(Minghui.org) معلم مدرسه راهنمایی هستم. از زمانی که تمرین فالون گونگ (فالون دفا) را انجام می‌دهم، از اصول حقیقت‌ـ نیک‌خواهی‌ـ بردباری پیروی می‌کنم. فالون گونگ کمکم کرده است تا شخص و معلم بهتری باشم.

با انرژی و آماده برای کمک

همکارانم این موضوع که به فکر دیگران هستم و انرژی فراوانی دارم را تحسین می‌کنند.

در حوزه درسی که تدریس می‌کنم با کمبود معلم مواجه هستیم. به همین دلیل هرگاه معلمی تقاضای مرخصی می‌کرد یا مریض می‌شد، مدیر به سختی می‌توانست معلم جایگزین بیابد. من همیشه آماده بودم تا جایگزین دیگران شوم. گاهی می‌شد در یک روز بدون اینکه خسته شوم، به طور متوالی هفت بار تدریس می‌کردم.

من همیشه آماده بودم تا به جای همکارانم بروم و آنها بسیار قدردان بودند. می‌گفتند تمرین‌کنندگان فالون گونگ بی‌نظیر هستند.

مدیر با هیجان می‌گفت: «اگر همه معلم‌ها فالون گونگ را تمرین می‌کردند، کارم بسیار راحت‌تر می‌شد.»

تغییر روش تدریسم

روش تدریسم را از رتبه‌بندی و نقد دانش‌آموزان به توضیح کامل محتوا، تغییر دادم. اگر دانش‌آموزی به درس توجه نداشته باشد، با مهربانی با او یادآور می‌شوم. وقتی آنها با گستاخی یا بدی رفتار می‌کنند، به درون نگاه می‌کنم که ببینم چه چیزی را به خوبی انجام نداده، یا چه حرفی زده‌ام که احساسشان را جریحه‌دار کرده است.

با هر دانش‌آموزی با احترام و مهربانی رفتار می‌کنم. یک بار در حال توزیع کردن جزوه در کلاس بودم که متوجه شدم یکی کم است. اتفاقاً به دانش‌آموزی نرسید که درسش ضعیف بود. به کلاس‌های طبقه دوم و سوم دویدم تا یک نسخه اضافی برای او پیدا کنم.

وقتی جزوه را به دستش دادم، در حالی اشک در چشمانش جمع شده بود گفت: «شما خیلی مهربان هستید! از زمانی که به مدرسه رفتم، هیچ معلمی مانند شما با من رفتار نکرده است.»

دانش‌آموزانم نه تنها مرا دوست دارند، بلکه سطح نمراتشان در میان کلاس‌ها از همه بالاتر است.

نداشتن حس رقابت‌جویی برای ترفیع

به مدت ده سال متوالی در کلاس سال آخر راهنمایی درس داده‌ام. اما هرگز به عنوان «معلم نمونه» انتخاب نشده یا ترفیع نگرفته‌ام. بعضی از همکارانم احساس می‌کنند که این نا‌عادلانه است.

یکی از همکاران گفت: «برای انجام کار خوب، تنها ترفیع یا پاداش کافی نیست. باید به تو رشوه بدهند.» به او گفتم که یک تمرین‌کننده فالون گونگ هستم و باید به درستی رفتار کنم. نمی‌توانم برای نفع شخصی رشوه قبول کنم یا با سایرین رقابت کنم و شرایط را برای مدیر بغرنج کنم.

او گفت که من کمی احمق هستم. از او پرسیدم: «اگر بین ما دو نفر موقعیتی برای ترفیع باشد، من آن را به تو خواهم داد. آیا هنوز هم احمق هستم؟ با لبخند پاسخ داد: «داشتن همکاری مثل تو فوق‌العاده است!»

خودداری از دریافت هزینه برای تدریس خصوصی

من دانش‌آموزان را برای آزمون ورودی دبیرستان آماده می‌کنم. بسیاری از آنها علاوه بر کلاس‌های عادی، درخواست برگزاری کلاس‌های خصوصی نیز دارند. برای آنهایی که به دلیل بیماری، جلسه‌ای را از دست دادند، کلاس فوق‌العاده می‌گزارم بدون اینکه از والدین سوءاستفاده کرده و پول بیشتری بگیرم.

با این حال باز هم خیلی از والدین از ترس اینکه فرزندشان عقب بماند، درخواست آموزش اضافی دارند. به همین جهت آموزش‌های اضافی را شروع کردم و از آن جایی که هیچ پولی بابت آن نمی‌گرفتم، والدین به من هدایا یا کارت هدیه می‌دادند.

عاقبت شروع کردم بر طبق تعرفه معمول، از آنها هزینه کلاس‌های اضافی را گرفتم. به این دلیل که هزینه میان والدین تقسیم می‌شد، مبلغ خیلی کمی می‌شد. این کار را برای کمک به دانش‌آموزان انجام دادم، نه بخاطر پول.

کمی بعد در یک کلاس بزرگ تدریس می‌کردم. خیلی از دانش‌آموزان خواستار کلاس اضافی در هر چهار درس امتحان ورودی دبیرستان بودند. سرپرست معلمان وظیفه دریافت هزینه‌ها و تقسیم آن میان هر معلمی را بر عهده گرفت. شماره تلفن همه والدین را نوشتم و بعداً تمام مبلغی که سهم خودم بود را برگرداندم. آنها بسیار سپاسگزار بودند.

وقتی آنها فهمیدند که من تمرین فالون گونگ را انجام می‌دهم، گفتند: «ما به معلمان بیشتری مانند شما نیاز داریم!»

http://en.minghui.org/html/articles/2016/9/11/158641.html