(Minghui.org) درطول ۱۹ سال تزکیه‌ام در فالون دافا، موارد شگفت‌آور بسیاری را تجربه کرده‌ام. این روش معنوی براساس حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری است. مطالب زیر نمونه‌هایی از این موارد است.

به‌دست آوردن سلامتی

در سال ۱۹۹۷ یکی از همکلاسی‌های دانشکده یک نسخه از کتاب جوآن فالون، از تعالیم اصلی فالون دافا را برایم آورد. می‌خواستم آن را به مادرم بدهم تا به او کمک کند که بیماری‌هایش را درمان کند. اما این کتاب به‌قدری برایم جالب بود که نمی‌توانستم آن را زمین بگذارم و تمام شب بیدار ماندم و آن را خواندم. اصول دافا به تمام سؤالاتم درباره زندگی پاسخ می‌داد. بسیار خوشحال بودم- «با شنیدن دائو در صبح، فرد می‌تواند در غروب بمیرد.» تصمیم گرفتم که هرگز دافا را رها نکنم.

پیش از اتمام کتاب، دافا بدنم را پاک کرده بود. بی‌خوابی و سردردهایم ناپدید شدند. احساس می‌کردم ناراحتی معده‌ام نیز بهتر شده است. هفته بعد به گروه تمرین صبحگاهی ملحق شدم. آن روز صبح احساس دل‌پیچه داشتم، اما زخم معده‌ام درمان شده بود! پس از آن، دیگر نیازی به رعایت رژیم غذایی نداشتم.

دافا به من خرد و اعتماد به‌نفس داد

پس از اینکه در ژوئیه ۱۹۹۹ آزار و شکنجه فالون دافا آغاز شد، برای درخواست تجدیدنظر و عدالت‌خواهی و حق انجام تمرین چند بار به پکن رفتم. در سفر سومم در ماه نوامبر، بازداشت و در بازداشتگاهی در منطقه پکن حبس شدم.

دبیر حزب در منطقه برنامه‌ریزی کرده بود که به تمرین‌کنندگان «آموزش» دهد، به این معنا که وادارمان کند باور به فالون دافا را نفی کنیم. او به‌طور جداگانه با هر تمرین‌کننده‌ای ملاقات می‌کرد و هر موقع که به نتیجه نمی‌رسید، فریادزنان و ناسزاگویان به‌ صحبتش خاتمه می‌داد. متوجه شدم که باید برای نجاتش به او کمک کنم. برای انجام اینکار، می‌دانستم که باید به‌طور مؤثری با او گفتگو کنم.

وقتی به من گفته شد که به داخل اتاق بروم، صادقانه و از صمیم قلبم با او شروع به صحبت کردم. سرانجام، موافقت کرد که آن روز با صمیمیت با من حرف بزند. او به تفصیل درباره ماتریالیسم صحبت کرد و وجود ذهن و روح را نفی کرد. اما من با فیزیک مدرن به او پاسخ دادم، قانون حفاظت از انرژی، از فلسفه و نظریه بینایی و شنوایی انیشتین صحبت کردم. او سرانجام از مسیر گفتگو خارج شد و سعی کرد حرف‌هایم را تکذیب کند.

به‌طور معمول من فرد سخنوری نیستم. می‌دانستم که دافا ذهنم را باز کرده و به من خرد و اعتماد به‌نفس داده است.

چاپگرهای خراب دوباره به کار افتادند

طی چند سال اولی که آزار و شکنجه آغاز شد، چند تمرین‌کننده در منطقه ما خانه‌ای اجاره کردند تا درباره فالون دافا و آزار و شکنجۀ غیر قانونی، مطالبی را چاپ کنند. چاپگر تمرین‌کننده‌ای اغلب ازکار می‌افتاد. هر روز صبح، همسرم مجبور بود برای تعمیر آن حدود دوساعت وقت بگذارد. هر روز، همگی در شرایط بدی قرار می‌گرفتیم.

ناگهان سخنان استاد را به‌خاطر آوردم:

«مخصوصاً برای یک تمرین‌کننده، در طی تزکیه، سختی‌هایی در سطوح مختلف تدارک دیده می‌شود. تمام آن‌ها از کارمای شما می‌آیند و درد و رنج خود شما هستند که در سطوح مختلف برای ترقی و پیشرفت شما قرار داده می‌شوند. تا وقتی شین‌شینگ خود را رشد دهید، قادر خواهید بود بر آن‌ها چیره شوید.» (جوآن فالون)

می‌دانستم که نباید دلسرد شویم و این تمرین‌کننده نیز نباید خودش را سرزنش کند. در عوض، باید خودمان را براساس اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری بهبود دهیم. فوراً به او گفتم که به چه چیزی آگاه شدم. همسرم نیز حرف‌های مرا شنید و پاسخ داد: «هیچ‌کدام از ما نباید دلسرد شویم.»

پس از بیان این کلمات، احساس کردیم که گویی میدان اطراف ما پاک می‌شود. آنگاه صدایی آشنا شنیدیم ــ چاپگر دوباره کارش را ازسر گرفت. شگفت‌انگیز بود.

از آن به بعد، هنگامی‌که با هر مشکلی در تجهیزات مواجه می‌شوم، همیشه به‌درون نگاه می‌کنم و خودم را بهبود می‌دهم.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/7/16/157837.html