فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

ازبین بردن مداخله روح کمکی با کمک روح اصلی (قسمت 3 از مقاله 7 قسمتی)

30 اوت 2016

(Minghui.org) (ادامه قسمت دوم)

مایلم در این مجموعه ۷ قسمتی، درکم را درباره روح کمکی [یادداشت ویراستار: که در سخنرای‌های مختلف فا به‌عنوان خودآگاه کمکی و ناخودآگاه نیز ترجمه شده است،] به اشتراک بگذارم.

من شخصاً شکل‌‌های مختلفی از مداخله را تجربه کرده‌ام که روح کمکی‌‌ام آنها را بر روح اصلی‌ام [یادداشت ویراستار: که به‌عنوان خودآگاه اصلی نیز ترجمه شده است،] تحمیل کرده است. همچنین شاهد بوده‌ام که برخی از تمرین‌کنندگان محلی تحت آزار و شکنجه روح کمکی خود قرار می‌گیرند.

آنچه برای خودم و چند هم‌تمرین‌کننده‌ در منطقه‌ام اتفاق افتاده را به رشته تحریر درآورده‌ام تا برای همگان یک یادآوری باشد که از مداخله پنهان روح کمکی آگاه باشند.

البته من تنها می‌توانم چیزهایی را ببینم که در سطح خودم به من نشان داده شده‌اند و آنها به هیچ وجه کل حقیقت نیستند.

تمرین‌کنندگان باید تنها از فا- حقیقت این جهان پهناور- راهنمایی بگیرند و نه از درک و تجربه سایر تزکیه‌کنندگان.

افکار مربوط به انتقام

استاد در برخی از سخنرانی‌هایشان به سؤالات تمرین‌کنندگان درباره رابطه بین روح کمکی و روح اصلی پاسخ داده‌اند.

استاد بیان کردند:

«مرید می‌پرسد: آیا برای نیروهای کهن این امکان وجود دارد که موجودات منفی را در روح‌های کمکی مریدان دافا بکارند؟

معلم: درباره‌ی این چیزها زیاد فکر نکنید. این حقیقت دارد که نیروهای کهن از هر فرصتی که به‌دست آورده‌اند، استفاده کرده‌اند. آنها حتی نسبت به مریدان دافایی که من واقعاً در تاریخ هدایت و راهنمایی کردم کارهای بدی انجام داده‌اند. در هر حال، تا آنجائی که مریدان دافا بتوانند ملزومات برای اعتبار بخشیدن به فا و ملزومات دافا را پیروی کنند، هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت.» (آموزش فا در شهر لس آنجلس)

«پرسش: آیا بین روح‌‏های اصلی و روح‌‏های کمکی رابطه‌‏های کارمایی وجود دارد؟

معلم: برخی رابطه‌‏های کارمایی دارند، برخی ندارند.» (آموزش و تشریح فا در کنفرانس فا در متروپولیتن آمریکا)

وقتی من و تمرین‌کننده الف، روح کمکیِ مداخله‌گر تمرین‌کننده ب را ازبین می‌بردیم، زنی را دیدم غرق خون که چاقویی در دست داشت. او به من گفت که ب ۱۹ زندگی به او بدهکار است. بنابراین او حاضر نیست از زندگی‌اش چشم‌پوشی کند.

گفتم: «او قبلاً در زندگی‌های گذشته ۱۸ زندگی از زندگی‌هایی را که گرفته، پرداخت کرده است. در این زندگی فعلی، تو شوهرش را کنترل کرده‌ای تا ۳۸ بار او را تقریباً تا سرحد مرگ کتک بزند. آیا این کافی نیست؟»

روح کمکی‌اش پاسخ داد: «اما او هنوز زنده است. اینطور نیست؟»

به او گفتم ب نمرده است، چون فالون دافا را تمرین می‌کند و استاد مراقب و محافظ او هستند. سپس از روح کمکی خواستم تا دست از کارهای بدش بردارد و بدین ترتیب زندگی‌اش نجات خواهد یافت.

گفتم: «ب برایت جبران خواهد کرد و مکان خوبی را برایت نظم و ترتیب خواهد داد. اگر ب نتواند این کار را انجام دهد، استادش خواهد توانست. اگر به مداخله با تلاش ب برای نجات مردم ادامه دهی، مرتکب جنایتی خواهی شد.»

به روح کمکی اخطار دادم، اما او قبل از رفتن، نگاه شرورانه‌ای به من انداخت و گفت: «استاد تو استاد من نیست.»

میل به انتقام برای اعمال بد در گذشته، پس از گذشت دوره‌های زیادی از زندگی

در یک دوره زندگی بسیار دور، تمرین‌کننده ب راهزنی بنام یی فنگ بود. او و برادرش یی نان دزدی می‌کردند و مردم را به قتل می‌رساندند. یک روز، کارآگاهی، یی نان را گیر انداخت و وی را کشت. او بدن یی نان را تکه‌تکه کرد و تکه‌های آن را در مکان‌های مختلفی پخش کرد.

یی فنگ مصمم شد انتقام برادرش را بگیرد.

سه سال بعد، در جشن عروسی آن کارآگاه، یی فنگ به زور وارد منزل وی شد و قبل از برخورد با کارآگاه، ۱۸ نفر را به قتل رساند. آنها با هم مبارزه کردند و هر دو مجروح شدند و سپس یی فنگ خواست منزل وی را ترک کند. قبل از رفتن، چاقویی به سینه عروس زد. کارآگاه خیزکنان به سمت عروس رفت که از بچگی وی را می‌شناخت، درحالی‌که عروس آخرین کلمات را بر زبان می‌آورد: «انتقام مرگم را بگیر.»

یک جشن عروسی به ۱۹ مراسم تدفین تبدیل شد. کارآگاه غرق در اندوه بسیار زیادی بود، چراکه قول داده بود انتقام همسرش را بگیرد، اما نمی‌توانست یی را بیابد. او تقریباً میلش را برای زندگی ازدست داد. راهب شد، اما نمی‌توانست نفرتش را رها کند. در یکی از زندگی‌هایش، در مدرسه دائو به کمال رسید و روح کمکی‌اش بدنش را ترک کرد.

یی فنگ در این زندگی‌، تمرین‌کننده ب شد. عروسی که در زندگی گذشته‌اش کشته بود، در این زندگی شوهرش شد و روح اصلی کارآگاه از زندگی گذشته، روح کمکی تمرین‌کننده ب در این زندگی شد.

استاد بیان کردند:

«در گذشته، برخی روش‌های دائوئیستی به شما گفتند الکل بنوشید تا خودآگاه اصلی‌تان را ناآگاه کنید که این ‌آگاهی کمکی بتواند تزکیه کند. بسیاری از دائوئیست‌ها الکل می‌نوشند؛ آنها می‌نوشند تا خودشان را ناآگاه کنند. آنها آگاهی را ازدست خواهند داد و عمیقاً به خواب خواهند رفت. سپس این ‌آگاهی کمکی برای تمرین خواهد رفت. اگرچه آن را اینگونه ذکر کردم، آنچه گفتم، ماجرای هزارسالۀ باستان است. آنها این یا آن روش را داشتند، زیرا متوجه شدند که شخص نمی‌تواند در تزکیه موفق شود. ازآنجایی که کسی از بدن شما این تزکیه را کامل کرد، شما نیز شخصی درنظر گرفته می‌شوید که تقوا را رشد داده و رنج کشیده است. هرچه باشد، جوانی‌تان را وقف مذهب کرده‌اید. چه چیزی باید انجام شود؟ شاید آنها نیز خوش‌قلب می‌بودند و به شما اجازه می‌دادند تا در زندگی بعدی، در یک آگاهی کمکی متولد شوید. احتمالاً اینگونه خواهد بود. چنین شانسی را خیلی کم می‌بینم. آنگاه آنها از شما می‌خواستند که تزکیه کنید که همچنین بسیار نادر می‌بود.» (سخنرانی در سیدنی)

انتقام قلب را مسموم می‌کند

ازطریق آموزه‌های فا می‌دانم که نیروهای کهن از هیچ تلاشی برای آزار و شکنجه ب فروگذار نمی‌کنند. آنها حتی از فرصتی بسیار نادر بهره جستند و روح اصلی کارآگاه را به‌عنوان روح کمکی تمرین‌کننده ب جا دادند. برای این روح کمکی احساس تأسف می‌کردم که تنها این مسئله را به‌خاطر داشت که می‌خواست به هر قیمتی انتقام آن عمل بد را بگیرد، حتی به قیمت ازدست دادن این فرصت بی‌سابقه که یک تمرین‌کننده فالون دافا شود.

پس از شروع آزار و شکنجه دافا در سال ۱۹۹۹، مشکل تمرین‌کننده ب در منزل بدتر شد. روح کمکی وی اغلب شوهرش را کنترل می‌کرد و باعث می‌شد الکل بنوشد، ب را کتک بزند و بگوید چقدر امیدوار است که ب هرچه زودتر بمیرد.

در ابتدا ب فکر می‌کرد که به شوهرش بدهی دارد و این بدرفتاری را می‌پذیرفت. او درمانده شده بود، اگرچه فکر می‌کرد که بدهی‌اش را پرداخت کرده و مقدار زیادی از کارما را بدین طریق ازبین برده است.

شوهر ب اغلب به او یادآوری می‌کرد: «تو به من بدهکاری!» ب می‌دانست که چیزی در این جریان درست نیست، اما واقعاً درباره فا روشن نبود و همین امر باعث شده بود نتواند درک کند چگونه این وضعیت را اداره کند.

او نتوانست نظم و ترتیب‌های نیروهای کهن را نفی کند. تقاضای طلاق کرد، اما شوهرش او را به قتل اعضای خانواده‌اش تهدید کرد. ب پافشاری نکرد، زیرا نمی‌خواست باعث بدنامی فالون گونگ شود و هنوز امیدوار بود که شوهرش بتواند تغییر کند و نجات یابد.

شوهرش مانع فعالیت‌های او در زمینه روشنگری حقایق دافا و صحبت با مردم درباره آزار و شکنجه می‌شد. حتی کتاب‌های فالون دافای ب را می‌سوزاند و به استاد و فالون دافا دشنام می‌داد.

استاد بیان کردند:

«برخی از مردم بدین‌گونه فاسد شده‌اند. بنابراین انواع و اقسام شخصیت‌ها وجود دارند، حتی آنهایی که جرأت می‌کنند به بوداها بی‌احترامی کنند. به محض اینکه کلمات نامحترمانه از دهان وی بیرون می‌آیند، روحش به پایین سقوط می‌کند.» (آموزش فا در کنفرانس فای دستیاران در چانگ‌چون)

نیروهای کهن می‌دانستند که شوهر وی برای همه کارهای بدش، محکوم به رفتن به جهنم است. آنها حتی وی را مجبور به انجام کارهای بد کردند. او فریاد کشید که به پایین‌ترین سطح جهنم خواهد رفت و همسرش را همراه خود خواهد برد. درواقع روح اصلی شوهرش قبلاً در جهنم بود. بدن فیزیکی‌اش را عناصر شیطانی کنترل می‌کردند. شخصی که در این دنیا زندگی می‌کرد، دیگر او نبود.

شوهرش شهوت جنسی بسیار بالایی داشت و اغلب درباره آن گزافه‌گویی می‌کرد و فخر می‌فروشید. تقریباً هر روز، روز و شب میل جنسی داشت. او بدن همسرش را اذیت می‌کرد. خانه ب برایش زندان شده بود. شوهرش اغلب قسم می‌خورد که وی را می‌کشد و سپس دست به خودکشی می‌زند.

گذشته، دیگر تمرین‌کنندگان را کنترل نمی‌کند

درکم این بود که نیروهای کهن تزکیه شخصی را بر اصلاح فا مقدم می‌دانند. آنها هدفمندانه و بنام کمک به تزکیه شخصی تمرین‌کنندگان، عناصر شیطانی را بر تمرین‌کنندگان تحمیل می‌کنند. بسیاری از تمرین‌کنندگانی که درک درستی از فا ندارند، در میان رنج و محنت‌های بسیار، منفعلانه تزکیه می‌کنند.

استاد قبلاً ما را از جهنم بیرون کشانده‌اند، گناهانمان را پاک کرده‌اند و بدهی‌هایی را که در زندگی‌های گذشته‌مان انباشته‌ایم، پرداخت کرده‌اند. هر چیزی را با نیک‌خواهی برای ما حل‌وفصل کرده‌اند و با بازپرداخت‌های نیکخواهانه، برای موجودات ذی‌شعور جبران کرده‌اند. ایشان ما را به سطح مناسبی هل داده‌اند و مأموریت بسیار بزرگ‌تر و مهم‌تری را بر دوش ما نهاده‌اند.

استاد بیان کردند:

«من حقیقتاً گناهانی را که در طول صدها و هزاران سال مرتکب شده‌‏اید برای‌‏تان تحمل کرده‌‏ام. و فقط همین نیست. به همین خاطر، شما را نیز نجات خواهم داد و تبدیل به خدایان می‌‏کنم. در این روند از هیچ تلاشی برای شما فروگذار نکرده‌‏ام. به همراه این، چون خدایانی در سطوحی به آن بالایی می‌‏شوید، باید افتخار خدایان در سطوحی به آن بالایی و تمام برکت‌‏هایی را که در سطوحی آن اندازه بالا لازم است داشته باشید به شما بدهم. هرگز، از آغاز زمان، هیچ خدایی جرأت انجام این کار را نکرده است. چیزی مثل این هرگز قبلاً اتفاق نیفتاده است.» (تشریح فا هنگام جشن فانوس سال ۲۰۰۳ در کنفرانس فای غرب ایالات متحده)

اگر هنوز محدود به اصول کهن مجازات کارمایی بودیم و منفعلانه سختی‌ها را تحمل می‌کردیم، نیروهای کهن از این شکاف سوءاستفاده می‌کردند. دردسر بیشتری ایجاد می‌کردند به این بهانه که تمرین‌کنندگان هنوز کارما و وابستگی‌هایی دارند.

بنابراین اینطور نیست که تنها به آنها اجازه مداخله داده باشیم، بلکه موجودات ذی‌شعورمان را نیز در خطر انداخته‌ایم. به‌عنوان یک تمرین‌کننده، باید از هدفمان در تزکیه مطمئن باشیم و روشن باشیم که ما فقط به اینجا نیامدیم تا بدهی‌هایمان را بازپرداخت کنیم و آزار و شکنجه را تحمل کنیم. ما اینجاییم تا استاد را در اصلاح فا یاری داده و موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم.

استاد بیان کردند:

«نیروهای کهن هر چند وقت یک بار با تمرین‌‏کنندگان مداخله خواهند کرد، ولی فکر کنید که نجات موجودات ذی‌‏شعور چقدر مهم است! چرا باید این همه مداخله درست کنند. آن را به رسمیت نشناسید! از آنجایی که هیچ کدام از آنها ارزش شرکت کردن را ندارند، چیزی که می‌‏خواستم این بود که هیچ یک از موجودات ذی‌‏شعور مداخله نکنند، همه‌‏ی آنها آنجا منتظر بمانند، و من جلو می‌‏رفتم و امور را اصلاح می‌‏کردم، و بدترین موجودات، هر قدر هم ممکن بود بد باشند، و هر نوع اشتباهی هم که در تاریخ مرتکب شده بودند، تمام آنها درحالی که صرفاً کنار مانده بودند می‌‏توانستند به کمال برسند. آیا این عالی نمی‌بود؟  البته، این کار بدون قاعده انجام نمی‌‏شد، به‌‏طوری که من هرچیزی را که یک مرید دافا بدهکار بود به پرداخت‌‏های نیک‌‏خواهانه به موجودات ذی‌‏شعور تبدیل می‌‏کردم، و به همه بهترین غرامت داده می‌‏شد. اگر او این کار از دستش برنمی‌‏آمد، آن‌‏وقت استاد به او کمک می‌‏کرد انجامش دهد.» (تشریح فا هنگام جشن فانوس سال ۲۰۰۳ در کنفرانس فای غرب ایالات متحده)

همانطوری که درباره اصول فا با ب صحبت می‌کردم، روح کمکی او را دیدم که به دنبال دستیارانش بود تا کمکش کنند.

به روح کمکی گفتم: «استاد فا را به‌وضوح شرح داده‌اند، اما تو هنوز از اصلاح خودت اجتناب می‌کنی. وقتی درک‌هایمان را درباره اصول فا به اشتراک می‌گذاشتیم، هر چه را گفتیم، شنیدی، اما هنوز با ما می‌جنگی. روند اصلاح فا دیگر نمی‌تواند تو را حفظ کند.»

روح کمکی ب با کینه‌ای در چشمانش به من نگاه کرد و دور شد و همچنان به دنبال کمک می‌گشت.

نابود کردن شانس زندگی

من همراه تمرین‌کننده الف و ب به این توافق رسیدیم که باید روح کمکی ب را ازبین ببریم. وقتی افکار درست می‌فرستادیم، موجودات الهی صالح را دیدم که او را گرفته بودند، قفل غرق‌کننده‌ای را به او بسته بودند و او را درون برکه آسمانی فرومی‌بردند.

قفل غرق‌کننده مجازاتی آسمانی است، مکانیزمی که خودش اثر می‌‌کند. موجودات الهی صالح آن را به شخصی می‌بندند که قوانین را نقض می‌کند. این قفل آن شخص را به درون برکه آسمانی فرومی‌برد و این برکه شامل ماده‌ای شن‌مانند است.

وقتی بدن روح کمکیِ تمرین‌کننده ب وارد این برکه شد، هر دانه شن تبدیل به موادی از قلاب، چنگال و بیل شد. به ماده‌ای که از او پایین می‌ریخت، نگاه کردم. پس از ۴ ساعت قفل، او را از برکه بیرون کشید، اما پس از ۲ ساعت، دوباره او را به داخل برکه فرو برد.

پس از دو روز، کمک‌های وی آمدند و او به آنها شکایت کرد که چطور مورد بی‌انصافی قرار گرفته است. این روح کمکی استادی داشت که وی نیز استاد دیگری داشت و این فهرست ادامه‌دار بود. این استادان مریدان بسیاری داشتند. آنها همگی از دست من، الف و ب ناراحت بودند. در روز سوم، جنگی علیه ما به‌راه انداختند. موجودات الهی صالح وارد عمل شدند و همگی آنها، ازجمله این روح کمکی را نابود کردند.

برطبق آنچه درک کردم، روح کمکی شانسی برای زندگی داشت، اما او آینده خود و همچنین آینده سایر موجودات الهی را نابود کرد. این موجودات الهی رابطه خود را با دافا و تمرین‌کنندگان به‌خوبی متعادل نکردند و بنابراین نیروهای کهن آنها را کنترل کردند تا تمرین‌کنندگان را تحت آزار و شکنجه قرار دهند.

پاکسازی و اصلاح خودمان در فا

به عنوان تمرین‌کنندگان باید به‌روشنی بدانیم که ما تمرین‌کننده دوره اصلاح فا هستیم و هیچ یک از نیروهای کهن یا هیچ موجودی از کیهان کهن، نمی‌تواند درباره زندگی ما تصمیم بگیرد. اگر افکار درست ما واقعاً قوی باشد، می‌تواند کوه‌ها را بشکافد و عواملی که با ما مداخله می‌کنند، می‌توانند اصلاح شوند. در این صورت، رنج و محنت‌های غیرضروری ازبین خواهند رفت.

اغلب می‌گوییم که ما استاد را در اصلاح فا یاری می‌دهیم. در واقع اینطور است که استاد به ما کمک می‌کنند تا فا را در جهانمان اصلاح کنیم. ما درحال کمک به خودمان هستیم. یاری رساندن به استاد در اصلاح فا در واقع روند پاکسازی و اصلاح خودمان در فا است. هنگامی که ما رشد کنیم، آنگاه استاد ما را در جهان‌هایمان کمک خواهند کرد.

(ادامه دارد)

http://en.minghui.org/html/articles/2016/8/27/158441.html