فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

تمرین‌کنندگان فالون گونگ همیشه ابتدا دیگران را در نظر می‌گیرند

3 فوریه 2016

(Minghui.org) در ژانویه سال ۱۹۹۸، وقتی ۳۱ ساله بودم، تمرین فالون گونگ را آغاز کردم.

در اوایل بیست سالگی‌ام دچار بیماری‌های بسیاری بودم، از جمله روماتیسم، آرتریت روماتوئید، و انحراف چشم‌ها. یکی از متخصصان پیش‌بینی کرد وقتی ۳۵ ساله شوم، فلج خواهم شد. بااین‌حال بعد از تمرین فالون گونگ طی تنها سه ماه وضعیت سلامتی‌ام بهبود پیدا کرد. اکنون مدت ۱۸ سال است که عاری از بیماری بوده‌ام.

پس از اینکه سلامتی‌ام را دوباره بازیافتم، برای اینکه فرد خوبی باشم، سعی کردم اصول آن را درک کنم.  معلم فالون گونگ شاگردانشان را ملزم می‌کنند که افراد خوبی باشند و به هنگام انجام کارها همیشه ابتدا دیگران مد نظر قرار دهند.

دانش‌آموز ترک‌تحصیل‌کرده، به مدرسه بازمی‌گردد.

یکی از دانش‌آموزانم در بهار سال ۲۰۰۷ از مدرسه ترک تحصیل کرد. او با نامادری‌اش مشکل داشت. به منزل آنها رفتم و افکارم را به‌طور جداگانه با این دانش‌آموز، نامادری و پدرش در میان گذاشتم. دانش‌آموز مزبور تصمیم گرفت به مدرسه بازگردد، اما به خانه من نقل‌مکان کرد و تنها برای برخی وعده‌های غذایی به خانه‌اش می‌رفت. این دانش‌آموز را تحت حمایت خود گرفتم.

مسئولیت کلاس دانش‌آموزانی که فارغ التحصیل می‌شدند را بر عهده داشتم و همچنین با مشغله‌ای که در خانه شروع کرده بودم سرم بسیار شلوغ شد. ازآنجاکه این دانش‌آموز ارتباط ضعیفی با نامادری‌اش داشت، از نظر ذهنی نامتعادل بود. یکی از همکاران به من هشدار داد: «زمان زیادی را صرف او نکن. ممکن است قادر نباشی به او کمک کنی و در‌نهایت با شکایت افرادی مواجه می‌شوی که درگیر این موضوع هستند.»

برای کمک به این کودک، اساس اعمال و رفتارم را بر استانداردهای دافا قرار دادم و با استفاده از اصولی که از فا درک کردم، به راهنمایی او پرداختم. همچنین وقتی با پدر و نامادری‌اش صحبت می‌کردم، اصول فا را مورد استفاده قرار می‌دادم.

بعد از یک ماه، کودک مزبور با نامادری‌اش صحبت کرد. رابطه آنها دوستانه‌تر و خوشایند‌تر شد. پس از دو ماه به خانه‌اش رفت و حتی در برخی از کارهای خانه به نامادری‌اش کمک می‌کرد. این دانش‌آموز تنها پس از سه ماه تلاش، مدرسه‌اش را به رتبه هفتم در سطح شهرستان ارتقا داد و به دبیرستان نخبگان راه یافت.

اگر فالون گونگ را تمرین نمی‌کردم، به نظر نمی‌آمد بتوانم چنین مسئولیتی را برعهده گیرم، به‌خاطر اینکه زندگی پرمشغله‌ای داشتم. آنچه از مطالعه فا کسب کردم، این امکان را به من داد تا این مسئولیت را همراه با تمامی وظایف دیگر خود به انجام برسانم و به نتیجه موفقیت‌آمیزی دست یابم.

«فالون گونگ حقیقتاً عالی است»

در آوریل ۲۰۰۸، یکی از والدین دانش‌آموزان به سراغ من آمد و از من خواست که لطفی در حق او انجام دهم. او مشغول کاشت محصول بود و برای مراقبت از فرزند خود وقت نداشت. فقط چند ماه به آزمون ورودی دبیرستان مانده بود. به هیچ‌کسی اعتماد نداشت که برای فرزندش غذا درست کرده و از او مراقبت کند.

او در پرمشغله‌‌ترین زمان درخواست کمک کرد به حدی که گاهی اوقات به‌ندرت برای غذا خوردن وقت داشتم. نمی‌دانستم چه کاری باید انجام دهم. گفت که تنها به مدت دو هفته طول می‌کشد. موافقت کردم این مسئولیت را برعهده گیرم.

بااین‌حال، کودک مزبور یک ماه نزد من ماند. هنگامی که پدر و مادرش برای بردن او آمدند، عمیقاً متاسف بود. به او گفتم: «من فالون گونگ را تمرین می‌کنم. این روش تزکیه به من آموخت که شفقت داشته باشم و ابتدا دیگران را در نظر بگیرم.» او سپاسگزار بود و گفت: «فالون گونگ واقعاً فوق‌العاده است.»

جهان به حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری نیازمند است

در سال ۲۰۱۰، دانش آموز جدیدی داشتم که ساعات زیادی را صرف جستجو در اینترنت می‌کرد. گویی به آن اعتیاد پیدا کرده بود نمی‌توانست آن را ترک کند. معلمی دیگر پدر و مادرش را در جریان موضوع قرار داد و آنها او را مورد سرزنش قرار دادند.

او سرخورده شد و لوازم خودش را جمع کرد تا مدرسه را ترک کند. متوجه این موضوع شدم و برای پیداکردن او به‌سرعت به ایستگاه قطار رفتم. چند ساعت با هم صحبت کردیم. بسیار تحت تأثیر قرار گرفت و درحالی‌که اشک از چشمانش جاری بود گفت: «به مدرسه برگردیم.»

این دانش‌آموز به پدر و مادرش گفت که چه اتفاقی افتاد. من هم با پدر و مادرش صحبت کردم و آنها می‌خواستند به‌عنوان قدردانی از اینکه به ماندن فرزندشان در مدرسه کمک کرده بودم، مقداری پول به من بدهند. پول را قبول نکردم. گفتند که من فردی استثنایی هستم، بهتر از هر معلمی هستم که تاکنون دیده بودند.

پس از امتحان ورودی دبیرستان، این کودک به‌خاطر نمرات استثنایی خود، در مدرسه نخبگان پذیرفته شد. او و پدر و مادرش برای دیدن من به خانه‌ام آمدند.

دوباره می‌خواستند برای ابراز قدردانی مقداری پول به من بدهند. در آن زمان افراد دیگری برای دیدن من در خانه‌ام حضور داشتند، بنابراین آنها ۵۰۰ یوآن پول نقد را مخفیانه در آشپزخانه‌ام گذاشتند. پس از اینکه به خانه خودشان بازگشتند، طی تماس تلفنی از من خواستند که آن پول را بپذیرم.

اگر فالون گونگ را تمرین نمی‌کردم، آن را می‌پذیرفتم. بنابراین، سه ماه بعد، وقتی برای انجام برخی مسائل شخصی به شهرستان رفتم، دانش‌آموز مزبور را ملاقات کردم پول را به او برگرداندم.

این کار ظاهراً کمی تصادفی به نظر می‌رسید، ازآنجاکه به من گفت که درست شب قبل از طریق تلفن از مادرش پول درخواست کرده بود. فکر می‌کرد شاید ما با هم صحبت کرده بودیم. من چیزی نگفتم.

آن شب مادرش با من تماس گر فت. از آنچه انجام داده بودم شوکه شد و زبانش بند آمد. او گفت که افرادی که فالون گونگ را تمرین می‌کنند، مهربان‌ترین مردم هستند. سپس به من گفت که مراقب باشم.

ماجراهای تأثیرگذار بسیاری مانند این در میان کسانی که فالون گونگ را تمرین‌می‌کنند وجود دارد. جهان به «حقیقت، نیکخواهی، بردباری» نیازمند بوده و فالون دافا برای کل جهان سودمند است!

http://en.minghui.org/html/articles/2016/1/3/154654.html