(Minghui.org) من و شوهرم در روستایی متولد شدیم که خانوادههای کشاورز صادق و قابل احترامی دارد. اما سرنوشت ما را در مسیری پردرد و رنج قرار داد. وقتی شوهرم شش ساله بود مادرش درگذشت و خواهر و بردارش اغلب گرسنه بودند.
در مورد من هم همینطور، مادرم به بیماری مزمن ریوی و برادر بزرگم به بیماری روماتیسم قلبی مبتلا و هر دوی آنها بستری شدند. وقتی ۱۳ ساله بودم پدرم درگذشت.
از اوایل جوانی مجبور بودم از خانوادهام مراقبت کنم، کارهای خانه را انجام دهم و در مزرعهمان کار کنم. بسیار طاقتفرسا بود! پس از مرگ پدرم، مجبور شدم مدرسه را ترک و برای پرداخت هزینههای پزشکی کار کنم.
در سن ۱۹ سالگی ازدواج کردم و به استان سیچوان نقل و مکان کردیم و در یک شرکت دولتی مشغول به کار شدم. بهشدت کار میکردم و به سمت سرپرست آموزشی ارتقاء یافتم، اما وضعیت سلامتیام وخیم شد. به بیماری مهرههای گردن، تحلیل عضلات پای راست و ضعف اعصاب و سایر بیماریها مبتلا شدم.
شوهرم به عفونت کیسه صفرا و زخم شدید اثنیعشر مبتلا شد. بهدلیل استرس زیاد ناشی از فشار کار و مراقبت از من و سه فرزندمان، کم طاقت شده بود و گاهی خشمش را سرِ ما خالی میکرد.
زندگی جدید
در آوریل ۱۹۹۳ وضعیتم رو به وخامت گذاشت و به بیمارستان دیگری منتقل شدم. وقتی رئیسم به ملاقاتم آمد، متوجه افسردگیام شد. او به من گفت اخیراً با یک تمرین جدید چیگونگ آشنا شده است.
گفت: «این تمرین فالون گونگ نامیده میشود. آن بسیار عالی است و به مردم میآموزد که قلبشان را تزکیه کنند و افراد خوبی باشند. نه تنها استاندارد اخلاقی فرد را ارتقاء میدهد، بلکه تأثیرات شگفتانگیزی بر روی سلامتی شخص دارد.»
برای اولین بار، نور امیدی را دیدم. از او خواهش کردم فوراً تمرینات را به من آموزش دهد. او پنج مجموعه تمرین را به من یاد داد و من تمام مراحل را به خاطر سپردم. قبل از رفتن، ترغیبم کرد هر زمان توانستم تمرینات را انجام دهم.
زمان انجام تمرینات، در سراسر بدنم جریانی گرم و آرامشی را احساس میکردم. روز بعد توانستم بایستم و بعد از سه روز فاصله کوتاهی راه رفتم. روز پنجم از پزشک خواستم از بیمارستان مرخص شوم.
او شوکه شد، توضیح دادم که در چند روز گذشته فالون گونگ را تمرین کردهام. مرخصم کرد و هشدار داد ۱۵ روز سر کار نروم تا بیماریام عود نکند.
روزانه در منزل به انجام تمرینات ادامه دادم. زمان تمرین، بلافاصله وارد حالت سکون میشدم و احساس میکردم آنقدر رفیع و بزرگ هستم که درختها و ساختمانها بهمراتب کوچک و کوتاه جلوه میکردند.
زودتر از موعودی که انتظار میرفت سر کار رفتم و رئیسم گفت: «چهرهات سرخ و سفید است و جوانتر و زیباتر بهنظر میرسی! اصلاً شبیه شخصی بیمار نیستی!»
رؤیا به واقعیت میپیوندد
در سپتامبر ۱۹۹۳ خواب دیدم که در معبدی قدیمی هستم. استاد لی هنگجی (بنیانگذار فالون گونگ) را در محوطه با لباسی ارغوانی دیدم. قبل از بیدار شدن، از ایشان خواستم تمرینات را به من آموزش دهند.
روز بعد، رئیسم با من تماس گرفت و دعوتم کرد که ویدئوی تمرین استاد لی را تماشا کنم. با هیجان درباره رؤیایم به او گفتم. وقتی ویدئو را تماشا کردم، فهمیدم که در رؤیایم استاد لی را دیده بودم.
درک معنی واقعی زندگی
در سال ۱۹۹۴ در چانگچون در مجموعه سخنرانیهای استاد شرکت کردم. تمرینکنندگان چانگچون صندلیهایشان را به تمرینکنندگانی میدادند که از راه دور آمده بودند.
وقتی استاد به روی صحنه آمدند، حضار با کف زدن زیاد و پشتسرهم ایشان را تشویق کردند. استاد یک کاغذ کوچک را برداشتند و شروع به سخنرانی کردند. نمیخواستم هیچ چیزی را از دست بدهم.
استاد دربارۀ اصول فا سخنرانی کردند و به سؤالاتی که سالها درگیرشان بودم پاسخ دادند. درنهایت درک کردم که رنج و محنتم کارمای حاصل از دورههای زندگیام بود.
قبل از آن هرگز چنین سبکبالی و خرسندی را احساس نکرده بودم. در طول سخنرانیها، انرژی قوی استاد سراسر سالن را پوشانده بود. شنوندگان ساکت و آرام بودند، هیچ کسی سیگار نمیکشید و راه نمیرفت.
تبدیل شدن به فردی کاملاً متفاوت
در پایان سال ۱۹۹۴، شوهرم در سخنرانیهای استاد در چنگدائو شرکت کرد. زمانی که برگشت، به فرد دیگری تبدیل شده بود. گونههایش سرخ بود و تجربیاتش را با هیجان با من در میان گذاشت.
استاد بیان کردند:
«اگر واقعاً بخواهید تزکیه کنید، شدیداً توصیه میکنم که از همین امروز سیگار کشیدن را ترک کنید و تضمین میکنم که بتوانید این کار را انجام دهید.» (جوآن فالون)
شوهرم و همکارانش پس از سخنرانی برای سیگار کشیدن بیرون رفتند. اما اولین پکی که زدند آنقدر وحشتناک بود که نتوانستند به سیگار کشیدن ادامه دهند. آنها از اعتیاد طولانی مدت خود به سیگار بدون هیچ مشکلی دست کشیدند. بیماری مزمن شوهرم نیز ازبین رفت.
بسیاری از تمرینکنندگان نیز پس از حضور در سخنرانیها بهبودی از بیماریهایشان را تجربه کردند.
شاهد تغییرات شگفتانگیز
از اصول فالون گونگ «حقیقت- نیکخواهی- بردباری» پیروی کردم و دیگر دنبال شهرت و ثروت نرفتم. بنابراین، بخشی را که همیشه سرپرستی میکردم از سایر بخشها پیشی گرفت. ما سه سال متوالی، بهعنوان «گروه برتر» در اداره صنایع دفاع ملی کاندید شدیم و من بارها جایزه «برترین کارگر» را دریافت کردم.
شوهرم نیز بهطور چشمگیری تغییر کرد. هر زمان با تضادی روبرو میشد، آموزههای استاد را دنبال میکرد.
استاد بیان کردند:
«برای ما تزکیهکنندگان تضادها بهطور ناگهانی ظاهر میشوند. پس باید چه کار کنیم؟ اگر همیشه قلبی سرشار از نیکخواهی و محبت و حالت ذهنی آرام و صلحجو داشته باشید، وقتی با مشکلات مواجه میشوید، آنها را به خوبی اداره خواهید کرد زیرا به شما فضایی بهعنوان ضربهگیر خواهد داد. اگر همیشه با دیگران بامحبت و دوستانه باشید، اگر همیشه وقتی کاری انجام میدهید دیگران را درنظر بگیرید و هرگاه مسائلی با دیگران دارید اول فکر کنید که آیا آنها میتوانند آن را تحمل کنند یا آیا برای آنها باعث صدمهای نمیشود، آنگاه مشکلی نخواهید داشت. بنابراین وقتی تزکیه میکنید باید از استانداردهای بالا و حتی بالاتری پیروی کنید.» (جوآن فالون)
شوهرم نه تنها سیگار و الکل را ترک کرد بلکه خلق و خوی بدش را نیز رها کرد. همه در محل کارش متوجه آن شدند و او را تحسین میکردند.
ما درحال حاضر حدوداً ۷۰ ساله و سالم هستیم. فا را میخوانیم، تمرینات را انجام میدهیم و درباره فالون گونگ با مردم صحبت میکنیم.
من و شوهرم به دوستان، بستگان و همکاران سابقمان درباره فالون گونگ گفتهایم. بسیاری از آنها شاهد بهبودیمان بودهاند و به بسیاری از فواید تمرین فالون گونگ آگاه هستند. آنها نه تنها از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای وابسته به آن خارج شدند، بلکه حتی برخی از آنها نیز تمرینکننده شدهاند.
مجموعه مزایای سلامتی