(Minghui.org) در ۷ دسامبر ۲۰۱۱ بازداشت و  به‌مدت یک سال به اردوگاه کار اجباری فرستاده شدم. در اردوگاه بسیاری از نگهبانان سؤال مشابهی را می‌پرسیدند: «چرا فالون گونگ را تمرین می‌کنی؟»

همیشه پاسخ می‌دادم: «فالون گونگ به من آموخته‌است که چگونه می‌توانم فرد بهتری شوم.»

مطالب زیر تبادل تجربه‌ام درباره این است که چگونه فالون گونگ و استاد به من آموختند که در رفتار و گفتارم فرد بهتری شوم.

اولین تغییر ایجاد شده در من، پس از خواندن جوآن فالون

به خانواده‌ام گفتم: «آیا می‌دانید پس از خواندن جوآن فالون، اولین تغییری که در من بوجود آمد چه بود؟ از سوار شدن به اتوبوس  به‌طور رایگان خودداری کردم.»

برادر کوچکم با تعجب پرسید: «تو کرایه اتوبوس را پرداخت نمی‌کردی؟»

توضیح دادم: «قبل از اینکه فالون گونگ را تمرین کنم، وقتی سوار اتوبوس می‌شدم، مراقب بودم ببینم که آیا شاگرد راننده به من توجهی دارد یا نه. اگر توجهی نمی‌کرد، بلیط نمی‌خریدم. هنگامی‌که حامله بودم شاگرد راننده که خانم بود بسیار برایم نگران شد و مرا به یک صندلی خالی راهنمایی کرد و قبل از اینکه سرکارش باز گردد، می‌خواست مطمئن شود که من نشسته‌ام. متوجه شدم که فراموش کرد از من بپرسد که آیا بلیط خریده‌ام و من نیز چیزی نگفتم. این اتفاق چند بار رخ داد.

«پس از خواندن جوآن فالون، متوجه شدم که دیگر نباید به‌طور رایگان سوار اتوبوس شوم. هزینه بلیط‌ هرچه باشد، پرداخت خواهم کرد.»

پس از یادگرفتن فالون دافا، مردم از من کمک حقوقی می‌خواستند

حقوق تخصص من است. مدرک دستیار وکیل دادگستری را اخذ کرده‌ام و در شرکت حقوقی کار می‌کنم.

درآمد شغلی‌ام به‌عنوان دستیار حقوقی، مبتنی بر حق‌العمل است. از زمانی‌که آزار و شکنجه فالون گونگ آغاز شد، کسب و کار خوب نبود و نمی‌توانستم کسی را بیابم که به کمک‌های حقوقی احتیاج داشته باشد. این موضوع ادامه پیدا کرد تا زمانی که حقایق را درباره فالون گونگ دریافتم.

در ماه اکتبر ۲۰۰۳ همکارم درباره خودسوزی صحنه‌سازی شده در میدان تیان‌آن‌من صحبت کرد و کتاب جوآن فالون را به من داد. به او پاسخ دادم که می‌توانم گزارش او را بدهم تا بازداشت شود. اما، وقتی «موضوع کشتن» را در سخنرانی هفتم خواندم، دریافتم که (ح.ک.چ) می‌خواهد این کتاب را نابود کند، بنابراین مردم متوجه نخواهند شد که ح.ک.چ دروغ می‌گوید.

وقتی همکارم برای اولین بار درباره فالون گونگ با من صحبت می‌کرد، به‌یاد می‌آورم که چگونه غیرمنطقی رفتار کردم، در آن هنگام موقعیت را درک نکردم و پشیمانم. در همان موقع، نیز احساسی سرشار از تحسین به همکارم داشتم که زندگی‌اش را به خطر انداخته بود تا حقایق را برایم بیان کند.

از آن به بعد، مطالب و پوسترها را درباره فالون گونگ در خیابان‌ها بررسی می‌کردم و نیز حقایق درباره فالون گونگ را برای مردم روشن می‌کردم.

پس از اینکه فالون گونگ را درک کردم، مردم برای کمک‌های حقوقی نزدم می‌آمدند و شروع به گرفتن حق کمیسیون کردم.

درک کردم که چگونه با خانواده‌ام کنار بیایم

قبل از اینکه فالون گونگ را تمرین کنم، فکر می‌کردم درآمد همسرم و خودم به من تعلق دارد نه به هیچکس دیگر. اکنون می‌دانم که باید به والدینم برای هزینه زندگی‌شان کمک کنم و اینکه همسرم باید به والدینش کمک کند و مقداری نیز برای خودش بردارد.

در گذشته، وقتی با والدینم صحبت می‌کردم، سخت‌گیر و ریاست‌طلب بودم. از آنها رضایت نداشتم و نمی‌توانستم تحمل‌شان کنم. پس از تمرین فالون گونگ، دریافتم که والدینم واقعاً باهوش و مهربان هستند. چیزهای بسیاری وجود دارد که می‌توانم از آنها یاد بگیرم. این مطلب درباره والدین همسرم نیز صدق می‌کند، برای آنها نیز احترام قائل هستم.

اغلب فکر می‌کردم از همسرم جداشوم، زیرا احساس می‌کردم که او زندگی زیبایم را نابود کرده است. حالا به سخنان استاد گوش می‌دهم و به درون خودم نگاه می‌کنم. خصوصیات خوب همسرم را می‌بینم. درحال حاضر محیط خانواده‌ام، هماهنگ‌تر شده است.

در گذشته، با پسرم بازی نمی‌کردم، زیرا مشغول کارم بودم. اغلب او را سرزنش می‌کردم و کتک می‌زدم. در حال حاضر، دیگر این کار را نمی‌کنم و او نیز فرد شادی شده است و حتی می‌گوید: «من خیلی احساس خوشبختی می‌کنم.»

شاید تمام این پی‌آمدها به این دلیل است که فالون گونگ به من آموخت که چگونه رفتار و گفتارم را اصلاح کنم. اگر فالون گونگ را برای اصلاح رفتارم نداشتم، نمی‌توانم تصور کنم که سرانجام چگونه زندگی‌ام را ادامه می‌دادم.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/8/25/158408.html