فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

پس از سال‌ها شک و تردید، درحال حاضر فالون دافا را تمرین می‌کنم

3 اکتبر 2016

(Minghui.org) تمرین فالون دافا را اخیراً شروع کرده‌ام. سال‌ها عمیقاً تحت تأثیر تبلیغات و دروغ‌های پخش شده توسط حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) بودم، به همین دلیل، سوء‌تفاهم‌های زیادی درباره این تمرین داشتم.

شوهر و برادرم که فالون دافا را تمرین می‌کنند، سعی کردند حقایق آزار و شکنجه را به من بگویند، اما من حاضر نبودم آن‌ها را باور کنم. چند تمرین‌کننده دیگر نیز تلاش کردند توضیح دهند که فالون دافا به آنها بهره رسانده است. نه تنها حاضر به شنیدن نبودم، بلکه به آنها توهین هم می‌کردم.

برادرم در سال ۲۰۰۱ به‌خاطر ارائه یک دادخواست به مسئولین پکن که در آن خواستار رفتار عادلانه با تمرین‌کنندگان شده بود، به‌طور غیرقانونی بازداشت و به هشت سال حبس محکوم شد.

احساسات منفی‌ام باعث بیماری و بدبختی شد

طولی نکشید که به‌شدت بیمار شدم. از خونریزی معده، سرماخوردگی مداوم، سردردهای میگرنی، التهاب گوش میانی، سینوزیت، زخم دهان، خشکی شانه‌ها و بسیاری از بیماری‌های دیگر رنج می‌بردم.

برای کاهش درد و رنجم، مقدار زیادی دارو مصرف می‌کردم. درحالی که سایرین در طول تعطیلات برای خرید و تمدد اعصاب می‌رفتند، من برای خرید داروی بیشتر به داروخانه می‌رفتم. هیچ یک از بیمارستان‌هایی که مراجعه کردم، نتوانست به من کمک کند.

وضعیت سلامتی خانواده‌ام نیز رو به وخامت گذاشت. پزشکان تشخیص دادند که مادرم مبتلا به التهاب شدید کبد و مادربزرگم دچار فراموشی دوران سالخوردگی است. بدون توجه به اینکه چه کاری انجام می‌دادم، وضعیتم بدتر می‌شد طوری‌که به‌سختی می‌توانستم بایستم. در سال ۲۰۱۱ مادرم درگذشت، من به‌عنوان تنها سرپرست نوه دوساله‌ و مادر بزرگم باقی ماندم، درحالیکه بقیه خانواده‌ام باید کار می‌کردند.

در این زمان، برادرم سعی می‌کرد به من کمک کند تا درک کنم که فالون دافا بسیار شگفت‌انگیز است و  افراد بسیاری رهایی از بیماری‌های‌شان را تجربه کرده‌اند. اما من لجوجانه از شنیدن امتناع می‌کردم.

طولی نکشید، صورت، پاها، چشم‌ها و گوش‌هایم متورم شدند. یکی از همسایگانم وحشت‌زده شد و به شوهرم گفت فوراً مرا به بیمارستان ببرد.

به آرامی حقیقت را پذیرفتم

به‌محض اینکه در بیمارستانی در گوانگ‌هان بستری شدم، پزشکان دستور دادند تا فوراً تحت تزریق خون قرار بگیرم. زیرا براثر زخم معده خونریزی شدیدی داشتم. هنگامی که برادرم درباره وضعیتم شنید، از محل کارش در شهری دور باعجله آمد تا در کنارم باشد. او با تأکید از من خواست: «سعی کرده‌ایم به تو بگوییم که، فالون دافا خیلی خوب است! لطفاً دیگر رد نکن. حتی متخصصین پزشکی و روشنفکران می گویند که فالون دافا خوب است!»

موافقت کردم به‌آرامی تکرار کنم: «فالون دافا خوب است، حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب است» بلافاصله احساس بهتری داشتم.

مادربزرگم به‌خاطر اینکه من نبودم تا از او مراقبت کنم، درگذشت. درخواست کردم که از بیمارستان ترخیص شوم. وقتی به منزل برگشتم، به تکرار عبارات ادامه دادم: «فالون دافا خوب است، حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب است.»

درنهایت تمرین را شروع کردم

برادرم یک نسخه از جوآن فالون را برایم آورد و از من خواست آن را بخوانم. ابتدا مردد بودم، سرانجام کتاب را باز کردم. متأسفانه خواندن را در سخنرانی سوم متوقف کردم.

سه روز بعد، صدای خیلی بلند و واضحی را شنیدم: «تسلیم شک‌ و تردیدهایت نشو.» ناگهان احساس کردم چیزی در پاهایم به پایین جریان دارد. وقتی بیدار شدم، متوجه شدم که درد پاهایم تقریباً ازبین رفته است! متوجه شدم که استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) بدنم را پاک کرده‌اند.

همین که خواندن جوآن فالون را ادامه ‌دادم، متوجه شدم که فالون دافا واقعاً خوب است! آنگاه فهمیدم که با دروغ‌های جیانگ زمین (رهبر سابق حزب کمونیست) فریب خورده بودم. عمیقاً سپاسگزارم که فرصت انجام تمرین به من عطا شده است.

همانطور که جوآن فالون را می‌خواندم، استاد سه بار بدنم را پاک کردند. به‌طور کامل از بیماری‌هایی که برای سال‌ها مرا بستوه آورده بودند! بهبود یافتم.

می‌خواهم به مردم بگویم به دروغ‌های ح.ک.چ گوش نکنید. باورم به دروغ‌های آنها نزدیک بود به قیمت زندگی‌ام تمام شود. به‌خاطر استاد لی و فالون دافا، امروز زنده هستم.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/8/10/158189.html