(Minghui.org) با خانواده‌ام در ژاپن زندگی می‌کنم و در نوامبر سال ۲۰۱۳ تمرین فالون دافا را شروع کردم. مادرم امیدوار بود که بتواند از طریق خواندن جوان فالون، زبان چینی را به من بیاموزد. این کار آسانی نبود و هر بار، خواندن هر صفحه تقریباً نیم ساعت طول می‌کشید.

با اندیشیدن به آینده، تصمیم گرفتم که زبان انگلیسی را به‌عنوان زبان دوم انتخاب کنم تا بتوانم در دانشگاهِ‌ خوبی پذیرفته شوم.

بهبودی بیماری پوستی بدون درمان

از کودکی دچار بیماری پوستی بودم. خیلی از پزشکان معتقد بودند که بیماری‌ام قابل درمان نیست. به نظرم گاهی اوقات بهتر می‌شد.

پس از شروع تمرین دافا، وقتی استاد بدنم را پاک می‌کردند، دچار واکنش جسمی شدم. زمانی که بیماری پوستی‌ام درمان شد، متوجه شدم که از پنج ماه پیش که تمرین دافا را شروع کرده‌ام هیچ دارویی مصرف نکرده بودم.

اما تمام علائم بیماری‌ام بازگشت. پوستم کم‌کم ملتهب و دچار خونریزی شد. رنگ صورتم قرمز تیره و شیارهای عمیقی در پوستم ایجاد شد.

به مدت شش ماه نتوانستم به مدرسه بروم، به همین خاطر پدرم مجبورم کرد تا داروهایم را دوباره مصرف کنم.

شبی در رؤیا دیدم که به دنبال ماری بودم و آن مار پس از مدتی رفت. استاد کمکم کردند تا ماری که بدنم را در اختیار گرفته بود، از بین ببرم. متوجه شدم که خطوط عمیق ایجاد شده در صورتم خیلی شبیه پوست مار بود.

برقراری تماس‌های روشنگری حقیقت

به گروهی ملحق شدم که برای روشنگری حقیقت، با مردم در چین تماس می‌گرفتند. چراکه استاد به وضوح مشخص کرده بودند مأموریت‌مان این است که با گفتن حقیقتِ فالون دافا و آزار و شکنجه به مردم، موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم.

به‌عنوان تمرین و آشنایی با کلمات چینی همراه مادرم متنی را خواندم. در اولین تماسم، در خط دوم گیر کردم و شخص آن سوی خط، تلفن را قطع کرد. مصمم بودم که بیشتر تلاش کنم. خصوصاً چینی را به خوبی یاد بگیرم و با جمع‌آوری حقایق، متن خودم را آماده کنم.

با دو فرد چینی که تماس گرفتم، آنقدر سریع صحبت می‌کردند که متوجه صحبت‌های‌شان نمی‌شدم. اما با تماس‌های روزانه بیشتر، پیشرفت زیادی کردم و توانستم دایره لغات چینی‌ام را گسترش دهم.

بدون کمک استاد نمی‌توانستم به آن سرعت زبان چینی را یاد بگیرم. اگر ما واقعاً بخواهیم مردم را نجات دهیم، استاد کمک‌مان می‌کنند.

حالا قبل از برقراری هر تماس، افکار درست می‌فرستم تا بتوانم ذهنی آرام داشته باشم.

تبادل تجربه درباره تزکیه و وابستگی‌ها

در محیط گروهی پروژه‌مان، ما جوان‌ها می‌توانیم مسائل زیادی را درباره تزکیه‌ به اشتراک بگذاریم از جمله وابستگی‌های‌مان به کسب شهرت، نفع شخصی، تحصیلات و ازدواج.

ما در این محیط تبادل تجربه‌ می‌کنیم، خودمان را ارتقاء می‌دهیم و کسی را پشت سر جا نمی‌گذاریم. اخیراً تجربه‌‌مان را درباره وابستگی به‌ظاهر که همان وابستگیِ خودنمایی است، به اشتراک گذاشتیم.

قبل از شروع تزکیه، دوست داشتم لباس‌های زیبا بپوشم و موهای بلندی داشته باشم. با اینکه پس از شروع تزکیه، این وابستگی‌‌ام کم شد، اما هنوز قادر نبوده‌ام وابستگی‌های بنیادینم را از بین ببرم. وقتی می‌دیدم هم‌کلاسی‌هایم لباس‌های ساده می‌پوشند، فکر می‌کردم: «حتی مردم عادی به پوشیدن لباس‌های زیبا وابستگی ندارند. من باید به‌عنوان یک تمرین‌کننده به این وضعیت برسم.» و سرانجام توانستم این وابستگی را رها کنم.

دافا فشار را از بین می‌برد

پدرم با تمرینم در فالون دافا مخالفت می‌کرد.

او می‌گفت: «تو قرار است برای آزمون ورودی دانشگاه آماده ‌شوی. هر لحظه و هر ثانیه برایت بسیار ارزشمند است با این حال باز هم مشغول خواندن کتاب‌های دیگری هستی!»

هر گاه فا را مطالعه می‌کردم یا تلفنی مشغول روشنگری حقیقت بودم، او ساعت‌ها من و دافا را سرزنش می‌کرد. این موضوع روی مطالعه فا، فرستادن افکار درست و برقرای تماس‌هایم، تأثیر می‌گذاشت. چون نمی‌خواستم ناراحت شود، به‌طور مخفیانه فا را مطالعه می‌کردم. فکر می‌کردم به این صورت با محیط مردم عادی خودم را تطبیق می‌دهم.

تمرین‌کننده جوان دیگری گفت که من باید به شیوه‌ای موقرانه تمرین کنم. سپس متوجه شدم که باید چه کار کنم. جوان فالون را در زمانی که پدرم حضور داشت می‌خواندم اما او با این کار بیشتر عصبانی شد که نتیجه خوبی نداشت. می‌دانستم که وابستگی‌ام به ترس کاملاً از بین نرفته است.

با مطالعه مکرر فا، افکار درستم قدرت بیشتری یافت.

وقتی سرزنشم می‌کرد فکر می‌کردم: «تمرین‌کننده‌ای هستم که قانون کیهان را مطالعه می‌کنم. در حال انجام کار درستی هستم اما تو اینگونه مرا آشفته می‌کنی که قطعاً جایز نیست.»

سپس به او گفتم: «وقتی فا را مطالعه می‌کنم می‌توانی اینطورتصور کنی که در حال استراحت هستم، درست مثل کسی با گوشی‌اش سرگرم است. مطالعه فا می‌تواند حالم را متعادل کرده و فشار را برطرف کند.»

«سابقاً به‌خاطر آزمون‌ها تحت فشار زیادی قرار می‌گرفتم و عصبی می‌شدم. نگران بودم که هنگام آزمون ورودی دچار حمله عصبی شوم. اما از زمانی که تمرین دافا را انجام می‌دهم خیلی بهتر شده‌ام. به همین دلیل است که جوان فالون را مطالعه می‌کنم. این برایم اهمیت زیادی دارد.»

پدرم هیچ چیزی نگفت. اما دیگر هنگام مطالعه فا سرزنشم نمی‌کرد. احتمالاً با افکار درست، بعضی از عوامل بد پشت او از بین رفتند.

به‌منظور روشنگری حقیقت برای مردم، شخص ممکن است نیاز به شیوه‌های مختلفی داشته باشد تا بتواند مواد بد پشت آنها را لایه به لایه از بین ببرد.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/9/30/159356.html