می‌کنند.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/7/20/157891.html