(Minghui.org)  در سال 2012 چند تمرین‌کننده در شهر ما به‌خاطر صحبت با مردم درباره آزار و شکنجه فالون گونگ بازداشت شدند. برنامه‌ریزی کردیم که وکیلی را برای دفاع از آنها در دادگاه استخدام کنیم تا بتوانیم حقایق فالون دافا را برای مقامات قضایی روشن کنیم.

طی این روند برای یافتن وابستگی‌ها و شکاف‌های‌مان به درون نگاه کردیم، ترس‌مان را ازبین بردیم و به‌طور کلی هماهنگی‌ خوبی داشتیم. حتی وابستگی‌مان به حکم دادگاه را رها کردیم. فقط امیدوار بودیم که آن وکیل بتواند استدلال کند که تمرین‌کنندگان فالون دافا هیچ کار غیرقانونی انجام نداده‌اند.

امور به طریقی که انتظار داشتیم پیش نرفت. یکی از تمرین‌کنندگان در بازداشتگاه دچار خونریزی مغزی شد و یک هفته بعد از آزادی مشروط پزشکی‌اش درگذشت. تمرین‌کننده دوم بدون اطلاع وکیل محاکمه شد. وکیل‌مان گفت که سومین تمرین‌کننده با محکومیت زندان مواجه نخواهد شد چراکه تنها شکایت علیه وی بدین دلیل بوده است که پلیس تعدادی کتاب‌ فالون دافا در خانه‌اش یافته‌است. با این وجود، این تمرین‌کننده بدون اطلاع وکیلش محاکمه شد و به زندان انداخته شد.‌

استاد برای ما بیان کردند:

«قبلاً گفتم که تمام مسائلی كه امروزه در جامعۀ معمولی اتفاق می‌افتد حاصل فكرهای مریدان دافا است..» («آموزش فا در کنفرانس فای 2002 در فیلادلفیلا، ایالات متحده»)

دربارۀ وابستگی‌هایی تأمل ‌کرده‌ام که احتمالاً منجر به این نتیجه شده است. یکی از تمرین‌کنندگان افراد بسیار زیادی را به دادگاه دعوت کرده بود به این امید که آنها بتوانند به استدلا‌ل‌های وکیل گوش دهند. به نظر می‌رسید که این در طلب بودن شدیدی است. همگی می‌دانیم که این تمرین‌کنندگان فالون دافا هستند که به فا اعتبار می‌بخشند، اما ما امیدمان را به آن وکیل بستیم که برای ما استدلال کند. در روشنگری حقیقت به‌خوبی عمل نکرده بودیم و بر مردم عادی تکیه کردیم که کار را انجام دهند. چطور احتمال دارد که نیروهای کهن از درطلب بودن‌مان سؤاستفاده نکرده و با ما مداخله نکنند؟

همانطور که در تزکیه رشد کردم، به‌تدریج وابستگی پنهانی را یافتم- وابستگی به نتیجۀ نهایی. با اینکه بیان کردیم که هنگام مواجهه با سختی‌ها به درون نگاه می‌کنیم، اما به حل و فصل کردن مشکلات وابسته بودیم اگرچه آن به‌طور ناخودآگاه بوده است. ما نتوانستیم که از هر فرصتی استفاده کنیم تا به‌عنوان تمرین‌کنندگان فالون دافا بدون قید و شرط خودمان را اصلاح کنیم.

همیشه وقتی درگیر نجات هم‌تمرین‌کنندگان بودم، وابستگی به کسب نتیجه داشتم. فکر می‌کردم که بیشترین تلاشم را کرده‌ام و از الزامات فا پیروی کرده‌ام و در نتیجه امیدوار بودم که هم‌تمرین‌کنندگانم آزاد شوند. اگرچه درطلب بودنم بسیار ابتدایی به‌نظر می‌رسید، اما آن هنوز هم یک طلب بود.

استاد به دفعات درباره «کسب کردن به‌طور طبیعی و بدون درطلب بودن» صحبت کرده‌اند.» (سخنرانی در سیدنی)

اغلب از سخنان استاد پیروی نکرده‌ام.

تمرین‌کنندگان زندانی نیز به‌درون نگاه کرده بودند و بسیاری از نقاط ضعف‌شان را یافته بودند، اما با این وجود به زندان انداخته شدند. نمی‌دانم که آیا آنها نیز با وابستگی درطلب بودن به درون نگاه کرده‌اند. طلب کردن آزادی هنوز هم یک طلب است.

استاد افکار درست تمرین‌کنندگان دافای زندانی را اینگونه تشریح کردند،

«حالا که مرا بازداشت کرده‌‏اید، اصلاً به برگشتن فکر نکرده‌‏ام. حالا که به اینجا آمده‌‏ام، آمده‌‏ام به فا اعتبار ببخشم.» («آموزش و تشریح فا درکنفرانس فا در متروپولیتن نیویورک»)

آیا افکارمان آنچه استاد بیان می‌کنند را برآورده می‌کند؟

زمانی که برخی از تمرین‌کنندگان علائم کارمای بیماری را تجربه کردند، برخی از ما به آنها کمک کردیم که به‌درون نگاه کنند، برخی با فرستادن افکار درست به آنها کمک کردیم و برخی از ما به درون خودمان نگاه کردیم. تمرین‌کنندگانی که در‌حال گذراندن این سختی‌ها بودند نیز به درون نگاه کردند و به انجام تمرین‌ها و شرکت در پروژه‌های روشنگری حقیقت ادامه دادند. درهم‌شکستن آزار و شکنجه جسمی نیروهای کهن برای برخی از تمرین‌کنندگان با علائم کارمای بیماری، مدت زیادی زمان برده است. برخی از تمرین‌کنندگان بدون یافتن مشکلات بنیادین‌شان جان خود را ازدست دادند.

در سال‌های اخیر استاد به ما آموزش داده‌اند که این کیهان چقدر عظیم است، اینکه چقدر عوامل مختلف و روابط کارمایی پیچیده هستند و اینکه چطور ما عهد و پیمان بستیم که مأموریت‌مان را به‌انجام برسانیم. چیزهای زیادی وجود دارند که ما درک نمی‌کنیم. چطور امور می‌توانند براساس تفکرات بشری محدودمان پیش بروند؟

استاد در این شعر نوشتند:

«انجام دادن اما بدون درطلب بودن» («در دائو» از هنگ یین)
« شما این را می‌خواهید و دیگری آن را [هرکسی سعی می‌کند این امر را هدایت کند] مضحک و تأسف‌بار [است]» (با دقت نگاه کنید» از هنگ یین 2»)

تصمیم‌گیری درباره اینکه آیا نتایج نهایی خوب هستند یا بد و اینکه یک تمرین‌کننده زندانی یا آزاد می‌شود را باید به استاد واگذار کنیم. ما باید بدون قید و شرط قویاً به استاد ایمان داشته باشیم. آیا این قلمروی تمرین‌کنندگان دافای حقیقی نیست که امروز باید داشته باشند؟ درباره آن بیندیشید: یکی از دلایلی که نیروهای کهن در سطوح مختلف باید نابود شوند این است که آنها اهداف خودشان را طلب می‌کنند.

موارد بالا درک محدود من است. لطفاً به هر مطلب نادرستی اشاره کنید.