(Minghui.org) تمرین‌کنندگان فالون دافا در خارج از چین سرشان بسیار شلوغ است، با شرکت در پروژه‌های گوناگون به افراد بیشتری کمک می‌کنند که درباره فالون دافا و آزار و شکنجه آگاهی پیدا کنند. در اوت 2015 مصمم شدم اکثر روزها را با افراد چینی درباره این تمرین صحبت کنم، چون می‌توانستم به افراد بسیاری نیز کمک کنم که از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند.

تغییر ذهنیت در مواقعی نتایج خوبی به ارمغان می‌آورد

مادر و دختری را در فروشگاه دیدم، تقریباً فاصله کمی مانده بود که به آنها برسم، اما دختر به سمتی دیگر رفت. در ابتدا فکر می‌کردم که اگر بتوانم با هردوی آنها صحبت کنم، بهتر است ، اما نظرم تعییر کرد و ابتدا با مادر صحبت کردم. او به صحبت‌هایم درباره آزار و شکنجه گوش ‌داد، همین‌طور درباره آسیب‌هایی که ح.ک.چ برای ملت چین ببار آورده بود صحبت کردم. او موافقت کرد که از ح.ک.چ خارج شود.

آنگاه، سعی کردم با دخترش صحبت کنم، او به‌محض شنیدن چند کلمه، بی‌ادبانه مرا دور کرد. اگر با هردوی آنها باهم صحبت کرده بودم، اگر دخترش او را از من دور می‌کرد، مادر این شانس را به‌دست نمی‌آورد که اطلاعاتی درباره دافا کسب کند.

همه در صف انتظار از ح.ک.چ خارج می‌شوند

برای استقبال از شخصی به فرودگاه رفته بودم، با افرادی که در کنارم منتظر رسیدن مسافران‌شان بودند به‌طور جداگانه شروع به صحبت ‌کردم. همه آنها از ح.ک.چ خارج شدند. به‌طور شگفت‌انگیزی، پس از اینکه صحبتم با هریک از افراد خاتمه می‌یافت، فوراً شخصی را که آنها منتظرش بودند از راه می‌رسید. آنگاه، با شخص بعدی صحبت می‌کردم. ظرف حدوداً 20 دقیقه به ده تن کمک کردم تا از حزب خارج شوند.

صف پرداخت در فروشگاه‌ها نیز مکان خوبی برای صحبت با مردم درباره فالون دافا و آزار و شکنجه است. یک بار، متوجه شدم تعداد بسیاری چینی در صف پرداخت منتظر هستند. با آنها درباره دافا صحبت کردم و دوباره به ده تن دیگر کمک کردم که از ح.ک.چ خارج شوند.

وقتی به کنسولگری چین ‌رفتم، مردم در صفی طولانی منتظر باز شدن در بودند. با یکا‌یک آنها صحبت ‌کردم. به‌محض اینکه صحبتم با آخرین فرد نیز به‌پایان ‌رسید، مأمور امنیت در کنسولگری را گشود.

ماجراهای بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد اگر فردی قلب نجات مردم را داشته باشد، استاد افرادی را با رابطه تقدیری در مسیرشان قرار می‌دهند، بنابراین می‌توانیم درباره دافا و آزار و شکنجه، همچنین در باره خروج از ح.ک.چ نیز با آنها صحبت کنیم.

کلمات ناراحت‌کننده نمی‌تواند تمرین‌کننده را تحت تأثیر قرار دهد

هنگامی‌که درباره دافا با مردم صحبت می‌کنم، با افرادی نیز مواجه می‌شوم که نمی‌خواهند گوش کنند و کلمات ناخوشایندی می‌گویند. اکنون می‌توانم با این شرایط به‌آرامی کنار بیایم و اجازه ندهم که تأثیری برمن بگذارد.

یک بار، مردی را در مرکز خرید ملاقات کردم که پس از شنیدن چند کلمه، شروع به توهین کرد. آنگاه، به من تف کرد. ابداً، تحت‌تأثیر قرار نگرفتم و به صحبت‌هایم ادامه دادم، گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است.

استاد بیان کردند:

«... فقط وقتی یک وابستگی دارید دروناً تحت تأثیر قرار می‌گیرید؛ اگر یک وابستگی نداشته باشید، مانند این خواهد بود که نسیم ملایمی از روی شما عبور می‌کند- چیزی حس نخواهید کرد. اگر بشنوید که کسی می‌گوید می‌خواهید جرم وحشتناکی مرتکب شوید، فقط پی می‌برید آن جالب‌توجه است. (استاد می‌خندند)فکر خواهید کرد، «چطور می‌تواند امکان‌پذیر باشد؟» و به آن می‌خندید. اصلاً آن را جدی نمی‌گیرید. ازآنجاکه حتی آن فکر را ندارید، آن کلمات نمی‌توانند شما را لمس کنند. اگر آن نوع فکر را نداشته باشید، آنها نمی‌توانند شما را لمس کنند.» ("آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو 2014")

تشویق

افراد بسیار مهربانی را نیز ملاقات کرده‌ام. زمانی که در رستورانی شام می‌خوردم، با مرد جوانی اهل استان گوانگ‌دونگ صحبت ‌کردم. او گفت که به هیچیک از سازمان‌های ح.ک.چ ملحق نشده است و از کارهای تمرین‌کنندگان دافا نیز حمایت می‌کند.

یک روز عصر، مرد میان‌سالی را ملاقات کردم که پس از صحبت درباره دافا، با اشاره دستش سخنانم را تأیید کرد. همچنین از تمرین‌کنندگان به‌خاطر عملکرد بسیار خوب‌شان ستایش کرد. این استاد بودند که مرا تشویق می‌کردند به تلاشم ادامه دهم.

چه تعداد از افراد نجات یافتند و چه تعدادی از دست رفته‌اند

وقتی تمرین‌کننده‌ای پرسید: «دقیقاً، چه تعداد موجود ذی‌شعور را نجات داده‌ایم؟ چند درصد را نجات داده‌ایم؟» استاد پاسخ دادند:

«چه تعداد افراد از حزب خارج شده‌اند؟ تقریباً تمام افرادی که برای‌شان روشنگری حقیقت شده است جزو تعدادی به‌حساب می‌آیند که از حزب خارج شده‌اند.» («آموزش فا در کنفرانس فای 2013 نیویورک بزرگ»)

فکر می‌کنم تعداد افرادی که از ح.ک.چ خارج شده‌اند، با تعدادی که استاد انتظار دارند بسیار فاصله دارد. چه تعداد موجودات ذی‌شعور را از دست داده‌ایم؟