(Minghui.org) خانم گونگ یوچون ۷۳ ساله، استاد بازنشسته دانشگاه اهل شهر ووهان در تاریخ ۲۲ فوریه سال ۲۰۱۶، به‌دلیل توزیع مطالب اطلاع‌رسانی فالون گونگ بازداشت شد. او آن شب به یک مرکز شستشوی مغزی در جایی دور و پرت برده شد.

بازداشت در طول جشنواره فانوس چین

شخصی به پلیس گزارش داد که خانم گونگ دربارۀ آزار و شکنجه فالون گونگ با مردم صحبت می‌کند و به توزیع بروشور در منطقه مسکونی می‌یوآن در ووهان مشغول است. مأمور پلیس ژو یینگ‌گو خانم گونگ را فریب داد و گفت که اگر او برای اطلاع خانواده‌اش برگۀ رضایت را امضا کند، با توجه به سنش آزاد می‌شود. در عوض، آن شب او را به یک مرکز شستشوی مغزی در محلی دور فرستادند و به خانواده‌اش اطلاع داده نشد.

استاد دانشگاه گونگ یوچون

خانوادۀ خانم گونگ زمانی که متوجه شدند که او به خانه بازنگشته است، بسیار نگران شدند. زمانی که در تلاش بودند تا گم شدن او را گزارش دهند، مطلع شدند او به یک مرکز شستشوی مغزی فرستاده شده است. سرپرستان مرکز شستشوی مغزی که از ارائه نام‌شان خودداری کردند، مدعی بودند که خانم گونگ اجازه ندارد ملاقات‌کننده‌ای داشته باشد، حتی اعضای خانواده‌اش.

مرکز شستشوی مغزی یک ساختمان چهار طبقه بود که با دیواری بلند با سیم خاردار احاطه شده بود. ظاهراً ساختمانی شوم بود و همه جا دوربین وجود داشت. هیچ شماره‌ای در خیابان و یا نشانه‌ای برای شناسایی آنچه بود، حتی برروی در ورودی به چشم نمی‌خورد.

خانواده خانم گونگ بسیار نگرانش بودند.

استاد زبان انگلیسی مشهور

خانم گونگ در طول سال ۱۹۷۰مجری یک برنامه محبوب آموزش زبان انگلیسی در استان هبی شده بود. بسیاری از افراد جوان که در طول انقلاب فرهنگی به حومه شهر فرستاده شده بودند، پس از بازگشت به شهرها هرگز هیچ آموزش رسمی را دریافت نکردند، آنها مشتاق بودند که فرصت آموزشی را که از دست داده بودند، جبران کنند و مایل بودند که زبان انگلیسی را یاد بگیرند. برنامه خانم گونگ بسیار مفید و محبوب بود. فرمانداری استان هبی برای برنامه‌های رادیویی خانم گونگ به او جایزه‌ همکاری ویژه را اهدا کرد.

تبدیل شدن به یک تمرین‌کننده فالون گونگ گشاده فکر

خانم گونگ در ووهان در یک دانشگاه نیز انگلیسی را تدریس می‌کرد. او در ۵۰ سالگی تمرین فالون گونگ را شروع کرد و سالم و گشاده فکر شد. او سخت تلاش می‌کرد تا با دنبال کردن اصول فالون گونگ، حقیقت- نیکخواهی- بردباری بتواند به فرد بهتری تبدیل شود.

او به خانواده‌اش گفت: «معلمی یک شغل با ارزش است. من می‌توانم به دانش آموزان کمک کنم تا دانش کسب کنند. به ترفیع یا افزایش حقوق اهمیتی نمی‌دهم. پس از آغاز تمرین او به رابطه دوستی واقعی با همکارانش دست یافت.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/3/11/155875.html