تزکیه استوار

(Minghui.org) تزکیه استوار برای هر تمرین‌کننده دافا الزامی است. وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم که هنوز از این استاندارد فاصله زیادی دارم. فقط از روی رفع تکلیف کارهایی انجام می‌داده‌ام: خواندن آموزه‌‌های فا، انجام تمرین‌ها و کارهای مربوط به دافا؛ اما، به بیانی دقیق‌تر آن‌طور که باید، راسخ و استوار تزکیه نکرده‌ام.

چرا این سخنان را می‌گویم؟ استاد بیان کردند:

«رشد خصوصیات اخلاقی تزکیه‌کنندگان، جوهر تزکیه است.» ("ضمیمه آنچه که از مراکز دستیاری فالون دافا انتظار می‌رود" از راه بزرگ کمال معنوی)

بجای اینکه خودم را به الزامات دافا برسانم، نسبت به خودم بیشتر و بیشتر آسان گرفتم، صرفاً کارهایی را انجام می‌دادم بدون اینکه درباره‌شان زیاد فکر کنم.

در زمان‌هایی ‌توانستم به درک‌هایی خاص از فا آگاه شوم و سعی ‌کردم مطابق آن درک‌ها زندگی کنم. اما درحال حاضر، حتی اگر به‌طور واضحی فا را بخوانم و درک کنم، به‌خاطر نمی‌آورم تا از فا برای هدایت و تصحیح اعمالم استفاده کنم. من به‌طور استواری تزکیه نکرده‌ام.

برای نمونه، الزام اساسی برای یک تمرین‌کننده در زیر بیان شده است:

«...به‌عنوان یک تمرین‌کننده نباید وقتی مورد حمله قرار گرفتید تلافی کنید، یا وقتی توهین شدید جوابش را بدهید» (جوآن فالون )

به این موضوع اهمیتی نمی‌دهم. حتی وقتی که عقاید و تفکرات دیگران با من متفاوت است، تمایل دارم بحث کنم، وقتی دیگران مرا سرزنش می‌کنند یا ضربه می‌زنند، خیلی کم پیش می‌آید که آرام بمانم. هنگامی‌که در سطح اختلافاتی پیش می‌آید، می‌دانم که باید ابتدا دیگران را در نظر بگیرم. اما اگر فقط تمرکزم به خودم و افکارم باشد، چگونه امکان دارد بتوانم ظرفیت سازگاری با دیگران و قدردانی از آنها را داشته باشم؟

استاد همچنین استانداردی را برای ما قرار دادند:

«از حالا به بعد هر آن‌چه که انجام می‌دهید، اول باید دیگران را در نظر بگیرید تا این که روشن‌بینی درستِ از خود گذشتگی و نوع‌دوستی را کسب کنید.» ("کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

چند بار ابتدا دیگران را درنظر گرفته‌ام، یا هنگام وقوع اختلافی ابتدا به‌درون نگاه کرده‌ام؟ شاید تعداد انگشت‌شماری بوده است. چون به مفهوم واقعی و استوار تزکیه نکرده‌ام، کیفیت تزکیه‌ام خوب نبود و در تزکیه‌ام دلسرد شده بودم.

بسیار خوش‌اقبال بودم که این فای فوق‌العاده را کسب کردم، بنابراین چطور نمی‌توانم آن را گرامی بدارم؟ می‌دانم که پس از این شانس دیگری نخواهم داشت.

از این به بعد، باید هر فرصتی را مغتنم بشمارم. شروع به تزکیه استوار با معیارهای فا می‌کنم. دیگر نمی‌توانم بیش از این سستی داشته باشم. نمی‌توانم از استاد بخواهم که شانس دیگری به من بدهند. لازم است رشد کنم و باجدیت در فا جذب شوم.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/2/23/155672.html