(Minghui.org) آقای لی هنگجی استاد فالون گونگ بیان کردند:

«.... با تمرین یک شخص، کل خانواده از آن بهره‌مند می‌شوند.....»(آموزش فا در کنفرانس فای استرالیا)

خود من چنین تجربه‌ای داشته‌ام. همسرم به مدت بیست سال تمرین فالون گونگ را انجام داده است و کل خانواده به نحوی عالی از آن بهره‌مند شده‌اند.

تمرین فالون گونگ او را تغییر داد

هیچ کسی باور نمی‌کرد که همسرم یک تمرین‌کننده فالون گونگ شود. سابقاً قمار می‌کرد، سیگار می‌کشید و در سراسر شب مشروب می‌خورد. اگر در قمار پول می‌باخت، به‌شدت عصبانی می‌شد و وقتی به خانه بازمی‌گشت با من مجادله می‌کرد. تمام کارهای خانه را انجام می‌دادم.

در سال ۱۹۹۵ وقتی او تمرین فالون گونگ را آغاز کرد، زندگی‌ام متحول شد. او به عنوان یک تمرین‌کننده اولین کاری که کرد این بود عادات بدش را رها کرد و وقتی مورد توهین قرار می‌گرفت، مقابله به مثل نمی‌کرد. از آن به بعد هرگز با من مجادله نکرد و شروع کرد به آشپزی و انجام سایر کارهای خانه.

هر روز به مکان تمرین و مطالعه گروهی فا می‌رفت. در سلامتی کامل به سر می‌برد و سرشار از انرژی بود. پوست صورتش لطیف و سرخ شد. همسایگان از تغییراتش شگفت‌زده شده بودند.

خانواده متحمل آزار و شکنجه می‌شود

بعد از ژوئیه ۱۹۹۹، آزار و شکنجه شروع شد و مأموران محلی همسرم را بازداشت کردند. او متهم شد که رهبر گروه محلی است چراکه مکان تمرین را تمیز می‌کرد و به تمرین‌کنندگان جدید به صورت داوطلبانه تمرین‌ها را آموزش می‌داد. در آن زمان برای چندین روز او را به تخت مرگ بستند.

از آن پس از سال‌ ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ مأمورین دائماً به خانه‌مان می‌آمدند و او را بازداشت می‌کردند. همسرم به دلیل حبس، هیچ سال نوی چینی را در خانه نبود. زمانی که پسرمان در مقطع راهنمایی بود، همسرم را به دو سال حبس در اردوگاه کار اجباری محکوم کردند که به همین سبب پسرمان در مدرسه مورد تمسخر قرار می‌گرفت.

پس از اینکه از اردوگاه آزاد شد، کارخانه‌ای که در آن کار می‌کردیم بسته شد و ما بی‌کار شدیم. مجبور شدیم به خارج از شهر رفته و به دنبال کار موقت بگردیم. در تمام سال‌هایی که من نتوانستم شغلی پیدا کنم، همسرم مشغول رسیدگی به کودکان بود. طولی نکشید که پسرمان به ما پیوست و همسرم مجبور بود تأمین مخارج کل خانواده را به عهده بگیرد.

ازآنجاکه همسرم از نهایت توان و انرژی‌اش در کار استفاده می‌کرد، دستمزدش خیلی بالاتر از حد معمول بود. همزمان به نوعی برنامه‌ریزی کرد که بیرون برود و مطالب اطلاع‌رسانی فالون گونگ را نیز توزیع کند.

شروع به کمک کردم. او به من گفت که ارائه مطالب به مردم مانند ساختن کشتی نوح برای نجات مردم از سیلابی عظیم است. آنهایی که حاضر می‌شدند مطالب را بخوانند و از (ح.ک.چ) خارج شوند، بلیط ورودشان به کشتی را کسب می‌کردند.

تمرین‌کنندگانی مانند همسرم در طول هفده سال گذشته، بدون در نظر گرفتن سختی محیط یا رفتار مردم، نهایت تلاششان را کرده‌اند.

تجربه نجات زندگی‌ام در محل کار

در طول این سال‌ها با خطرهای زیادی در محل کارم مواجه شدم. فکر می‌کنم به دلیل تمرین فالون گونگ همسرم و کمک‌هایم به او در توزیع مطالب فالون گونگ بوده است که از این خطرها جان سالم به در برده‌ام.

روزی در فرصت استراحت برای صرف ناهار با یکی از همکارانم قدم می‌زدیم که احساس کردم نیرویی قدرتمند مرا از کنار جدول هل داد و به زمین افتادم.

وقتی بلند شدم و سعی کردم بفهمم چه اتفاقی افتاده است دیدم که سر همکارم توسط شیئی از بدنش جدا شده و روی زمین می‌غلتد. می‌دانستم که استاد فالون گونگ مرا از تصادفی مرگبار نجات داده بود و برای همه همکارانم گفتم. سپس همه آنها یادبودهای فالون گونگ را درخواست کردند و متقاعد شدند که ترک کردن (ح.ک.چ) زندگی‌شان را نجات خواهد داد.

زمانی که در یک کارخانه خشک‌شوئی کار می‌کردم حادثه دیگری رخ داد. دستم به طور تصادفی در ماشین گردان خشک‌کن، کشیده شد. آن گردنده‌ها معمولاً به هر عضوی آسیب می‌رسانند.

به نحوی توانستم دستم را از آن بیرون بکشم اما شست دستم تبدیل به توده‌ای خون‌آلود شد. مرا به سرعت به بیمارستان بردند و تحت عمل جراحی شش ساعته قرار گرفتم. پزشکان گفتند که شستم احتمالاً از کار افتاده است و نباید به آن فشار بیاورم. همسرم طی مدتی که در بیمارستان بستری بودم از من مراقبت کرد و گفت که این جمله را تکرار کنم «فالون گونگ خوب است و حقیقت‌ـ نیک‌خواهی‌ـ بردباری خوب است.» به توصیه او عمل کردم و پس از مدتی شستم کاملاً بهبود یافت.

لذت یک زندگی راحت

خانواده‌ام در زندگی روزمره‌مان، از تمام جهات از این تمرین بهره‌مند شده‌اند. در بیست سال گذشته همسرم هیچ داروئی مصرف نکرده است و سایر اعضای خانواده نیز به‌ندرت بیمار شده‌اند.

در حال حاضر در یک شرکت خصوصی کار می‌کنم و درآمدم پنج هزار یوآن می‌باشد که گاهی با حساب مزایا به ده هزار یوآن نیز می‌رسد. صاحب یک ماشین و یک خانه صد و چهل متری در شهر نیز شده‌ایم. این زندگی خارج از تصوراتمان و خیلی بالاتر از حد استاندارد هم‌رده‌های خودمان می‌باشد.

پسرم بزرگ و مرد جوان خوبی شده است. عروسم یک تمرین‌کننده فالون گونگ است. او آشپزی فوق‌العاده و یک خانه‌دار تمام عیار است. آنها عادات بد هم‌نسل‌های خودشان را ندارند. دوستان و خویشاوندان معمولاً به خانواده‌ و زندگی‌مان، غبطه می‌خورند. من از همه بهتر می‌دانم که خوش‌اقبالی‌مان مدیون فالون گونگ است.

همچنین می‌خواهم به آنهایی که از پذیرش مطالب فالون گونگ ممانعت می‌کنند بگویم که این فرصت را ارج نهید و اجازه ندهید از دست برود. فالون گونگ می‌تواند شادی را به زندگی‌ شما بیاورد.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/10/4/159402.html