(Minghui.org) مایلم در این مجموعه ۷ قسمتی، درکم را درباره روح کمکی [یادداشت ویراستار: که در سخنرای‌های مختلف فا به‌عنوان خودآگاه کمکی، روح کمکی و ناخودآگاه نیز ترجمه شده است،] به اشتراک بگذارم.

من شخصاً شکل‌‌های مختلفی از مداخله را تجربه کرده‌ام که روح کمکی‌‌ام آنها را بر روح اصلی‌ام [یادداشت ویراستار: که به‌عنوان خودآگاه اصلی نیز ترجمه شده است،] تحمیل کرده است. همچنین شاهد بوده‌ام که برخی از تمرین‌کنندگان محلی تحت آزار و شکنجه روح کمکی خود قرار می‌گیرند.

آنچه برای خودم و چند هم‌تمرین‌کننده‌ در منطقه‌ام اتفاق افتاده را به رشته تحریر درآورده‌ام تا برای همگان یک یادآوری باشد که از مداخله پنهان روح کمکی آگاه باشند.

البته فقط می‌توانم چیزهایی را ببینم که در سطح خودم به من نشان داده شده‌اند و آنها به هیچ وجه کل حقیقت نیستند.

تمرین‌کنندگان باید تنها از فا- حقیقت این جهان پهناور- راهنمایی بگیرند و نه از درک و تجربه سایر تزکیه‌کنندگان.

مداخله‌ای که عوامل پیچیده ایجاد می‌کنند

هیچ تمرین‌کننده‌ای پس از غلبه بر موانع زیاد و عبور از امتحان‌های فراوان در سفر طولانی‌اش به سوی کمال، نمی‌خواهد که افسوس و حسرتی باقی گذاشته باشد. اما به‌دلیل مداخله عوامل پیچیده مختلف، همیشه نمی‌توانیم به نتیجه‌ای که دوست داریم، دست یابیم. ازنظر من، پنهان‌ترین و موذیانه‌ترین مداخله، مداخله‌ای است که روح کمکی‌‌‌ام ایجاد کرده است.

استاد بیان کردند:

«برای هزاران سال، همه روش‌های دیگری که در بین مردم عادی معرفی شدند، خودآگاه کمکی تزکیه‌کننده را تزکیه کرده‌اند؛ بدن فیزیکی و خودآگاه اصلی شخص تنها به‌عنوان واسطه عمل کرده‌اند. با رسیدن به کمال، خودآگاه کمکی تزکیه‌کننده، صعود خواهد کرد و گونگ را با خود خواهد برد. آنگاه برای خودآگاه اصلی شخص و بدن ذاتی‌اش هیچ چیزی باقی نخواهد ماند- یک عمر تلاش برای تزکیه بی‌فایده خواهد بود.» (فالون گونگ)

«هر کسی می‌داند که این دافای ما، برای تزکیه خودآگاه اصلی شما است. بدان معنی است که آن به خود شما داده می‌شود. شما باید با خودآگاهی روشن، خودتان را تزکیه کنید.» (آموزش فا در کنفرانس فا در استرالیا)

استاد در متن ذیل، رابطه بین روح اصلی و روح کمکی را با تفصیل بیشتری شرح داده‌اند:

«البته وقتی روح اصلی شما گونگ به‌دست می‌آورد، روح کمکی شما نیز آن‌ را به‌دست می‌آورد. چرا؟ زیرا تمام پیام‌ها، تمام موجودات زنده در بدنتان، یا تمام سلول‌ها گونگ را رشد می‌دهند، بنابراین روح کمکی نیز مطمئناً آن ‌را به‌دست می‌آورد. اما سطح گونگ او هیچ وقت بالاتر از سطح گونگ شما نخواهد بود- شما صاحب و مسئول هستید، و او محافظ فا است.» (جوآن فالون)

آموزه‌های استاد به‌روشنی نشان می‌دهند که در سراسر تاریخ همه روش‌های تزکیه، روح کمکی را تزکیه کرده‌اند. اما استاد چنین چیزی را تغییر دادند و به روح اصلی اجازه دادند تا در فالون دافا تزکیه کند.

استاد فا را بسیار روشن و واضح آموزش داده‌اند، اما کشف کرده‌ام که برخی از روح‌های کمکی هنوز از روح اصلی و بدن فیزیکی بشری به‌عنوان مرکبی برای تزکیه خودشان استفاده می‌کنند. آنها به آموزه‌های استاد گوش می‌دهند، اما از پیروی کردن از‌ آنها اجتناب می‌کنند.

روح کمکی گاهی حتی با تزکیه روح اصلی مداخله کرده و در آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون دافا شرکت می‌کند. این وضعیت‌ها در برخی از حالت‌ها بسیار شدید هستند.

اصل و ریشه روح‌های کمکی

استاد در فالون گونگ بیان کردند:

«هر کسی یک خودآگاه اصلی دارد. آدمی معمولاً برای عمل‌کردن و فکر‌کردن به خودآگاه اصلی‌اش اتکاء می‌کند. علاوه بر خودآگاه اصلی، شخص یک یا چند خودآگاه کمکی و روح‌های به ارث‌رسیده از اجدادش را نیز دارد.»

به این درک رسیدم: نیروهای کهن بودند که خودآگاه‌های کمکی یا روح‌های کمکی تمرین‌کنندگان دافا- موجودات روشن‌بینی که در روند اصلاح فا، استاد را تا دنیای بشری دنبال کردند- را در بدن آنها جای دادند.

این روح‌های کمکی بدن تمرین‌کنندگان را در سطحی ذره‌بینی کنترل می‌کنند، همانطور که استاد در «آموزش فا در کنفرانس فای ایالات متحده غربی (راهنمای سفر) تشریح کرده‌اند:

«علت آن این است که روح نخستین کمکی فرد وارد سه قلمرو نمی‌‏شود، بلکه بدن فرد را در سطحی ذره‌بینی در ورای سه‌قلمرو کنترل می‌‏کند.»

متوجه شدم که برخی از روح‌های کمکی نیز مربوط به چند سناریوی دیگر هستند.

بعضی از روح‌های کمکی، محافظ آن موجود روشن‌بین در قلمروهای بالاتر بودند و هنگامی که آن موجودات روشن‌بین به دنیای بشری پایین آمدند تا تمرین‌کننده دافا شوند، آنها را همراهی کردند.

برخی از روح‌های کمکی موجودات قدرتمندی بودند که موجودات روشن‌بین به هنگام پایین آمدن به دنیای بشری، با آنها برخورد کردند. آنها تصمیم گرفتند به این مأموریت بپیوندند و بنابراین روح کمکی تمرین‌کنندگان دافا شدند.

تعدادی از روح‌های کمکی نیز نماینده سایر کهکشان‌ها بودند و نظم و ترتیب نیروهای کهن را پذیرفتند تا روحی کمکی شوند.

روح‌های کمکی ذکر شده در بالا، همگی درابتدا موجودات صالحی بودند، اما طی پایین آمدنشان به دنیای بشری، برخی فریب نیروهای کهن را خوردند یا به‌خاطر تهدید آنها، موافقت کردند تمرین‌کنندگان دافا را مورد آزار و شکنجه قرار دهند.

آگاهی از روح کمکی و مقاصدش

استاد بیان کردند:

«علی‌رغم تمامی حرف‌هایی كه درباره‌ تزكیه زده شده است. هیچ‌كسی هرگز در آن موفق نشده است. و هرچند آنها درباره‌ صعود به آسمان‌ها زیاد صحبت كردند، هیچ‌كسی هرگز در صعود به آنجا موفق نشده است. شما درباره‌ روح كمكی می‌دانید. این روح‌های كمكی بوده‌اند كه پس از به‌كاربردن بدن انسانی به عنوان مَرکبی برای تزکیه، به آسمان‌ها صعود می‌كردند. پس از به‌كارگیری بدن انسانی به عنوان یك مَرکب، روح كمكی تصویر یك انسان را به خود می‌گرفت و این دلیل آن است كه چرا برخی از افراد مشاهده كرده‌اند که این یا آن شخص از طریق روش تزكیه‌ای مربوط به گذشته به آسمان‌ها عروج می‌کند. آنها ممكن است بگویند كه عروج یك فرد را پس از مرگش به آسمان‌ها دیدند، اما كسی كه به آسمان‌ها صعود كرد نه روح اصلی فرد بود و نه حقیقتاً آن فرد. بنابراین هیچ‌ یك از موجوداتی كه به سه قلمرو آمده‌اند هرگز در برگشتن موفق نشده‌اند. آنهایی كه موفق شدند همگی روح‌های كمكی بودند و آنچه بر سر بدن اصلی می‌آمد هرگز چیزی نبود كه روح كمكی آن ‌را مهم درنظر بگیرد. موجودات انسانی هرگز توسط هیچ ‌یك از خدایان، مهم درنظر گرفته نشده‌اند.» («آموزش فا در کانادا، ۲۰۰۶»)

وقتی عبارت «موجودات انسانی هرگز توسط هیچ‌یك از خدایان، مهم درنظر گرفته نشده‌اند،» را خواندم، لرزشی در ستون فقراتم احساس کردم.

متوجه شدم که روح کمکی‌ام در این آزار و شکنجه درگیر بوده و رنج و محنت‌هایی را برایم به‌وجود آورده است. همچنین متوجه شدم روح کمکی‌ام می‌خواهد سختی‌ها در طول این روند را من تحمل کنم، اما خودش به کمال برسد.

روح کمکی که مچش را هنگام کاری گرفتم

گاهی هنگامی که رنج می‌کشیدم می‌توانستم موجودی را بالای سرم احساس کنم که مرا مسخره می‌کرد. هنگامی که گرفتار و درمانده می‌شدم، با نومیدی به آسمان نگاه می‌کردم و می‌توانستم موجودی را احساس کنم که کنارم ایستاده و با بی‌تفاوتی به من نگاه می‌کند. همچنین، هنگامی که مأموران پلیس برای توزیع مطالب روشنگری حقیقت دافا مرا دنبال می‌کردند و من خسته می‌شدم و از نفس می‌افتادم، احساس می‌کردم که آن موجود به من می‌خندد.

چند بار وقتی ویدئوهای سخنرانی‌های استاد را تماشا می‌کردم، احساس کردم موجود دیگری با تمرکز بیشتری نسبت به من آن را تماشا می‌کند. یک بار وقتی تازه تماشای ویدئو را شروع کرده بودم، دیدم آن موجود آنجا نشسته و بادقت تماشا می‌کند. گفتم: «تو خیلی جدی به‌نظر می‌رسی.» او با بی‌حوصلگی دستش را تکان داد و گفت وسط سخنرانی صحبت نکنم.

از تمرین‌کننده دیگری پرسیدم: «آن موجود کیست؟ آیا موجودی در دنیای من است؟»

آن هم‌تمرین‌کننده گفت: «یک موجود در دنیایت اگر ببیند که برای او رنج می‌کشی، به گریه می‌افتد. چطور می‌تواند به تو بخندد؟»

حدود ۵ سال پیش، چشم در چشم به این موجود نگاه کردم و متوجه شدم که درحال بررسی افکارم است. او جا خورد و فوراً پنهان شد. احساس کردم متأسف شد که او را دیدم. او پارتیشنی را بین من و خودش ایجاد کرد و بدین گونه از من پنهان شد.

درابتدا متأسف بودم که دردسرهای بسیار زیادی برای او ایجاد کردم. اما هنگامی که به او نگاه کردم، به‌یاد آوردم که این چشم‌ها سرد و نافذ بودند. احساس کردم او از من استفاده می‌کند و هم‌زمان به دیده تحقیر به من نگاه می‌کند.

وقتی آزار و شکنجه شروع شد، یکی از رؤسای شرکت ما، مرا به دفترش فراخواند. به دفترش رفتم، اما پیش از اینکه بتوانم چیزی بگویم، فکری به ذهنم آمد: «این اتاق بسیار کثیف است، از اینجا می‌روم.» سپس خودم را در یک لباس سنتی دیدم که پرواز می‌کردم و از اتاق بیرون می‌رفتم.

استاد بیان کردند:

«درحالی ‌که در مدیتیشن نشسته‌اید اگر چشم‌های‌تان را برای دیدن باز کنید، ببینید که یک شمای دیگر در جلوی‌تان قرار دارد، پس آن روح کمکی شماست. اگر شما آن‌جا رو به شمال درحال مدیتیشن نشسته‌اید، اما ناگهان خودتان را در ضلع شمالی، نشسته می‌یابید، تعجب کنید، "چطور از بدنم خارج شدم؟"، در آن هنگام، این خود واقعی شماست که بیرون آمده است. آنچه آنجا می‌نشیند بدن فیزیکی شما و خودآگاه کمکی است. این‌ها می‌توانند تشخیص داده شوند.» (فالون گونگ)

حالا می‌دانم که این روح کمکی هرگز محافظ من نبوده است، مرا یاری نکرده و مراقبم نبوده است. اگر می‌مردم، مرا ترک می‌کرد و به مأموریت خودش ادامه می‌داد.

یک بار تصمیم گرفتم مقداری از مطالب اطلاع‌رسانی دافا را برای روز بعد، به روستایی ببرم. روز پیش از سفرم، درحالی‌که با فرزندم، سوار دوچرخه بودم، ناگهان کنترل دوچرخه را ازدست دادم و به لبه پیاده‌رو برخورد کردم. باید درحالی‌که فرزندم را نگه داشته بودم، دوچرخه را راه می‌انداختم. پایم به‌شدت درد می‌کرد. روز بعد، با وجود این حادثه، به آن روستا رفتم.

حالا درک می‌کنم این روح کمکی بود که دوچرخه‌ام را کنترل می‌کرد تا باعث آن حادثه شده و مانع رفتنم به آن روستا شود. او می‌خواست که من در خانه فا را مطالعه کنم.

بسیاری از چیزهایی را که طی سال‌های گذشته اتفاق افتاده، به‌خاطر آورده‌ام و متوجه شده‌ام که این روح کمکی در بسیاری از آن حوادث دخیل بوده است. او موجودی پنهان، اما مأیوس بود. او آموزه‌های استاد را می‌شنید، اما آنها را دنبال نمی‌کرد. او مراقب روح اصلی نبود؛ او را تحت آزار و شکنجه قرار می‌داد. ازآنجایی که در آزار و شکنجه من شرکت داشت، در نهایت نابود ‌شد.

(ادامه دارد)

http://en.minghui.org/html/articles/2016/8/25/158413.html