(Minghui.org) استاد در سخنرانی‌های اخیرشان، مشخصاً در‌خصوص الزامات یک هماهنگ‌کننده بودن صحبت کرده‌اند. خود من به‌عنوان یک هماهنگ‌کننده، باید به این نکات توجه بسیار بیشتری داشته باشم و این مسئولیت‌ها را درک کنم.

اول اینکه، هماهنگ‌کننده بودن نیازمند قلبی استوار، عزمِ رها کردن زمان‌های شخصی و اوقات فراغت، و تمایل قوی و خالص برای کمکِ بی‌قیدوشرط به سایر تمرین‌کنندگان است.

دوم، شخص باید درک روشنی از فا داشته باشد. هرچه درک بیشتری از اصلاح فا داشته باشیم، بهتر می‌توانیم مسیری درست را طی کنیم، جهت کلی مسیر را شناسایی کنیم و برای رشد و پیشرفت در تزکیه به‌صورت یک گروه، محیط خوب و مناسبی را حفظ کنیم.

سوم، فرد باید نسبت به تمرین‌کنندگان دیگر، بردباری و نیک‌خواهی بیشتری داشته باشد و تمام مسائل و تضادها را با افکار درست حل کند.

چهارم، شخص باید استاندارد خیلی بالاتری برای کار، وظایف و مهارت‌های هماهنگ‌کنندگی‌اش قائل شود.

استاد بیان کردند:

«این‌طور نیست که فقط به‌دلیل این‌که شما هماهنگ‌کنندۀ یک مرکز هستید و برای دافا کار می‌کنید بتوانید بدون رشد شین‌شینگ‌تان به کمال برسید. حتی یک شاگرد می‌تواند درک کند که در هر ناسازگاری و عدم توافق، درحال رشد دادن شین‌شینگ خودش است- چرا هماهنگ‌کنندۀ یک مرکز نمی‌تواند؟ برای این‌که رشد کنید، زمانی که مشکل به‌وجود می‌آید قلب‌تان باید برانگیخته شود؛ وگرنه اثر نخواهد داشت. کار کردن برای دافا فرصت خوبی برای شما است که شین‌شینگ‌تان را رشد دهید.

چرا این مقاله را مخصوصاً برای شما نوشتم؟ به‌خاطر این‌که هر عمل و هر گفتۀ شما مستقیماً شاگردان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگر در تزکیۀ خودتان خوب عمل کنید، در گسترش فا در ناحیۀ محلی خودتان خوب عمل خواهید کرد و شاگردان در تزکیه‌شان بهتر عمل خواهند کرد. اگر این‌طور نباشد به فا آسیب خواهید رساند. از آن‌جا که شما برگزیدگانِ دافا در سطح مردم عادی هستید، نمی‌توانم بگذارم فقط کار کنید بدون این‌که به کمال برسید.» («یک شخص مسئول نیز یک تزکیه‌کننده است» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۱)

دافا از ما می‌خواهد که خودمان را براساس استانداردهای بالا اداره کنیم و برای هماهنگ‌کنندگان حتی استانداردهای بالاتری وجود دارد. به‌عنوان فردی که هماهنگ‌کنندۀ رسانه و هماهنگ‌کنندۀ ونکوور نیز هستم، باید بهتر عمل کنم.

تزکیه به معنای نجات موجودات ذی‌شعور است، نه اینکه تنها کارهایی را انجام دهیم

فعالیت در رسانه مستلزم حجم کار زیادی است و آنها فاقد نیروی انسانی کافی هستند؛ آنها محدودیت‌های زمانی زیاد، مسئولیت‌های عظیم و استانداردهای بالایی دارند. اغلب به‌قدری در کارمان مشغول می‌شویم که از تزکیه و روشنگری حقیقت غافل می‌شویم.

هنگام معامله با مشتریان، قبلاً فکر می‌کردم که چون شرکت‌های چینی به‌شدت توسط حزب کمونیست چین مسموم شده‌اند و فوراً رسانه ما را حمایت نمی‌کنند، ابتدا باید به شرکت‌های غربی مراجعه کنیم. از آنجایی‌که غربی‌ها تحت تأثیر ح.ک.چ واقع نشده‌اند، فکر می‌کردم که لزومی ندارد مستقیماً حقیقت را برایشان روشن کنیم و در این‌صورت معاملات کاری‌مان خیلی راحت‌تر پیش می‌رود. می‌توانستیم بدون روشنگری حقیقت به کسب و کار بپردازیم.

در ابتدا، به‌نظر می‌رسید که رابطۀ تجاری‌مان به‌خوبی پیش می‌رود، اما پس‌از مدتی، همواره وضعیت‌های مختلفی روی می‌داد که باعث می‌شد نگران ازدست دادن مشتریان شوم. استاد بیان کردند (متن دقیق سخن استاد نیست) آنهایی که به زمین می‌آیند برای فا و نجات پیدا کردن می‌آیند.

سایر تمرین‌کنندگان نیز این موضوع را در تبادل تجربه‌شان مطرح کردند. به‌خاطر انجام یک معامله و امضای قرارداد، در‌حالی‌که مانند یک فرد عادی فکر می‌کنیم، خودمان را راحت و آسوده کرده‌ایم و با کم کردن تلاش‌های روشنگری حقیقت‌مان، ارزش رسانه‌مان را کاهش داده و برای دوری از مشکلات بالقوه عذر و بهانه تراشیده‌ایم.

وقتی متوجه شدم که به‌جای تمرکز بر موفقیت و امضای یک قرارداد، اهداف تجاری‌مان باید بر فرصت‌هایی که برای روشنگری حقیقت و نجات موجودات ذی‌شعور ایجاد می‌شود تمرکز کنند، معاملات تجاری به‌طور طبیعی اتفاق افتادند.

پس‌ازاینکه افکار درست و استوار شکل دادم، به‌طور فعالانه از هر موقعیتی برای روشنگری حقیقت به مشتریانم استفاده می‌کنم.

درطول روند تولید برنامه با مشتریان گفتگو می‌کنیم. ابتدا، درباره ورود زیاد و مشهود مهاجران چینی به ونکوور و تأثیراتی که خریداران چینی بر املاک و مسکن دارند صحبت می‌کنیم. سپس به امور جاری چین و پیامدهای جهانی آن می‌پردازیم.

سرانجام، موضوعاتی در چین را مطرح می‌کنیم که ممکن است مشتریان چیزی درباره‌شان نشنیده باشند، از جمله مسائل مربوط به حقوق بشر.

مشتریان علاقه‌مند هستند بدانند که چگونه این مسائل بر زندگی روزانه و خانواده‌شان اثر می‌گذارد. ما وضعیت اسفناک حقوق بشر در چین را برای آنها آشکار می‌کنیم و بزرگترین گناه حزب کمونیست که کشتن تمرین‌کنندگان فالون گونگ برای اعضای بدن‌شان است را برای آنها فاش می‌کنیم.

توضیح می‌دهیم که درحال حاضر جامعه جهانی و بین‌المللی از فالون گونگ حمایت می‌کند و برداشت اجباری اعضای بدن را محکوم می‌کند و اینکه رسانۀ ما برخلاف سایر رسانه‌های چینی، حقیقت را برای جهانیان به ارمغان می‌آورد. مشتریان نیز حمایت خود را نشان می‌دهند.

هنگام تبادل تجربه با سایر تمرین‌کنندگان، به این نتیجه رسیدیم که روشنگری حقیقت به غربی‌ها، نسبت به چینی‌ها متفاوت است. در بیشتر موارد، زمان و مکان مناسب را برای روشنگری حقیقت پیدا می‌کنیم. درحقیقت، فهمیدیم که اگر قلب‌مان حقیقتاً بر نجات موجودات ذی‌شعور باشد، استاد نظم و ترتیب می‌دهند تا افراد با رابطه تقدیری بیایند و به حقیقت آگاه شوند.

به‌عنوان هماهنگ‌کننده، مسئول اداره کردن چیزهای مختلفی هستم. می‌توانم آن کارها را به‌راحتی مانند مدیری معمولی انجام دهم و دیگران را نقد کنم و نسبت به کارشان قضاوت کنم. چگونه اصول مردم عادی می‌توانند برای حل و فصل مسائلی استفاده شوند که از تزکیه برخاسته‌اند؟ آنها نمی‌توانند کمکی کنند.

برای مثال، در طول مطالعه گروهی فا، همه ساکت بودند و تمایلی نداشتند که تجربیات‌شان را به اشتراک بگذارند. بعداز اینکه خبرها و تغییرات را اعلام می‌کردیم، همه به خانه می‌رفتند. می‌دانستیم که این خوب نیست. وقتی کمی درباره آن فکر کردیم، فهمیدیم که چرا تمرین‌کنندگان مایل نیستند تجربیات‌شان را به اشتراک بگذارند.

اول اینکه، چیز زیادی برای به اشتراک گذاشتن نبود، زیرا افراد بر کارهایی که باید انجام می‌دادند و وظایفی که باید به اتمام می‌رساندند بیشتر ‌از حدی تمرکز می‌کردند که باید روی تزکیه متمرکز باشند. حتی اگر تبادل تجربه می‌کردند، فقط درباره کارشان بود.

دوم اینکه، حتی اگر تجربه‌ای در تزکیه‌ برای گفتن داشتند، می‌خواستند «وجهه خودشان را حفظ کنند» و می‌ترسیدند که بقیه تمرین‌کنندگان، درک ضعیف‌شان از فا را مورد انتقاد قرار دهند. زمانی که در گذشته با چنین مواردی مواجه می‌شدم، تمایل داشتم که برای حل مشکل طرز فکر یک مدیر یا سرپرستی که مانند مردم عادی است را حفظ کنم و با افراد صحبت کرده و به اشتباهات‌شان اشاره کنم.

گاهی اوقات حتی باور تعصب‌آمیزی داشتم که درک‌های تمرین‌کنندگان جدید محدود است و دوست دارند شکایت کنند یا پر از افکار منفی هستند. فکرم همیشه دیگران بود، دیگران، دیگران... مشکل را گردن دیگران می‌انداختم.

از دیدگاه مردم عادی، تمام این مشکلات، مشکلاتِ دیگران است. استاد بیان کردند: (متن دقیق سخن استاد نیست) «وقتی مسیر یک موجود خدایی شدن را طی می‌کنید، تنها تفاوت این است که وضعیت ذهنی شما نسبت به فردی عادی متفاوت خواهد بود.» این تفاوتِ بین مردم عادی و تمرین‌کنندگان است. هنگام مواجهه با مشکلات، تمرین‌کنندگان به درون نگاه می‌کنند، درحالی‌که مردم عادی این کار را نمی‌کنند.

به‌عنوان یک هماهنگ‌کننده، این اصول به آسانی قابل درک هستند اما در عمل پیروی از آنها مشکل است. وقتی به درون نگاه کردم، از خودم پرسیدم که آیا محیط خوب و مناسبی برای همه ایجاد کرده‌ام تا به‌صورت باز صحبت کنند و تجربه تزکیه‌شان را صادقانه به اشتراک بگذارند؟ آیا به اندازه کافی نیک‌خواه بوده‌ام؟ آیا طرز برخورد سخت‌گیرانه‌ای داشتم؟ آیا دیگران را مقصر دانسته و سرزنش کردم؟ آیا از دیگران خواستم که به درون نگاه کنند، اما خودم این کار را نکردم؟ آیا در رفتارم احساسات بشری به‌کار بردم و با روش‌های مدیریتیِ مردم عادی با تمرین‌کنندگان رفتار کردم؟

به‌محض اینکه توانستم وابستگی‌هایم را رها کنم و حقیقتاً به درون نگاه کنم، میدان انرژی اطرافم به‌مقدار چشمگیری تغییر کرد. به‌تدریج، تمرین‌کنندگان به من نزدیک شدند و واقعاً درک‌هایشان را با من به اشتراک گذاشتند. من نیز تجربیاتم و همچنین فرآیندهایی را که برای هماهنگی امور استفاده می‌کنم با آنها به اشتراک گذاشتم.

این موانع نامرئی ذره ذره شکسته شدند و فهمیدم که تمرین‌کنندگان با هم روابط تقدیری دارند. درواقع، این موانع همیشه امتحان‌های خود من و نتیجه خوب تزکیه نکردن من بودند.

این افکار و عقاید بشری‌ام بود که راهم را مسدود کرده بودند و تقصیر سایر تمرین‌کنندگان نبود. همین‌که در تزکیه‌ام صعود کردم، میدان انرژی‌ام کاملاً تغییر کرد.

اکنون می‌فهمم که تمام این مسائل، برای تزکیه مداوم ما است، نه فقط برای کار هماهنگ‌کنندگی. یک بار تمرین‌کننده‌ای گفت که ما تمرین‌کنندگان بیشتر از مردم عادی با تضاد مواجه می‌شویم.

در حقیقت، مهم نیست که در چه محیطی هستیم. ما خودمان را تزکیه می‌کنیم و شین‌شینگ‌مان را رشد می‌دهیم.

استاد بیان کردند:

«در روند انجام کارها، آنچه به آن نگریسته می‌شود قلب شما است، نه خود موفقیت‌تان. در روند انجام کارها می‌توانید مردم را نجات دهید! روندی که کارها را انجام می‌دهید نیز روندی از این است که در تزکیه صعود می‌کنید، که همزمان، نقش نجات موجودات ذی‌شعور را ایفا می‌کند! این‌گونه نیست که فقط اگر در انجام آن کار موفق شوید می‌توانید نقش نجات موجودات ذی‌شعور را ایفا کنید.» (آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۶)

افکار و عقاید بشری را رها کنید، به‌دنبال تأیید و پذیرش نباشید و همکاری بهبود می‌یابد

همیشه فکر می‌کردم که چون یک هماهنگ‌کننده هستم، طبیعتاً وظایف و مسئولیت‌های زیادی مانند تعیین اهداف مختلف دارم. گمان می‌کردم که دیگران باید آنچه را که می‌گویم در پروژه‌ها اجرا کنند. این روندی بود که کارها انجام می‌شد. در واقعیت، این‌گونه نیست.

در ابتدا وقتی شروع به فیلم‌برداری و تولید کردیم، برای نقش‌های بازیگری به تمرین‌کنندگان زیادی احتیاج داشتیم. در طی یک روز از زمان ساخت تا نهایی کردن جزئیات فیلم‌برداری صدها تلفن زدم. در واقع باطری‌ دو تلفن همراه را تمام کردم.

در ابتدا وقتی این نقش را پذیرفتم، خیلی بی‌تجربه بودم و بقیه تمرین‌کنندگان نیز همین‌طور بودند. برخی تمرین‌کنندگان نمی‌خواستند در این پروژه همکاری کنند. عده‌ای درک نمی‌کردند که درحال انجام چه کاری هستیم، برخی می‌ترسیدند و عده‌ای دیگر نمی‌خواستند جلوی دوربین بروند.

این کار به آن راحتی که فکر می‌کردم نبود. گاهی احساس می‌کردم که تمرین‌کنندگان نمی‌خواهند همکاری کنند و درعین‌حال احساس می‌کردندکه نمی‌توانند کار در این پروژه را رد کنند. من عذر و بهانه‌هایشان را نمی‌پذیرفتم. نمی‌توانستم درک کنم که چرا یک تمرین‌کننده‌ درک نمی‌کند و چنین پروژه بزرگ روشنگری حقیقتی را حمایت نمی‌کند.

همیشه دیگران را مقصر می‌دانستم. وقتی با بقیه تمرین‌کنندگان صحبت می‌کردم، آنها را سرزنش می‌کردم و مورد انتقاد قرار می‌دادم. آنها را برای همکاری تحت فشار قرار می‌دادم و به آنها اصرار می‌کردم. زمان و تلاش زیادی را صرف متقاعد کردن دیگران می‌کردم، اما باز هم کارهایمان ناتمام می‌ماند.

یک روز قبل از فیلم‌برداری، هنوز نقش چند بازیگر را تأیید نکرده بودم. آن شب، روبروی عکس استاد ایستادم و گریه کردم و از استاد و موجودات خدایی درخواست کمک کردم. برای اینکه خوب تزکیه نکرده بودم، نمی‌توانستم مسئولیت‌هایم را به انجام رسانم.

آن برداشتِ فیلم‌برداری نمی‌توانست به تأخیر بیفتد. آرام شدم و فا را مطالعه کردم. قلبِ بی‌قرارم آرام شد و دافا به من خرد عطا کرد. فهمیدم که فقط نگران انجام وظیفه خودم هستم.

نتوانسته بودم تجربه تزکیه‌ام و دلایل انجام این پروژه را با سایر تمرین‌کنندگان در‌میان بگذارم. همچنین تمرین‌کنندگان دیگر و مشکلاتی که با آنها مواجه بودند را از دیدگاه خودشان درنظر نمی‌گرفتم و تمایل نداشتم به آنها کمک کنم.

فقط می‌خواستم کار را آن‌گونه که من می‌خواهم انجام دهند. خیلی زود متوجه شدم که وضعیت تزکیه و وضعیت ذهنی هر تمرین‌کننده‌ای متفاوت است. به‌جای اینکه با تندی از آنها چیزی بخواهم، می‌بایست با بردباری توضیح می‌دادم.

به‌محض اینکه به این درک رسیدم، با تمرین‌کنندگان تماس گرفتم و از آنها عذرخواهی کردم. وقتی این تصورم که همه باید مشارکت کنند را رها کردم، آنها نیز یکی پس از دیگری با من تماس گرفتند. حتی افرادی که پاسخی نداده بودند نیز برای مشارکت اعلام آمادگی کردند.

از آن پس تاکنون به‌وضوح متوجه شدم که مهم نیست با کسی که برخورد می‌کنیم یک تمرین‌کننده است یا فردی عادی؛ ما به‌طور پیوسته درحال آزموده شدن هستیم و فرصت‌هایی به ما داده می‌شود تا شین‌شینگ خود را ارتقاء دهیم.  

تنها راه انجام درست کارها داشتن افکار درست است و باید نقطه شروع‌مان روشنگری حقیقت باشد. موضوع صرفاً به‌انجام رساندن کارها نیست، بلکه برای پیشرفت تزکیه خودمان و به‌خاطر نجات موجودات ذی‌شعور است.

به‌یاد می‌آورم که طی سال‌های تزکیه‌ام اختلافات زیادی با بسیاری از تمرین‌کنندگان داشته‌ام. در درکمان از فا اختلاف نظر داشتیم. برخی از افراد در پروژه‌ها شرکت نمی‌کردند. رفتار دیگران را به‌طور موشکافانه‌ای می‌سنجیدم، امور را از دیدگاه آنها در‌نظر نمی‌گرفتم و برای نفع شخصی حیله‌گری می‌کردم. رفتارهای بسیاری که نباید در تزکیه رخ می‌داد را انجام دادیم.

استاد بیان کردند:

«...اگر اساس کاری که انجام می‌دهید فریب باشد، آنگاه نقطه‌شروع‌تان اشتباه است، هرچند انگیزه‌تان این است که حقیقت را روشن کنید و پروژه‌های دافا را انجام دهید، که کارهای خوبی هستند. پس آیا این می‌تواند مجاز باشد؟ بدین معنی است که، از همان آغاز نیز رویکردتان خارج از مسیر بوده است.» (آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۶)

وقتی وابستگی‌هایم را پیدا کردم، مصمم شدم آنها را از‌بین ببرم و در مسیر درستی قدم بگذارم. مواقعی بودند که تمرین‌کنندگان به‌طور عجیبی به من نگاه می‌کردند. وقتی این اتفاق می‌افتاد به بیرون نگاه می‌کردم و انگشت اشاره به‌سمت آنها می‌گرفتم.

وقتی به درون نگاه کردم، متوجه شدم که درحقیقت وابستگی‌های زیادی دارم. به‌محض اینکه وابستگی‌هایم را از بین بردم و در مسیر درست قدم نهادم، دیگر، تمرین‌کنندگان به آن صورت به من نگاه نمی‌کردند. درواقع، تمرین‌کنندگان آینه خودم هستند. می‌بایست بجای تلاش برای تزکیه آنها، خودم را تزکیه می‌کردم.

در محیط تزکیه ونکوور، با اختلافاتی که به‌نظر پایانی نداشتند، فراز و نشیب‌های بسیاری را تجربه کردیم. این مشکلات ادامه خواهند داشت. آنها یا به‌خاطر کارمای خودمان رخ می‌دهند یا نیروهای کهن برای از بین بردن گروه تزکیه‌مان از آنها استفاده می‌کنند.

یاد گرفتم که باید به‌طور گروهی و با همکاری با یکدیگر و رشد شین‌شینگ‌مان با این موضوع روبرو شویم. به‌عنوان یک هماهنگ‌کننده قبل از اینکه از دیگران انتظاری داشته باشم، ابتدا خودم را ملزم به انجام آن می‌کنم.

وابستگی‌ها و افکار و عقاید بشری را رها خواهم کرد، حقیقتاً شین‌شینگم را رشد خواهم داد، نسبت به تمرین‌کنندگان دیگر نیک‌خواه خواهم بود و با افکار درست بر سختی‌ها و آزمون‌ها غلبه خواهم کرد.

رویارویی با تضادها با افکار درست، حل مشکلات با نیک‌خواهی

هماهنگ‌کنندگان اغلب باید اختلافات و عدم همکاری را حل کنند. یک بار از عصبانیت نمی‌خواستم به چشم‌های یک تمرین‌کننده نگاه کنم. حالا که درباره آن فکر می‌کنم، حتی یادم نیست درباره چه چیزی بحث می‌کردیم. فقط به‌یاد دارم که واقعاً عصبانی بودم، او مقصر بود و مرا آزار می‌داد.

یک بار به‌قدری عصبانی شدم که می‌لرزیدم و نمی‌توانستم آرام شوم. کلمات کینه‌توزانه سرم را پر کردند. آنگاه یک قدم به عقب برداشتم. هرکسی هم که مقصر بود، هنوز تقصیر من بود. از اول نباید آرامشم را ازدست می‌دادم.

استاد بیان کردند:

«به‌عنوان یک تزکیه کنند
فرد همیشه باید به‌دنبال اشتباهات خود باشد
این مؤثرترین راه برای رها شدن از وابستگی‌ها است
هیچ راهی برای گریز از سختی‌ها نیست، بزرگ یا کوچک
[درطول یک تضاد، اگر بتوانید به یاد بیاورید:]
"حق با اوست،
و من اشتباه می‌کنم،"
چه چیزی برای جر و بحث وجود دارد؟»
(«حق با چه کسی است، چه کسی اشتباه می‌کند» از هنگ یین ۳)

حتی بااینکه این آموزه‌های فا را درک می‌کنم، اما برای رها کردن وابستگی‌ها و خشمِ ذهنم، باید امتحان می‌شدم. حتی هنگام فرستادن افکار درست، افکار و عقاید بشری جلو می‌آمدند: او چطور می‌تواند این اندازه غیرمنطقی باشد، او... او... او... هنوز موضوع او بود.

همین‌طورکه هر فکر بدی بیرون می‌آمد، آنها را یک به یک پاک می‌کردم و به‌طور مداوم از بین می‌بردم. به‌تدریج آرام شدم. احتمالاً خشمم بر آن تمرین‌کننده عمیقاً اثر گذاشته بود، بنابراین همان شب دیروقت به او یک پیام دادم و عذرخواهی کردم. امیدوار بودم که این اتفاق بر افکار درستش اثر نگذارد.

گمان می‌کردم که همه چیز را رها کردم، اما وقتی این اتفاق را به افراد مسئول گزارش دادم، دوباره وابستگی‌هایم بیرون آمدند. از افراد مسئول، خواهان برقراری عدالت بودم.

آن هماهنگ‌کننده با بردباری به ماجرایم گوش داد و با نیک‌خواهی تجربه شخصی‌اش را با من در‌میان گذاشت. گفت که درباره‌اش سوءتفاهمی پیش آمده بود و بعداز این همه سال، هنوز بعضی از تمرین‌کننده‌ها آن موضوع را در قلب‌شان نگه داشته و او را مقصر می‌دانند.

گفت که استاد از طریق یک تمرین‌کننده دیگر او را آگاه کردند. آن تمرین‌کننده به او گفت: «مهم نیست این اختلاف درباره چیست، مهم نیست حق با چه کسی است و مقصر چه کسی است، آیا آن فرصتی برای رها کردن وابستگی‌هایمان نیست؟ قدر این فرصت را بدان. کجا می‌توانی چنین فرصت خوبی برای رشد شین‌شینگ خود پیدا کنی؟»

آن واقعاً درست بود. استاد یک‌بار دیگر از طریق کلمات این تمرین‌کننده مرا آگاه کردند.

استاد در جوآن فالون بیان کردند:

«مخصوصاً برای یک تمرین‌کننده، در طی تزکیه، سختی‌هایی در سطوح مختلف تدارک دیده می‌شود. تمام آن‌ها از کارمای شما می‌آیند و درد و رنج خود شما هستند که در سطوح مختلف برای ترقی و پیشرفت شما قرار داده می‌شوند. تا وقتی شین‌شینگ خود را رشد دهید، قادر خواهید بود بر آن‌ها چیره شوید.» (جوآن فالون)

به محض اینکه این‌گونه فکر کردم، احساس سبک‌بالی کردم. تابه‌حال هرگز چنین احساسی را از بالای سرم تا پایین انگشتان پایم تجربه نکرده بودم. احساس می‌کردم در سراسر بدنم یک پوسته ریخته شده و به سطح بالاتری رسیده‌ام. آن هماهنگ‌کننده مرا با این کلمات ترک کرد: به‌عنوان یک هماهنگ‌کننده، فرد باید برای حل تضاد‌ها افکار درست داشته باشد و برای حل مشکلات نیک‌خواه باشد.

مواد سیاه در بدنم از بین رفته بودند و نگرشم نسبت به سایر تمرین‌کنندگان نیز تغییر کرده بود. تنش‌ها در ارتباط‌مان کم شد و همکاری بهتری با یکدیگر برقرار کردیم.

مایلم این تجربیات را به‌خصوص با سایر هماهنگ‌کنندگان به اشتراک بگذارم.

استاد بیان کردند:

«بگذارید به شما بگویم: اگر شما به‌عنوان فردی مسئول یا هماهنگ‌کنندۀ پروژه با کسی به‌خوبی همکاری نکنید، آنگاه در تزکیه‌تان یک کوتاهی وجود دارد که باید به آن بپردازید. اگر نتوانید به آن بپردازید، آن یک کوتاهی است و مشکلی در مسیرتان به‌سمت کمال خواهد بود.» (آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۶)

متوجه شدم، همان‌طور که اغلب می‌گوییم، نگاه به درون بهترین و ارزشمندترین راه برای تزکیه است. باید از افکار و عقاید بشری عادی‌مان بیرون بیاییم، شین‌شینگ‌مان را رشد دهیم و در تزکیۀ دافا صعود کنیم.

به‌این‌ترتیب میدان اطراف‌مان تغییر خواهد کرد و کارمان به موفقیت می‌انجامد. همکاری بین تمرین‌کنندگان تنها به خواسته و تمایل افراد دیگر مربوط نمی‌شود، بلکه همچنین به این ارتباط دارد که چگونه می‌توانیم همدیگر را به بهترین نحو حمایت کنیم تا روشنگری حقیقت را بهتر انجام دهیم.

دافا به ما بنیان لازم برای تزکیه حقیقی را می‌دهد. امیدوارم بتوانیم به انجامِ بهتر کار هماهنگی‌مان ادامه دهیم.

از استاد به‌خاطر نیک‌خواهی‌شان سپاسگزارم و از تمرین‌کنندگان برای افکار درست و تشویق‌شان سپاسگزارم که کمکم کردند بر این سختی چیره شوم.

از بین بردن فرهنگ حزب و تزکیه قلبی نیک‌خواه

گاهی اوقات، وقتی درباره مسائل معینی بحث و گفتگو می‌کنیم، تمایل داریم که تحت ‌تأثیر برداشت‌های اولیه‌مان از شخص خاصی قرار بگیریم و افکار و عقاید بشری، ذهنیت‌مان را تیره و تار می‌کند. این می‌تواند بین‌مان مانع به‌وجود آورد. به‌جای آن، باید در نحوۀ رفتار با تمرین‌کنندگان، بر درک‌مان از فا و افکار درست‌مان متکی باشیم.

یکی از تمرین‌کنندگانی که در رسانه کار می‌کرد، مسائلی در تزکیه‌اش داشت. افکار و عقاید بشری‌ام آشکار شدند. تکبر و جهل او را دوست نداشتم. او مرا به پیش‌داوری و غرض‌ورزی متهم کرد. حتی بدتر، گفت که فرهنگ حزبی بسیار قوی‌ای در من وجود دارد.

هر کلمه و هر چیزی که او گفت، احساسات قوی‌ام را هدف قرار داده بود. بقیه تمرین‌کنندگان نیز طرف او را گرفتند و بدون اینکه بدانند واقعاً چه اتفاقی افتاده، هر روز با من تماس می‌گرفتند تا آن اتهام را به من یادآوری کنند. احساس ‌کردم که در حقم بی‌عدالتی شده و با من غیرمنصفانه رفتار شده است.

از هماهنگ‌کنندگان اصلی پروژه خواستم تا این وضعیت را حل و فصل کنند. در کمال تعجب، آنها گفتند که خودم موضوع را حل و فصل کنم.

آن تمرین‌کننده گفت که از تهمت‌هایی که زده پشیمان است، برخی تمرین‌کنندگان نظرات تسکین دهنده می‌دادند و دیگران مردد بودند که درگیر شوند. نمی‌دانستم چه کار کنم. بدیهی بود که تقصیر آن تمرین‌کننده بود، پس چرا تمام تیر‌ها به سمت من نشانه رفته بود؟

آرام شدم، فا را مطالعه کردم، افکار درست فرستادم و به درون نگاه کردم. آنگاه بود که متوجه شدم این تضاد غیرمنتظره، بسیاری از وابستگی‌هایم را آشکار می‌کرد، که باید از‌بین می‌بردم.

با تعمق بیشتر، فهمیدم که تمام افکار و اعمالم بازتاب فرهنگ حزب کمونیست بود- فقط به فکر خودم بودم و نه به فکر دیگران، وقتی به من تهمت زده می‌شد، به‌شدت پاسخ می‌دادم و برخورد می‌کردم و زمانی که دیگران مرا به سوءاستفاده از قدرتم محکوم می‌کردند، حسادت می‌کردم.

نمی‌گذاشتم تمرین‌کنندگان نظرات و انتقادات‌شان را بیان کنند. وقتی دیگران از اعمال‌شان ابراز پشیمانی می‌کردند فاقد نیک‌خواهی بودم. اگر می‌خواستم از مشکلات دوری کنم، با زیرکی و حیله‌گری این کار را انجام می‌دادم.

استاد بیان کردند:

«یک شخص پلید از حسادت زاده می‌شود.
با خودخواهی و خشم، درباره‌ی بی‌عدالتی‌هایی که برایش پیش می‌آید گله و شکایت می‌کند.
یک شخص خیرخواه همیشه قلبی از شفقت و نیک‌خواهی دارد.
بدون هیچ نارضایتی و نفرت، سختی‌ها را با شادمانی و مسرت تحمل می‌کند.
یک شخص روشن‌بین هیچ وابستگی‌ ندارد.
در سکوت، مردم دنیا را که توسط خیال باطل گمراه شده‌اند نظاره می‌کند.» («قلمروها» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۱)

برای رویارویی با این موضوع، باید وابستگی‌هایم را رها می‌کردم، افکار و عقاید بشری‌ام را دور می‌انداختم و به درون نگاه می‌کردم. این کاری بسیار دشوار بود. چگونه می‌توانستم بر تعصب و پیش‌داوری‌ای که آن تمرین‌کننده نسبت به من داشت غلبه کنم و حقیقتاً درکم را با او به اشتراک بگذارم؟ چگونه می‌توانستم موانعی که بین‌مان بود را از‌بین برده و صادقانه با وی صحبت کنم؟

به‌تدریج یاد گرفتم که چگونه ملاحظه دیگران را بکنم. تزکیه موضوعی جدی است. این را درنظر گرفتم که چگونه نیروهای کهن درحال به تباهی کشیدن او هستند و درباره این فکر کردم که برای اینکه استاد موجودات ذی‌شعور را نجات دهند، چقدر رنج متحمل می‌شوند. وقتی توانستم تمام این مسائل را مد نظر قرار دهم، به خواسته‌های او توجه کرده و افکار و عقاید بشری‌ام را رها کنم، افکار درستم پدیدار شدند.

همین‌که رفتارم تغییر کرد، او هم کاملاً تغییر کرد. وقتی با هم به تبادل نظر پرداختیم، موانع و احساسات منفی‌ای که بین‌مان بود، به آرامی برطرف شدند. او واقعاً توانست احساساتش را بیان کند و فهمیدم این بار شجاعت و عزمی راسخ دارد تا کار درست را انجام دهد.

حقیقتاً برایش خوشحال بودم و تغییر واقعی را در او دیدم. هر دوی ما تجربیات‌مان را براساس استانداردهای فا به اشتراک گذاشتیم. بااینکه به‌نظر می‌رسید او بر سختی و امتحانش غلبه کرده است، اما در واقع، این من بودم که درس بزرگی آموختم.

استاد، از راهنمایی‌تان سپاسگزارم. هم‌تمرین‌کنندگان به‌خاطر اشاره به کاستی‌ها و عیب‌هایم سپاسگزارم که باعث شد من و این تمرین‌کننده بتوانیم با همدیگر بر سختی‌ها غلبه کنیم.

برای نجات موجودات ذی‌شعور عجله کنیم

الزامات استاد برای پروژه‌های رسانه‌ای کوشا بودن، تزکیه کردن و نجات موجودات ذی‌شعور است. وقتی از کنفرانس فای نیویورک برگشتم، فشارِ ضرورتِ نجات موجودات ذی‌شعور را احساس کردم. پایان به‌سرعت نزدیک می‌شود و استاد نگرانند.

در نشست گروهی رسانه‌ها، برخی از تمرین‌کنندگان قدیمی که در رسانه‌ها کار می‌کردند و از کارکنان اف‌جی‌ام‌تی‌وی (تلویزیون فانگ گوآنگ مینگ) بودند نیز حضور داشتند. آنها به شوخی می‌گفتند مدت زمانی که در رسانه‌ها کار کرده‌اند به‌قدری طولانی است که حالا موهایشان سفید شده است.

از آنها پرسیدیم که چرا هنوز به این پروژه متعهد هستند. پاسخ دادند که آرزو و خواسته اصلی‌شان یعنی استفاده از رسانه‌هایمان برای نجات موجودات ذی‌شعور، هنوز محقق نشده است. مهم نیست که چقدر خسته هستند یا این کار چقدر سخت است، آنها نمی‌توانند و نمی‌خواهند این پروژه را ترک کنند.

آرزوی من نیز از اول همین بود. اگرچه کمبود نیروی انسانی داریم و رسانه مسئولیت عظیمی است، هیچ‌گاه به این اندازه مصمم نبوده‌ام.

وقتی ویدیوی تبلیغاتیِ اپک تایمز در هنگ کنگ را تماشا می‌کردم، این آموزه‌ی استاد را به‌یاد آوردم:

«شما امید بشریت هستید. باید به‌خوبی عمل کنید. باید مسئولیت خود را به‌دوش بگیرید. باید سعی کنید تمام موجودات را نجات دهید. و فقط با انجام آن است که خودتان را به‌ کمال می‌رسانید و مطمئن می‌سازید که تمام این کارها بیهوده نبوده است!» (آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۶)

تحقق آرزوی استاد و امیدی که تمام موجودات ذی‌شعور دارند، برعهده ما است. غم و اندوهم ناپدید شد، شک و تردیدهایم از بین رفت و احساس کردم تمام بدنم دوباره پر از انرژی است. درحال نزدیک شدن به پایان هستیم. استاد اینجا هستند تا ما را به انجام وظایف‌مان تشویق کنند و مسئولیت‌مان در روشنگری حقیقت و نجات موجودات ذی‌شعور را به ما یادآوری کنند.

استاد بیان کردند:

«واقعاً برای افرادی كه به‌طور واقعی تزكیه نكرده‌اند مشكل است كه این را با موفقیت به انجام برسانند. اكنون می‌توانید ببینید که چرا اغلب به شما گفته‌ام كتاب را زیاد بخوانید، درست است؟ فا می‌تواند تمام وابستگی‌ها را درهم شكند، فا می‌تواند تمام شیطان‌ها را منهدم كند، فا می‌تواند تمام دروغ‌ها را متلاشی كند و فا می‌تواند افكار درست را نیرومند كند.» («مداخله را دور کنید» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲)

همچنان‌که به پایان نزدیک می‌شویم، باید در تزکیه‌مان کوشاتر باشیم. بااینکه وقت تنگ است، باید سه کار را به‌خوبی انجام دهیم. مطالب بالا تجربیات تزکیه‌ام هستند.

استاد محترم، به‌خاطر نیک‌خواهی‌تان سپاسگزارم! تمرین‌کنندگان، به‌خاطر تشویق و دلگرمی‌تان در تزکیه سپاسگزارم!

(ارائه شده در کنفرانس تبادل تجربه تزکیه فالون دافای کانادا ۲۰۱۶)

http://en.minghui.org/html/articles/2016/8/9/158181.html