(Minghui.org) (ادامه قسمت دوم)
تلاشها برای نجات
در 13 مه 2017 مصادف با روز جهانی فالون دافا، چند تمرینکننده از بخش ب برای مطالعه فا به بخش ما آمدند. درحالیکه منتظر آسانسور بودند، کارکنان کمیته اماکن از آنها سؤالاتی پرسیدند و با پلیس تماس گرفتند. تمرینکننده پ و تعدادی از تمرینکنندگان دیگر فرار کردند، اما چند تمرینکننده از بخش ب و دو تمرینکننده از بخش خودمان دستگیر و به اداره پلیس برده شدند. تمرینکننده پ از بخش ب تعدادی بروشور و چند هزار یوآن همراه خود داشت که رویشان پیامهای روشنگری حقیقت دافا چاپ شده بودند.
تمرینکنندهای که برای مطالعه گروهی میآمد، بهسرعت خودش را به من رساند تا بگوید چه اتفاقی افتاده است. من نیز فوراً تصمیم گرفتم آن تمرینکنندگان را نجات دهم، اما خانوادهام تماس گرفتند و گفتند که رئيس الف برای درمان به درمانگاه آمده است. بنابراین بهسرعت به درمانگاه بازگشتم.
از او پرسیدم چرا هنوز تمرینکنندگان فالون دافا را دستگیر میکند. او گفت که از این موضوع اطلاعی ندارد و به آن رسیدگی خواهد کرد.
اما تنها به رئیس بخش امنیت داخلی که قول داد کمکمان کند، بسنده نکردیم و به تلاشهای خودمان برای نجات آنها نیز ادامه دادیم. "میم"که بهتازگی رئيس بخش امنیت داخلی شهرستان شده بود، میخواست از این فرصت برای ارتقای وجهه سیاسی خود استفاده کند. او با رئیس بخش امنیت داخلی شهرستان ب همدست شد تا گروه بزرگی را تشکیل و دستگیریهای بیشتری را انجام دهند. او فیلمهایی از دوربینهای نظارتی مختلف جمعآوری کرد و تحلیلگران متخصصی را گماشت تا تمام تمرینکنندگان درگیر نیز شناسایی و دستگیر شوند.
های (نام مستعار) بارها تحت آزار و شکنجه قرار گرفته بود و مأموران او را «شخصیتی کلیدی» درنظر میگرفتند و بنابراین هدف اصلیشان بود. تمرینکنندگان نگران امنیتِ های بودند. از او خواستم بیاید و نزد من بماند، اما او بهرغم فشار موجود تحت تأثیر قرار نگرفت. هنگام شب افکار درست فرستاد و تصمیم گرفت در منزل خودش بماند. نگرانیهایش درباره امنیت شخصی و وابستگی به ترس را از بین برد و به تلاشش برای نجات همتمرینکنندگان ادامه داد.
دختر های که تمرینکننده نبود، نقش مهمی در نجات همتمرینکنندگان ما ایفاء کرد. او به اداره پلیس رفت تا به تمرینکنندگان دلگرمی و اطلاعاتی درباره وضعیت درون اداره بدهد. مأمورانی هم که دیگر دافا را تحت آزار و شکنجه قرار نمیدادند، پیشنهاد کمک دادند.
اما میم از روی رذالت دستور داد تلفن برخی از مأمورانی که با تمرینکنندگان مهربان بودند، تحت شنود قرار گیرد. تمرینکنندگان افکار درست فرستادند، با این هدف که آنهایی که مصمم به ادامه آزار و شکنجه بودند، مجازات شوند. کمی بعد، میم در ناحیه صورت دچار معلولیت شد.
من نیز از صندوق پست شهرستان، نامههایی برای چند اداره فرستادم و حقایق را برایشان روشن کردم، نامههایی که روز بعد توزیع میشدند. میم همچنان حاضر به پذیرفتن توصیههای همکاران و تمرینکنندگان نبود. او نامه را نخواند، آن را بهعنوان مدرکی برای ادامه آزار و شکنجه ضبط کرد و برای دستگیریهای بیشتر برنامهای به اداره کل ارائه داد، اما ازآنجا که قرار بود به جای دیگری منتقل شود، درخواستش رد شد و گفتند که نباید در این مسئله درگیر شود. با ورود رئیس جدید، میم دوباره پیشنهاد خود برای دستگیریهای بیشتر را مطرح کرد، اما رئیس جدید نیز آن را رد کرد. میم همچنان تسلیم نشد و گزارشی به اداره امنیت داخلی شهر نوشت. سپس رئيس امنیت داخلی شهر تمرینکنندگان را آزاد کرد.
اگر با این جریان با افکار درست برخورد نمیکردم، اگر تمرینکننده های بهخاطر امنیت خودش پنهان میشد یا ما با ذهنیت افراد عادی با این موضوع برخورد و به روابطمان تکیه میکردیم، عواقب بسیار بد و خسارات جبرانناپذیری را به بار میآورد.
مأموران نیز قربانیان سیاستهای جیانگ هستند
بعد از آن نامه دیگری برای میم نوشتم و میم پرسید که آیا من آن نامه را نوشتهام. البته من نیز مسئولیتش را بهعهده گرفتم.
درباره دافا بیشتر با او صحبت کردم: «جیانگ زمین آزار و شکنجه فالون دافا را راهاندازی کرد و از 7 نفر عضو کمیته دائمی پولیتبورو، 6 نفر با نظر جیانگ مخالف بودند. وقتی همه چیز پایان یابد، آن 6 نفر به جرائم جیانگ شهادت خواهند داد. تو از طریق سیستم تلفنِ پلیس تماس تمرینکنندگان را شنود میکردی. زمانی که همه اینها پایان یابد، آنهایی که تلفنشان تحت شنود تو قرار گرفت، بر جرائمت شهادت خواهند داد. همه میدانند که ح.ک.چ پلهای پشت سرش را خراب میکند. من رئيس کمیته انقلاب شهرستان بودم و سمتم بالاتر از تو بود. دستورات نهایی مائو را اجرا میکردم. در نهایت به حبس ابد محکوم شدم و بیش از 12 سال را در زندان گذراندم. اگر به سیاستِ دولت فعلی درخصوص دافا نگاهی بیندازی، متفاوت از سیاست جیانگ است. اگر هنوز میخواهی از او پیروی کنی، در آینده چه کار خواهی کرد؟»
(یادداشت ویراستار: سیاست فعلی حقیقتاً متفاوت از سیاست جیانگ است، اما هیچ دستوری مبنی بر آزاد کردن تمرینکنندگان فالون دافا صادر نشده و سیاست پیشین مبنی بر تبدیل شدن یک تمرینکننده پیش از آزادیاش همچنان پابرجا است.)
او از کارهایی که کرده بود پشیمان شد و پرسید چرا قبلاً کسی حقایق را برایش روشن نکرده بود. در واقع مأموران نیز قربانیان سیاست آزار و شکنجه هستند.
حرفهایش مرا تکانی داد. آن نشان میدهد که ما در روشنگری حقیقت برای مأموران پلیس، دادستانی و سیستم قضایی و آنهایی که مسئول آزار و شکنجه هستند، ضعیف عمل کردهایم. نمیتوانیم صرفاً سایرین را بهعنوان افراد «پلید» سرزنش کنیم. باید بهطور مرتب حقایق را برایشان روشن کنیم، نه فقط زمانی که ما را تحت آزار و شکنجه قرار میدهند.
اقدامات متفاوت منجر به نتایج مختلفی میشوند
از زمان شروع آزار و شکنجه، حقایق را برای آنهایی که در اداره پلیس و فرمانداریها کار میکنند، روشن کردهام. هر بار که کارکنان این مراکز تغییر میکردند، به دیدار کارکنان جدید میرفتم. آنگاه برخی از مشارکت در آزار و شکنجه دست میکشیدند، برخی دیگر پیشنهاد میدادند که از تمرینکنندگان محافظت کنند و بعضی تقاضای تغییر پست میدادند. آنهایی که از گوش دادن به حقایق اجتناب میکردند نیز با مجازات روبرو میشدند.
بعداً با نظم و ترتیبات استاد، چند تن از رؤسای ادارات پلیس و اداره 610 شهرستان برای درمان بیماریهایشان نزد من آمدند. حقایق را برایشان روشن و به آنها کمک کردم از ح.ک.چ خارج شوند. آنها از قدرت دافا صحبت کردند و مرا به رؤسای اداره پلیس شهر توصیه کردند. بعضی از بستگان مسئولین در سطح معاونت رئیس کمیته پولیتبورو و اعضای آن، وقتی برای درمان به نزدم آمدند، از حزب کمونیست چین خارج شدند.
یکی از معاونان رئیس اداره پلیس محلی برای درمان سرطان مثانهاش نزد من آمد. پس از اینکه حقایق را برایش روشن کردم، از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شد و سرطانش بهبود یافت. به این شخص گفتم که وقتی سایرین از او سؤال میکنند سرطانش چگونه درمان شده، حقیقت را بگوید. او از آن زمان، از تمرینکنندگان دافا محافظت کرده و به همه میگوید: «فالون دافا واقعاً خوب است!» وقتی سرپرستش از او خواست تا درباره من تحقیق کند، او برایش تعریف کرد که چگونه سرطانش بهبود یافت و بهجای اینکه ضرر کند، به بخش ریاست، ارتقاء شغلی گرفت.
ج رئیس اداره پلیس منطقهای است که من در آنجا زندگی میکنم و چ رئیس اداره پلیس منطقهای است که مجوز سکونتم در آنجا ثبت شده است. آنها در تلاش برای لغو مجوز سکونتم با یکدیگر همکاری کردند. به نزد چ رفتم تا بگویم مریدان دافا را تحت آزار و شکنجه قرار ندهد. او خیلی گستاخ بود و سعی کردم به او بگویم که انجام کارهای شرورانه، منجر به مجازات خواهد شد. چند روز بعد، چ بدون هیچ دلیل مشخصی از سمتِ ریاستش خلع شد. شنیدم که فرد فاسدی است و به خانوادههای کمدرآمد پول میدهد تا تمرینکنندگان را تحت اذیت و آزار قرار دهند. او همچنین با مرد سالخوردهای تصادف و سعی کرد پا به فرار بگذارد، اما ساکنان محلی جلویش را گرفتند و او به پنج سال زندان محکوم شد.
همچنین به نزد جیم رفتم تا با اشاره به سرنوشت چ، او را ترغیب کنم دست از آزار و اذیت تمرینکنندگان بردارد. جیم اهمیت چندانی نداد و حرفهایم درباره مجازات کارمایی را باور نکرد. مدتی بعد جیم را دیدم. او بلوف زد که ارتقاء شغلی گرفته است، اما به او هشدار دادم که خوبی با پاداش و شرارت با مجازات روبرو میشود.
رئیس بخش امنیت داخلی شهر بعداً به من گفت که جیم دستگیر و به ده سال و شش ماه حبس محکوم شد.
وقتی به دفتر دبیر کمیته امور سیاسی و حقوقی شهرستان رفتم، نامهای را به او دادم که حقایق را در آن روشن کرده بودم و در اینباره صحبت کردم که چطور نگرش دولت فعلی درباره دافا با نگرش جیانگ زمین متفاوت است. همچنین درباره تغییر شرایط کیهانی و گسترش فالون دافا و سایر چیزها صحبت کردم. پس از اینکه خواندن نامهام را تمام کرد، گفت که درخواست انتقالی میدهد و روز بعد این کار را کرد.
هنگامی که دبیر جدیدی بهجای او آمد، این نامه روشنگری حقیقت را به او نیز دادم، اما او از پذیرش حقایق خودداری کرد. در عوض، نامه را به اداره پلیس فرستاد. برخی در اداره پلیس خواستند مرا دستگیر کنند، درحالیکه سایرین به آنها توصیه کردند که این کار را انجام ندهند. درنهایت آن را به مسئولین شهر گزارش دادند. یکی از دبیران کمیته امور سیاسی و حقوقی شهر خواست که این نامه برایش فکس شود.
چند روز بعد، او با اتومبیلش به منزلم آمد و تشکر کرد که کمک کردم از حقایق آگاه شود. او گفت که در غیراینصورت، او و خانوادهاش در خطر میبودند. به او گفتم: «اکنون که حقایق را درک کردهاید، ما همتمرینکنندهای داریم که در بازداشتگاه شهرستان ب حبس است. از آنها بخواه که او را آزاد کنند.»
او گفت: «دو جناح وجود دارد، یک جناح شامل افرادی است که مایل نیستند فالون دافا را سرکوب کنند و جناح دیگر افرادی هستند که بر ادامه آن پافشاری میکنند. آن شهرستان از نوع جناح دوم است. این کار دشواری خواهد بود.»
گفتم از آنجا که او سمتش بالاتر از آن افراد است، نباید کار دشواری باشد. او تلاش کرد و چند روز بعد آن تمرینکننده به خانه بازگشت.
رفع اتهامات علیه دافا
مسئولین کمیته اماکن شهر ما و رؤسای ردهبالای شهر و اداره 610 به کلینیکم آمدند. رئیس اداره 610 گفت: «تو اولین نفر در این شهر هستی که جرأت کردی چنین نامههایی برای ما بنویسی. چگونه جرأت کردی این کار را انجام دهی؟ و تو حتی بهعنوان یک تمرینکننده فالون دافا آن را امضاء کردی!»
گفتم: «من در فالون دافا تزکیه میکنم. آزادی عقیده در قانون اساسی چین بهوضوح تصریح شده است. همچنین در ماه اوت سال گذشته اداره کل مرکزی سندی داخلی را صادر کرد که اذعان میکرد 17 سال رفتار ناعادلانه با تمرینکنندگان باید بهتدریج حلوفصل شود. میبینید، سند داخلی خود شما از ما با عنوان تمرینکنندگان فالون دافا نام میبرد. آیا چنین سندی وجود ندارد؟»
او گفت: «وجود دارد، اما پیشنیازش این است که ابتدا "تبدیل" شوی.»
به او گفتم: «ما با پیروی از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری، انسانهای خوبی میشویم. باید به چه چیزی "تبدیل" شویم؟ این شما هستید که باید خودتان را "تبدیل" کنیدکه احتمالاً این کار را شروع کردهاید.»
گفتم: «شما تصمیم داشتید در عرض سه ماه "فالون دافا را ازبین ببرید" و اینکه "اگر تمرینکنندگان فالون دافا تا سرحد مرگ مورد ضربوشتم قرار بگیرند، بهعنوان خودکشی محسوب میشود." اکنون شما این واژه را به تمرینکنندگان فالون دافا تغییر دادهاید و این 17 سال رفتار ناعادلانه را تصدیق کردهاید. آیا این "تبدیل" نیست؟ اشتباه برداشت نکنید؛ شما افرادی هستید که با انجام اعمال شریرانه درخصوص آزار و شکنجه فالون دافا بهدستور جیانگ زمین، ازبین میروید. آیا هنوز از دستورات جیانگ پیروی میکنید؟»
«به مجموعه سیاستهای فعلی، ازجمله حاکمیت قانون در کشور، نگاهی بیندازید که شخص برای اعمالش مسئول شناخته میشود. اینها تصمیمات مهم در زندگی شخص است. درباره آن فکر کنید: درباره تصریح اینکه فالون دافا در میان آن 14 فرقه شیطانی نیست و اداره مطبوعات و نشریات ممنوعیت انتشار کتابهای فالون دافا را لغو کرده است و سایر چیزها. مسئولین فاسد ردهبالا، از جمله ژو یونگکانگ، بو شیلای و لی دونگشنگ بهخاطر اینکه جزء پیشگامان در اجرای سیاست آزار و شکنجه فالون دافا بودند، از سوی جیانگ ارتقاء شغلی گرفتند. جیانگ نفر بعدی است و تماشای این صحنه جالب خواهد بود. درباره آن فکر کنید: آزار و شکنجه فالون دافا چه عواقبی درپی دارد؟»
یکی دیگر از رؤسای اداره 610 گفت: «آنگاه شما تفسیر قانونی درباره مجازات سنگینِ هفت فعالیت مرتبط با فرقههای شیطانی از سوی دادگاه و دادستانی عالی خلق را چطور شرح میدهی؟»
گفتم: «آن یک تله است و اگر شما دقیقاً همین کار را بکنید، در آن دام خواهید افتاد. پیروان جیانگ نمیخواستند شکست خود را تصدیق کنند و حالا تلاش میکنند تا مشکلاتی ایجاد کنند. آیا تاکنون دیدهاید در این تفسیر نامی از فالون دافا برده شده باشد؟ شی جیانپینگ در کنفرانس ملی آثار مذهبی سخنرانی کرد. روزنامه دیلی پیپلز سه روز متوالی تفسیرهایی را ارائه داد و اظهار کرد که مسائل عقیدتی را با ارزیابی دولتی یا با شیوه ستیز و کشمکش حلوفصل نکنید و بهخاطر تفاوت در باورها و تضادها را افزایش ندهید. آیا فکر میکنید دولت جدید چنین سیاستهای جدیدی را اتخاذ کرد تا با سخنرانی شی مقابله کند؟»
«این فقط میتواند توسط جیانگ انجام شود که هیچ اعتباری ندارد. ح.ک.چ به این معروف است که به دنبال قربانی میگردد. در آن روزها جیانگ برای تشدید آزار و شکنجه فالون دافا، به افرادی در دولت در سطوح مختلف که مسئول ادارات عمومی بودند، گفت که بهخاطر اجرای دستوراتِ مسئولین ردهبالاتر مسئول شناخته نمیشوند.»
«اکنون قانون اصلاح شده است و شخص برای همه اعمالی که در زندگی انجام داده، مسئول شناخته خواهد شد. وقتی جوان بودم، خطر مرگ را به جان خریدم، اما درنهایت بهعنوان یک ضدانقلاب برچسب خوردم. و آن فراخوان مائو زدونگ بود که سبب شد ما شورش کنیم. از تجربه من درس بگیرید. شما میخواهید وقتی کل این ماجرا به پایان برسد، به زندان بیفتید؟ آن روزها دور نیستند که از فالون دافا اعاده حیثیت و عدالت در موردش اجرا شود. بیشتر از این جیانگ را دنبال نکنید.»
او پاسخ داد: «بهنظر میرسد که مانند یک فرد باتجربه انقلابی به این مسئله نگاه میکنید.» جمعیت بزرگی که برای دستگیری من آمده بودند، بیسروصدا رفتند.
گفتن حقایق با رویکردی کمکی
در نامه روشنگری حقیقتم به دولت، مجموعهای از سیاستها را بهتفصیل شرح دادم که پس از روی کار آمدن شی جینپینگ، بهعنوان مکملی برای روشنگری حقایق بهاجرا درآمد. بهعنوان یک تمرینکننده، درک میکنم تغییرات در شرایط کیهانی به این صورت در جهان بشری منعکس میشود. آنهایی که در نیروی پلیس، دادگاهها، دادستانی و نظام حقوقی کار میکنند، بدتر از افراد عادی مسموم شدهاند. آنها استانداردهای اخلاقی بسیار پایینی دارند. حتی اگر چیزی اشتباه باشد، آنها این کار را انجام میدهند تا «خط مشی حزب» را دنبال کنند یا از دردسر دور بمانند.
برخی از افراد کاملاً آگاه هستند که تمرینکنندگان فالون دافا افراد خوبی هستند، اما هنوز در آزار و اذیت مشارکت میکنند. نجات آنها خیلی دشوار است. آنها این عادت را رشد دادهاند که گرایشات اجتماعی را پیدا و طرف غالب را انتخاب کنند.
استاد فا را به ما آموختهاند تا مردم را نجات دهیم. ما باید درباره وابستگیهای مردم عادی بدانیم و تلاش کنیم تا حد ممکن مطابق وضعیت جامعه مردم عادی باشیم. درکم این است که مقایسه بین نگرش شی و نگرش جیانگ و ارائه یک تفسیر منسجم، میتواند به شوکه کردن و بررسی این گروه از مردم کمک کند.
مریدان دافا طی بیش از یک دهه آبدیده شدن، بهتدریج به بلوغ رسیدهاند. درخصوص توقف آزار و شکنجه به فرد عادی خاصی امید نبستیم، چه رسد به اینکه روی شی حساب کنیم تا حیثیت فالون دافا را بازگرداند. ما از تغییرات در جامعه مردم عادی بهعنوان روشی جانبی برای کمک به روشنگری حقایق استفاده میکنیم که احساس میکنم مطابق با مأموریت ما است. همچنین معلوم شده که آن اثرات مثبتی داشته است.
بهتازگی فرمانداریها و ادارات پلیس محلی، پولهایی را که از مریدان دافا توقیف کرده بودند، داوطلبانه بازگرداندند. آنها همچنین محاکمات آزادی مشروط و حکم تحت نظر بودن بیش از سه تمرینکننده دافا را بدون قیدوشرط حذف کردند.
استاد بیان کردند:
«من عیسی نیستم، من شاکیامونی نیستم، اما فا میلیونها میلیون عیسی و شاکیامونی را آفریده است که جرأت پیمودن مسیر حقیقت را داشتهاند، افرادی که جرأت این را داشتهاند که بهخاطر حقیقت، زندگیشان را بهخطر بیندازند و جرأت این را داشتهاند که زندگیشان را وقف نجات موجودات ذیشعور کنند.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دیسی»)
استاد ما را به چنین سطوح بالایی هل دادهاند و ما باید سه کار را بهخوبی انجام دهیم. در مرحلۀ نهایی اصلاح فا، باید بهطور کوشاتر تلاش کنیم و شایستگی این را داشته باشیم که انتظارات استاد را برآورده کنیم و لایق عنوان مرید دافا باشیم.