(Minghui.org) اصلاح فا به پایان خود نزدیک می‌شود و تزکیه مریدان دافا و کمک به استاد برای نجات موجودات ذی‌شعور نیز به مراحل پایانی خود می‌رسد. برخی از تمرین‌کنندگان، ازجمله خودم احساس نگرانی می‌کنیم، زیرا لازم است برای نجات موجودات ذی‌شعور عجله کنیم.

اما با وابستگی‌های‌مان و مداخله مهار شده‌ایم و سه کار را که استاد از ما خواسته‌اند، به‌خوبی انجام نمی‌دهیم. هنوز به آن استاندارد لازم برای فا نرسیده‌ایم.

یک بعدازظهر درحالی‌که چرت می‌زدم، صدایی مرا بیدار کرد. شنیدم که کسی می‌گوید: «سریع جبران کن! سریع جبران کن! سریع جبران کن!» بلند شدم و به ساعت نگاه کردم. ساعت ۲ بعدازظهر بود. می‌دانستم که استاد مرا بیدار کردند. لازم بود مطالب اطلاع‌رسانی دافا را آماده کنم.

از آغاز امسال، مشکلات تنفسی داشته‌ام. فکر می‌کردم که خشکی سینه‌ام به‌خاطر ناراحتی‌هایی است که از آزار و شکنجه بوجود آمده، بنابراین توجهی به آن نکردم.

یکبار که مشغول انجام مدیتیشن بودم، خانمی را در لباس باستانی دیدم که در مقابلم ایستاده و جسدی را روی بازوانش نگه‌داشته است. فرد مرده نیز لباس باستانی پوشیده بود. این خانم بسیار غمگین به‌نظر می‌رسید و گریه می‌کرد. طولی نکشید که لحظه‌ای بعد این تصویر ناپدید شد.

پس از اینکه مدیتیشن را به‌پایان رساندم، بسیار ناراحت بودم، اما نمی‌توانستم درک کنم که به چه دلیل این خانم را دیده‌ام. اما باور داشتم که این صحنه با تزکیه‌ام ارتباط دارد.

در آن زمان، غالباً مشکل تنفسی داشتم. متوجه شدم که آنها موجودات ذی‌شعور دنیای من هستند. آنها ازبین می‌رفتند، زیرا من به‌خوبی تزکیه نمی‌کردم. به همین دلیل آنها عزادار بودند و گریه می‌کردند. آنها آرزو می‌کردند بتوانم بهتر تزکیه کنم تا آنها را نجات دهم، اما من این کار را نمی‌کردم. اگر نتوانم خوب عمل کنم و آنها را نجات دهم، مرتکب جنایت می‌شوم. به‌نظر می‌رسد که درحال ازبین بردن موجودات ذی‌شعور در دنیای خودم هستم.

به دنیای بشری آمدم به امید اینکه به عهدم وفا کنم و موجودات ذی‌شعور را در دنیایم نجات دهم. مصمم هستم رشد کنم و تا جایی که بتوانم سعی می‌کنم الزامات و معیارهایی را که استاد از ما خواستند، دنبال کنم.

می‌دانم که اگر به‌خوبی عمل کنم و مطابق با استانداردهای فا در آن سطح باشم، با شفقتِ بی‌کران و بی‌نهایتی که استاد دارند، می‌توانند آنهایی را که جان‌شان را از دست داده‌اند را یافته و دوباره زنده کنند.

چرا نوزادانی‌که به‌دنیا می‌آیند گریه می‌کنند؟ آنها می‌دانند که دنیای بشری مکانی فاسد است و بسیار سخت است که بتوانند به خانه اصلی خود باز گردند. بنابراین نمی‌خواهند به این دنیا بیایند. درحالی که بزرگ می‌شوند، سرشت واقعی خود را از دست می‌دهند و سرانجام در گرداب فاسد دنیای بشری فرو می‌روند.

وقتی می‌میریم، نمی‌توانیم شهرت یا چیزهای مادی را با خودمان ببریم. دست خالی به‌دنیا می‌آییم و دست خالی اینجا را ترک می‌کنیم. هدف از وابستگی به پول، دارایی یا علائق شخصی چیست؟

اصلاح فا به‌سرعت به پایانش نزدیک می‌شود. باید از خودمان بپرسیم، چرا این‌طور به‌نظر می‌رسد که نمی‌خواهیم در دنیای طلایی، بهشت‌های درخشانی که از آنجا آمده‌ایم زندگی کنیم و ترجیح می‌دهیم اینجا بمانیم و کاملاً از نجات موجودات ذی‌شعورمان چشم‌پوشی کنیم.

ما عهدی با استاد بسته‌ایم و متعهد شده‌ایم که موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم. آن پیمان با بدن الهی‌مان مبادله شد و آنگاه استاد مسیرهای تزکیه را برای هر تمرین‌کننده، براساس عهدمان نظم و ترتیب دادند.

استاد بیان کردند:

«برخی از افراد هنوز فرصتی دارند، اما برخی، دیگر فرصتی ندارند. برای برخی هنوز زمان باقی مانده است، و برای عده‌ای تنها امیدشان این است که به‌سرعت بدوند. اما اگر فرد بنیانی کافی پایه‌ریزی نکرده باشد، و اگر درک فرد از فا محدود باشد، چگونه می‌تواند محرکی برای ثبات‌قدم داشته باشد؟ آیا کوشا بوده‌اید؟ اگر بنیان محکمی بر اساس فا بناننهاده باشید، قادر نخواهید بود این کار را انجام دهید. این نوع عزم و اعتقاد راسخ، از فا می‌آید. زمان درحال کم شدن است، ازاین‌رو نمی‌خواهم صرفاً چیزهای خوشایند بگویم؛ تاکنون سخنان ترغیب‌آمیز بسیاری گفته‌ام.» ‌("آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۵ کرانۀ غربی")

فکر می‌کنم که به گروهی تعلق دارم که لازم است با حداکثر سرعت بدوند. استاد برایم بسیار نگران هستند و به‌همین دلیل ایشان اصرار دارند که به‌سرعت خود را برسانم. این استاد نیک‌خواه‌مان هستند که به من فرصتی دیگر برای به‌دست آوردن آن می‌دهند.

با خودم گفتم که هنوز فرصتی برای استفاده از زمان نهایی دارم تا عهدم را که نجات مردم است به انجام برسانم. این فرصتی را که استاد به من داده‌اند گرامی می‌دارم و فا را به‌خوبی مطالعه می‌کنم. بیرون خواهم رفت و به مردم کمک می‌کنم تا از حزب کمونیست چین خارج شوند و افراد بیشتری را نجات می‌دهم. پس از رسیدن به کمال، به دنیای خودم باز خواهم گشت.

http://en.minghui.org/html/articles/2016/8/6/158127.html