(Minghui.org) برای مدت زمان طولانی، فرستادن افکار درست را جدی نمی‌گرفتم. ذهنم متمرکز نبود، دست راستم می‌افتاد و گاهی چرت می‌زدم. اغلب در نیمه شب متوجه صدای زنگ ساعت نمی‌شدم.

برخی از تمرین‌کنندگان در منطقه‌مان مسائلی مشابه داشتند. اخیراً، زمان فرستادن افکار درست، کمی چشم‌هایم را باز کردم و از آنچه که دیدم شگفت‌زده شدم. دست‌های بعضی از تمرین‌کنندگان افتاده بود، برخی خم شده بودند، سرهای‌شان تقریباً با کف زمین تماس داشت، سایرین به اطراف نگاه می‌کردند.

وقتی سخنرانی استاد را خواندم «یک مرید دافا چیست»، مطالب زیر توجه‌ام را جلب کرد:

«مریدان دافای من، افکار درست شما دارای تأثیر است و تأثیر ترکیب‌‏یافته‌‏ هر یک از شما با هم به‌‏طور بی‌‏قیاسی قدرتمند است. دلیل اینکه نمی‌‏توانید به چنان تأثیری دست یابید این است که فقدان ایمان دارید، و افکار درست شما به حد کافی قوی نیستند. با این همه مرید دافا در سراسر دنیا که هم‌‏زمان افکار درست می‌‏فرستند، بیش از ۱۰۰ میلیون مرید دافا که به صورت جهانی همزمان با هم افکار درست می‌‏فرستند، آیا این برای شیطان و نیروهای کهن وحشت‌‏آور نخواهد بود؟ برای خدایان، منظرۀ واقعاً باعظمتی خواهد بود. چه قدرتی! حتی فقط با یک مرید دافا، اگر افکار درست شما قوی باشد، قدرت برای شکافتن یک کوه کافی خواهد بود—صرفاً یک فکر این کار را خواهد کرد. تحت توهم اینجا، نمی‌‏توانید قدرت خودتان را دریابید، اما این پیامد عظیمی ندارد. زمانی که با هم به خوبی در حال همکاری نیستید، و افکار درست‌‏تان به حد کافی قوی نیست، این باعث خواهد شد که ذهن‌‏تان، به هنگام فرستادن افکار درست، درگیر با وابستگی‌‏هایی باشد که شما را به این می‌‏کشانند که در تزکیه، به جای درون، به بیرون نگاه کنید. حتی می‌‏تواند شما را به این بکشاند که احساس رنجش کنید، و هر وقت که دربارۀ فردی فکر می‌‏کنید اعصابتان خرد شود. آن‌‏وقت به من بگویید، افکار درست فرستادن‌‏تان چه معنی‌‏ای دارد؟ آنها به تأثیر مثبتی دست نخواهند یافت، و شما در حال آشکار کردن تمام افکار، نظرات، و وابستگی‌‏هایتان به خدایان کل کیهان خواهید بود. وقتی آن فکر بیرون می‌‏رود، تمام آن برای کل کیهان به نمایش درمی‌‏آید که ببینند—که همه ببینند شما چطور هستید.»

شوکه شده بودم: «استاد درحال صحبت کردن با من بودند!» ناگهان متوجه شدم، باورم به استاد و فا قوی نیست، اغلب بر کاستی‌های سایرین تمرکز می‌کنم، اما فراموش می‌کنم که خودم را تزکیه کنم. در زمان فرستادن افکار درست، ذهنم پر از افکار منفی و خشم است. احساس شرم زیادی کردم!

پانزده دقیقه فرستادن افکار درست، زمان ارزشمند اعطا شده توسط استاد است که به ما اجازه می‌دهد با استفاده از قدرت‌های الهی‌مان مردم را نجات دهیم و تقوای عظیم خودمان را بنا نهیم، اما من درحال تلف کردن این فرصت بوده‌ام. این قطعاً کاستی بزرگی است.

قلمی برداشتم و آموزش فوق‌ از استاد را نوشتم و چند بار آن را خواندم. متوجه شدم درحالی که دنبال عیوب دیگران هستم کاستی‌های خودم آشکار می‌شوند. قرار است خودم را تزکیه کنم نه دیگران را. استاد درحال نظارۀ ما هستند و از همه تمرین‌کنندگان محافظت می‌کنند.

اکنون باید افکارم را اصلاح کنم، با پشتکار و به‌طور جدی تزکیه را شروع کنم.

پس از نوشتن، شروع به فرستادن افکار درست کردم. در این زمان، پس از تکرار فرمول فرستادن افکار درست، توانستم فوراً در ذهنم تمرکز کنم.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/8/10/158194.html