(Minghui.org) در ماه مارس ۱۹۹۹ شروع به خواندن کتاب اصلی فالون دافا، جوآن فالون کردم. پس از اینکه اولین بار این کتاب را خواندم، فکر می‌کردم: «چرا این کتاب را زودتر نخوانده‌ام؟»

از آن زمان به بعد، هر روز بین یک تا پنج سخنرانی را می‌خوانم، به‌عنوان یک تمرین‌کننده فالون دافا خودم را بسیار خوشبخت احساس می‌کنم.

سایر مقالات استاد را نیز مطالعه کرده‌ام. حتی از روی نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر  چندبار نسخه‌برداری کردم.

تجربیات شگفت‌انگیز

در ابتدا، وقتی تمرین فالون دافا را شروع کردم، پدیده‌های فوق طبیعی بسیاری را تجربه کردم که در سخنرانی‌های استاد درباره آن بحث شده بود.

درحالی‌که مدیتیشن می‌کردم، وقایع فوق‌العاده‌ای را نیز تجربه کردم که استاد درباره آنها صحبت کرده بودند.

حتی در رؤیاها نیز به‌وضوح به‌خاطر دارم، چیزهایی را می‌دیدم که فراتر از امور عادی بود.

استاد بیان کردند:

«در زمانی که درباره چشم سوم صحبت می‌کنم، هرکدام از شما احساس خواهید کرد که پیشانی‌تان سفت شده است، با حالتی که ماهیچه‌ها به هم کشیده شده و به‌طرف داخل سوراخ می‌شوند.» (جوآن فالون)

«آن‌چه که اتفاق می‌افتد این است که وقتی آن‌جا بنشینید، احساس خوب و بسیار راحتی خواهید داشت، مثل اینکه در داخل پوسته یک تخم مرغ نشسته‌اید، آگاه خواهید بود که درحال انجام تمرین هستید، اما احساس خواهید کرد که تمام بدن‌تان نمی‌تواند حرکت کند. این آن چیزی است که باید در تزکیه ما اتفاق بیفتد. موقعیت دیگری وجود دارد که وقتی مدتی می‌نشینید، در می‌یابید که پاها ناپدید شده‌اند و نمی‌توانید بفهمید که کجا رفته‌اند، بدن نیز ناپدید می‌شود، بازوها و دست‌ها نیز ناپدید می‌شوند، فقط سر باقی می‌ماند. همان‌طور که به مدیتیشن ادامه می‌دهید، متوجه می‌شوید که سرتان ناپدید شده و فقط ذهن‌تان باقی مانده است، فقط کمی آگاهی وجود دارد که واقف به تمرین در اینجا است.» (جوآن فالون)

قبل از اینکه فالون دافا را تمرین کنم، سابقاً برای مشکلات معده و درد شدید روده تحت تزریق وریدی قرار می‌گرفتم. زمانی کوتاه پس از آغاز تمرین، علائم این بیماری را دوباره تجربه کردم. از مطالعه فا درک ‌کردم که استاد بدنم را پاک می‌کنند. طولی نکشید که علائم بیماری ناپدید شد و تمام بیماری‌هایم بهبود یافتند.

نشر اکاذیب به قصد برانگیختن نفرت

در ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۹ جیانگ زمین، رئیس سابق رژیم کمونیست، آزار و شکنجه فالون دافا را آغاز کرد. رسانه‌های تحت کنترل دولت دروغ‌هایی درباره فالون دافا ساختند و حتی یک روز بدون سخن پراکنی برای بدنام کردن دافا نگذشت.

با بیماری روانی مصاحبه شد که ادعا می‌کرد استاد به او اجازه ندادند که برای درمان بیماری‌اش به بیمارستان برود. من این مطلب را حتی برای یک لحظه هم باور نکردم، زیرا چیزی در جوآن فالون وجود ندارد که مردم را از ملاقات یک پزشک یا رفتن به بیمارستان منع کند.

این آخرین باری بود که تبلیغات بی‌معنی و نامعقول رسانه‌های تحت کنترل دولت را تماشا کردم. بجای آن، تصمیم گرفتم فا را باجدیت مطالعه کنم.

حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) رویداد خودسوزی میدان تیان‌آن‌من را صحنه‌سازی کرد و هر روز درباره این حادثه مکرراً برای مردم برنامه پخش می‌کرد که این تلاشی برای ایجاد نفرت درمیان مردم بود.

هرکسی که جوآن فالون را خوانده است می‌داند که تمرین‌کنندگان فالون دافا مرتکب جنایت نمی‌شوند. خودکشی و گرفتن جان دیگران گناهی کبیره است.

پس از اینکه هم‌تمرین‌کننده‌ای، آخرین مقاله استاد را درباره مسؤلیت‌های تمرین‌کننده فالون دافا به من داد، دریافتم که در مسیر ما گفتن حقایق درباره فالون دافا به مردم، افشای اکاذیب، فرستادن افکار درست و بیدار کردن وجدان مردم است.

محافظت از افشاء شدن

من و فرزندم به منطقه‌ای مسکونی رفتیم تا پوسترهای فالون دافا را در آنجا نصب کنیم که روی آن نوشته شده بود: «فالون دافا خوب است.» قبل از نصب پوسترها، اطرافم را بررسی کردم ببینم که آیا مأموران پلیس در آن حوالی هستند.

اما، پس از نصب یک پوستر، سه مأمور پلیس لباس شخصی از ساختمانی خارج شدند و به‌نظر می‌رسید که به‌دنبال ما هستند. به فرزندم گفتم که برایم افکار درست بفرستد. سه مأمور به ما نزدیک شدند، اما به‌نظر می‌رسید که مرا ندیدند.

یکی از مأموران درحالی‌که پوستر را پایین می‌آورد زمزمه کرد: «زنی را با کوله‌پشتی سفیددیدم که به این طرف آمد. به کجا رفت؟»

می‌دانستم این استاد هستند که مرا حمایت می‌کنند.

صحبت با مردم درباره فالون دافا از طریق تلفن

در ابتدا، هنگام گفتگوی رودررو با غریبه‌ها درباره خروج از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن مشکلاتی داشتم که آزار دهنده بود.

برخی از افراد ناسزا می گفتند، فریاد می‌کشیدند و آنگاه تلفن را قطع می‌کردند. برخی پس از اینکه حتی زمانی طولانی با آنها صحبت می‌کردم، از ح.ک.چ خارج نمی‌شدند. اما، وقتی با افرادی مواجه می‌شدم که با خروج از ح.ک.چ موافقت می‌کردند، به من کمک می‌کرد که از موانع عبور کنم.

با راهنمایی هم‌تمرین‌کنندگان، در تماس‌های تلفنی پیشرفت بسیاری کردم. آنگاه، پس از مدتی، می‌توانستم بدون تردید با افراد تماس بگیرم.

صحبت با غریبه‌ها

مرد سالخورده‌ای را در جاده دیدم. وقتی از کنارش عبور می‌کردم به من سلام کرد، سپس تصمیم گرفتم درباره دافا با او صحبت کنم. پس از اینکه درباره اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری صحبت کردم، این مرد از من خواست که این اصول را روی تکه‌ای کاغذ بنویسم، تا آنها را فراموش نکند.

زمانی دیگر، مردی را دیدم که در کنار رودخانه مشغول ماهیگیری بود. با او صحبت کردم و دریافتم که به پیشگامان جوان که یکی از سازمان‌های ح.ک.چ است ملحق شده است. از او خواستم که از آن سازمان خارج شود، اما او تمایلی به انجام این کار نداشت.

ح.ک.چ مسئول مرگ ۸۰ میلیون چینی است. گفتم: «افراد بسیاری در جنبش‌های سیاسی کشته شدند. این حوادث در دوران صلح اتفاق افتاد نه در زمان جنگ. درحال‌حاضر، حزب درگیر برداشت اجباری اعضای بدن تمرین‌کنندگان زنده فالون دافا است. آسمان حزب را به‌خاطر ارتکاب به جنایت بی‌شمار محکوم به فنا می‌کند.»

در ادامه گفتم: «ح.ک.چ مردم را مجبور می‌کند که متعهد شوند با فدا کردن زندگی‌شان، از حزب حمایت کنند. حتی کودکان نیز باید قول دهند وقتی به مدرسه می‌روند، کراوات قرمز ببندند. بدون خروج از ح.ک.چ، فرد درحقیقت به آن پیمان احترام می‌گذارد. بنابراین، وقتی ح.ک.چ نابود می‌شود، تمام اعضایش نیز به همان سرنوشت دچار خواهند شد.»

پس از ارائه اطلاعات بیشتر درباره نابودی پیش‌بینی شده ح.ک.چ، این مرد موافقت کرد که از نام مستعار برای خروج از ح.ک.چ استفاده کند.

فوریت خروج از ح.ک.چ

راه‌های مختلفی برای پرداختن به مسائلِ خروج از ح.ک.چ وجود دارد.

مردی پس از اینکه به او گفتم: «ح.ک.چ با اتکاء به دروغ و خشونت، قدرت سیاسی‌اش را حفظ کرده است،» از ح.ک.چ خارج شد.

هنگامی‌که با مردم صحبت می‌کردم، مسائل گوناگون بسیاری را درباره آزار و شکنجه و دافا تکرار می‌کردم. افراد ضرورت خروج از ح.ک.چ را درک می‌کردند و برخی حتی از نام واقعی‌شان برای خارج شدن از حزب استفاده می‌کردند.

تا زمانی که مردم اهمیت خروج از حزب را درک کنند، می‌توان از زوایای مختلف زیادی به موضوع خروج از ح.ک.چ پرداخت.

تا زمانی‌که، حقیقتاً حس نیک‌خواهی به هر فردی در قلبمان وجود داشته باشد، در تلاش‌های‌مان موفق خواهیم شد. اما، لازم است کارها را به‌طور عاقلانه انجام دهیم، ملاحظه سایرین را بکنیم و ایمنی‌مان را نیز درنظر بگیریم.

فقط یک آرزو در ذهنم وجود دارد. ای کاش مردم جهان حقیقت را درباره دافا بیاموزند و باور داشته باشند که دافا و تمرین‌کنندگانش خوب هستند.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/8/12/158223.html