(Minghui.org) کنفرانس تبادل تجربه فالون دافای مکزیک 2017 در 18 نوامبر در مکزیکوسیتی برگزار شد. 25 تمرین‌کننده این موضوعات را به‌اشتراک گذاشتند که چگونه با زندگی براساس اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباریِ فالون دافا خصوصیات اخلاقی خود را رشد دادند و چگونه درحین روشنگری حقیقت و بالا بردن سطح آگاهی عمومی ازطریق پروژه‌های دافا، به استاد در نجات موجودات ذی‌شعور کمک کردند.

سالن کنفرانس

تمرین‌کننده‌ای در این کنفرانس صحبت می‌کند.

بیش از 140 تمرین‌کننده از ده شهرِ جمهوری مکزیک ضمن شرکت در این کنفرانس، از تجربیات یکدیگر استفاده کردند و بهره بردند. تمرین‌کنندگان ازطریق این تجربیات تشویق شدند در تزکیه‌‌‌شان رشد و در فعالیت‌های روشنگری حقیقت دافا فعالانه مشارکت کنند.

شرکت‌کنندگان ضمن گرفتن عکس گروهی، به استاد لی هنگجی درود می‌فرستند.

رشد در تزکیه درحین حمایت از پروژه‌های دافا

ماری این مسئله را به‌اشتراک گذاشت که روند تزکیه‌اش کند بود و وضعیتش تغییر نکرد تا اینکه برای نمایش تمرینات فالون دافا و یک رویداد روشنگری حقیقت ازطریق نمایش مستند «برداشت اعضای بدن انسان» با دانشگاهی وارد همکاری شد. او با نگاه به درون، متوجه وابستگی‌هایش به ترس، راحت‌طلبی و تنبلی شد. پس از تبادل تجربه با سایر تمرین‌کنندگان، توانست وابستگی‌هایش را رها کند و متوجه شد: «برای افراد در دانشگاه آشنایی با فالون دافا و مطلع شدن از آزار و شکنجه آن کاری عالی است.» حالا او سختی را لذت درنظر می‌گیرد و زمان ارزشمند باقیمانده برای کمک به استاد در نجات موجودات ذی‌شعور را گرامی می‌دارد.

او همچنین به درک عمیق‌تری از این مسئله رسید که قبل از پیوستن عجولانه به بسیاری از پروژه‌های روشنگری حقیقت، باید ابتدا به‌طور استوار خودش را تزکیه کند: «اگر خودمان را تغییر ندهیم، اگر وابستگی‌ها را ازبین نبریم و به درون نگاه نکنیم، فکر می‌کنم واقعاً قادر نخواهیم بود موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم.»

پیدا کردن رحمت حقیقی از طریق رها کردن رنجش

لورلی این مسئله را به‌اشتراک گذاشت که چگونه با وابستگی به رنجش دست‌وپنجه نرم می‌کرد و بعد از چند سال مطالعه فا، توانست آن را رها کند. رئیسش در محل کار، سابقاً اغلب با او بدرفتاری و او را تحقیر می‌کرد تا جایی که او از کارش استعفاء داد. به همین دلیل از او رنجش به دل گرفت. لورلی پس از آغاز تمرین فالون دافا و جذب شدن در اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری، توانست وابستگی به رنجش را رها و با رئیس سابقش با مهربانی و نیک‌خواهی رفتار کند. او متوجه شد که درحین دنبال کردن فای استاد، این وابستگی با شفقت جایگزین شد؛ شفقتی که واقعاً از قلبش می‌آمد.

استاد به من فرصتی دادند تا پس از اینکه در آستانه مرگ قرار گرفتم، دوباره به زندگی بازگردم

ماریانا تجربه عمیقی را به‌اشتراک گذاشت که طی آن سلامتی‌اش در معرض خطر قرار گرفت. او گفت که فقط با مطالعه جوآن فالون توانست براین سختی و رنج غلبه کند و زنده بماند. بلافاصله پس از آن نوزادش که زودتر از موعد به‌دنیا آمده بود، درگذشت. «آن شب، پس از مطالعه فا، متوجه شدم که استاد درحال نظم‌وترتیب دادن مسیرم هستند تا بتوانم این مصیبت بزرگ را پشت‌سر بگذارم. می‌توانم بگویم که مسیر تزکیه‌ام از لحظه‌ای آغاز شد که بیمارستان را با بدنی ضعیف، اما با باوری عمیق به دافا ترک کردم... از طریق این تجربه توانستم وابستگی به مرگ و زندگی را رها کنم.» از آن زمان او بر مطالعه فا، به‌خوبی تزکیه کردن خودش و کمک به استاد برای نجات موجودات ذی‌شعور تمرکز کرده است. ماریانا این مسئله را نیز به‌اشتراک گذاشت که از آن لحظه به بعد، با شناسایی عقاید و تصورات و وابستگی‌هایی که قبلاً هرگز آنها را ندیده بود، در تزکیه‌اش عمیق‌تر شد و این جریان منجر به این شد که زندگی مشترکش را بر اساس اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری دافا اداره کند.

فالون دافا، راهنمای واقعی

لئوناردو از دوران کودکی، ازطریق مادرش با تمرین‌های معنوی مختلفی آشنا و به‌شدت جذب آموزه‌های باستانی درباره معنای واقعی زندگی شده بود. «اگرچه در ظاهر به‌نظر می‌رسید که جوان بسیار مثبت و خوش‌رویی هستم، اما در قلبم جراحتی غیرقابل توصیف را احساس می‌کردم؛ همواره خلاء و اندوهی در درونم پنهان بود.» پس از سال‌ها جستجو، او دافا را یافت و تحت‌تأثیر عمق آموزه‌هایی قرار گرفت که در جوآن فالون خواند: پس از عبور از چند رنج و محنت، وابستگی به درطلب شهرت و منافع شخصی بودن را شناسایی و آنها را رها کرد. او درک کرد که تمرین فالون دافا شخص را ملزم می‌کند قلب خالص و پاکی داشته باشد.

لئوناردو این مسئله را نیز به‌اشتراک گذاشت که چگونه فالون دافا را در شهرش اشاعه داد و در راستای کمک به استاد به‌منظور نجات موجودات ذی‌شعور، حقیقت را برای مردم روشن کرد.

پیشرفت در درک و تزکیه

ماریا النا این تجربه را به‌اشتراک گذاشت که درحالی‌که به بیماری‌های متعددی مبتلا بود، پس از شروع تمرین فالون دافا وضعیت خطرناک سلامتی‌اش تغییر کرد و به بانویی پرانرژی و قوی تبدیل شد. او ازطریق مطالعه فا، به‌تدریج وابستگی‌هایش را شناسایی و رها کرد، درک خود را رشد داد، درحالی‌که تزکیه حقیقی را درک کرد و به وعده‌اش در راستای کمک به استاد برای نجات موجودات ذی‌شعور جامه عمل پوشاند.

او همچنین درباره این صحبت کرد که چگونه بدن قانون استاد در فرار از وضعیتی بسیار خطرناک به او کمک کرد. او به منطقه دیگری سفر کرده بود تا آموزه‌های فا را در آنجا اشاعه دهد، اما مورد آدم‌ربایی و تهدید به سرقت و حتی تجاوز قرار گرفت. ناگهان، به‌طرز عجیبی مرد بسیار مؤدبی با اتومبیل ظاهر شد، با خلافکاران صحبت کرد و او را به مقصدش رساند. آن مرد گفت که احساس می‌کند ماریا آنجا است تا کارهای خوبی انجام دهد. ماریا النا می‌دانست که استاد از او محافظت کرده‌اند.

ازبین بردن کارمای بیماری، آزمونی واقعی

نورما از همان ابتدا که بروشور دافا را خواند، می‌دانست که فالون دافا مسیر تزکیه‌اش است. او پس از جستجو برای مدتی طولانی، تمرین‌کننده‌ای کوشا شد. نورما در سال 2015، با رنج و محنتی شدید روبرو شد. آن شامل علائم اسهال مداوم بود که او را ضعیف کرد و سبب کاهش وزنش شد. با وجود این، او باورش را به این ازدست نداد که استاد در ازبین بردن کارمایش به او کمک می‌کنند: «جوآن فالون را می‌خواندم، افکار درستم قوی بودند و همیشه در ذهنم این عبارات را داشتم: "من یک مرید دافا هستم" و " فالون دافا خوب است."» او در نهایت مجبور شد در بیمارستان بستری شود و به او گفته شد که سیروز کبدی شدیدی دارد و زمان زیادی زنده نمی‌ماند. او به‌طور فزاینده‌ای ضعیف‌تر شد، اما همچنان به خواندن جوآن فالون ادامه داد. با تلاش بسیار تمرینات را انجام می‌داد و همچنان با استاد صحبت می‌کرد: «استاد، من هیچ نظم‌وترتیبی که از سوی شما نباشد را قبول نمی‌کنم. ازبین بردن کارمای بیماری دردناک است، اما از شما متشکرم که اجازه دادید بدهی‌های کارمایی‌ام را پرداخت کنم و شین‌شینگم را رشد دهم.» او می‌دانست که فقط با نگاه عمیق به درون می‌تواند وابستگی‌هایش را رها کند و اینکه وابستگی اصلی‌اش وابستگی به مرگ و زندگی است. «پاسخ، باور به استاد، قرار دادن خودم در دستان ایشان و با شادی پذیرفتن آنچه اتفاق می‌افتاد، بود. آن یک روند طولانی چندماهه بود، اما با داشتن دافا اصلاً نترسیدم.» وضعیت سلامتی‌ نورما پس از آن بهبود یافت.

ازبین بردن وابستگی به ترس در راستای نجات موجودات ذی‌شعور

ایوونی این مسئله را به‌اشتراک گذاشت که وقتی کودکی‌اش را به‌خاطر می‌آورد، آن با ترس همراه بود، چراکه در دوران کودکی شاهد تضادها و اختلافات والدینش بود.

او تمرین فالون دافا را پنج سال پیش آغاز کرد و مدت کوتاهی پس از آن درحین راندن دوچرخه، دچار یک سانحه رانندگی شد. اگرچه در آن زمان اصلاً نترسید، اما پس از آن هر بار که نزدیک صحنه تصادف دوچرخه‌سواری می‌کرد، دچار ترس می‌شد. تجربیات دیگری ترسش را افزایش داد تا مرحله‌ای که سبب شد کارهای دافا را درخفاء انجام دهد یا هر زمان که شوهرش در منزل است، مطالعه فا را کنار بگذارد تا مبادا او ناراحت شود. درحالی‌که به درون نگاه می‌کرد، متوجه ترس‌هایش شد که انجام مسئولیت‌هایش، سرزنش، درد جسمی، تجربه رنج و محنت‌ها و اعتباربخشی به دافا در خانه‌اش و تصدیق اشتباهاتش را شامل می‌شد.

«متوجه شدم که تحت آزار و شکنجه نیروهای کهن قرار گرفته‌ام و نظم‌وترتیبات‌شان را پذیرفته‌ام. مصمم شدم همه چیز، هم بیرونی و هم درونی، را رد کنم و اغلب اوقات افکار درست بفرستم.»

هنگامی که درکش عمیق‌تر شد توانست بر ترسش غلبه کند، دوباره توانست محیط تزکیه خوبش را بازگرداند.

او در این باره صحبت کرد که چگونه با وجود اینکه مادر چهار فرزند است و وظایف زیادی در خانه داشت، توانست با مطالعه قاطعانه یک سخنرانی از جوآن فالون در هر روز، انجام تمرینات و فرستادن افکار درست و همکاری در پروژه‌های دافا مفهوم و تصور خواب‌آلودگی را ازبین ببرد.

تزکیه ازطریق مرگ و زندگی

لورا درباره مرگ برادر بزرگش، دردو رنج زیاد ناشی از آن و اینکه چطور با نگاه به درون توانست وابستگی‌های مربوط به آن را شناسایی کند، صحبت کرد. او این وابستگی را کشف کرد که باور داشت هویتش با مراقبت از سوی خواهران و برادران بزرگ‌ترش حفظ می‌شود و همچنین وابستگی به ترس از اینکه اگر آنها مراقبش نباشند، لورایی وجود نخواهد داشت. او توانست این وابستگی‌ها را ازبین ببرد، اما درد و رنجش ازبین نرفت. وقتی عمیق‌تر به درون نگاه کرد، تاریخچه رقابت‌جویی خود با خواهرش برای به‌دست آوردن تحسین خواهران و برادران بزرگ‌ترش را کشف کرد. لورا توانست ببیند که درد قفسه سینه‌اش به این دو وابستگی ارتباط دارد: وابستگی به اینکه می‌خواهد مورد مراقبت قرار گیرد و وابستگی به رقابت‌جویی با خواهرش. با نگاه عميق به درون، او زنجيره‌ای از وابستگی‌ها را شناسايي کرد و توانست آنها را از بين ببرد.

او همچنین تجربه‌اش را در این زمینه به‌اشتراک گذاشت که به‌هنگام بیرون رفتن برای اشاعه دافا در منطقه‌ای که تحت‌تأثیر زلزله اخیر در مکزیکوسیتی قرار گرفته بود، یقین داشت استاد عمیقاً در آنجا حضور دارند. او متوجه شد که با کوشا بودن در کمک به استاد برای نجات موجودات ذی‌شعور، ورای هر فکر و قصدی به ایشان نزدیک‌تر خواهد بود.

تمرین‌کنندگان مکزیکی تحت‌تأثیر تبادل تجربه‌ها و شکوه این کنفرانس مقدس فالون دافا قرار گرفتند که برای دومین بار در مکزیکوسیتی برگزار شد. این کنفرانس همچنین تمرین‌کنندگان را تشویق کرد تا مصمم‌تر تزکیه و به استاد لی هنگجی در نجات موجودات ذی‌شعور کمک کنند.

مراسم شمع‌افروزی پای مجسمه فرشته استقلال

بعد از این کنفرانس، بیش از 100 تمرین‌کننده فالون دافای مکزیک با شرکت در یک مراسم شمع‌افروزی، آگاهی مردم درباره آزار و شکنجه در چین را بالا بردند. آنها پای مجسمه فرشته استقلال، یکی از سمبلیک‌ترین مجسمه‌های یادبود مکزیکوسیتی، گردهم آمدند.

مراسم شمع‌افروزی

رهگذری تمرینات را یاد‌می‌گیرد.

رهگذری دادخواست را امضاء می‌کند.

تمرین‌کنندگان مکزیکی در طول این رویداد مطالب اطلاع‌رسانی را توزیع کردند، تمرینات فالون دافا را به‌نمایش گذاشتند و برای دادخواستِ توقف فوری برداشت اعضای بدن تمرین‌کنندگان فالون گونگ در چین، خطاب به کمیسریای عالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد، امضاءهایی را جمع‌آوری کردند.

فابیان پس از شنیدن درباره آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون دافا در چین، گفت: «چیز زیادی درباره این موضوع نمی‌دانستم. به‌نظرم بسیار مهم است که از سرکوب درحال وقوع در سایر کشورها مطلع باشیم. به اعتقاد من، تمرینی که شما انجام می‌دهید، بسیار خوب به‌نظر می‌رسد و احتمالاً خیلی فراتر از آن می‌رود. درون‌نگری بسیار مهم است و می‌توانم ببینم که بسیاری از مردم در اینجا مدیتیشن می‌کنند. فکر می‌کنم بسیاری از ما به چنین چیزی نیاز داریم.»

اوِلین گفت: «برای من این واقعاً بسیار تکان‌دهنده است. آن را بیش‌ازحد بی‌رحمانه می‌بینم. فکر می‌کنم همۀ ما به چنین فضایی نیاز داریم. سروصدای بسیار زیادی وجود دارد، چیزهای بسیار زیادی در این جهان اتفاق می‌افتند و این مدیتیشن به هیچ کسی آسیب نمی‌رساند. از ابتدا آن نباید مورد چنین محدودیت‌هایی قرار می‌گرفت. آن واقعاً مرا شوکه کرد و باورش برایم سخت است. ما باید به‌عنوان جوامع و به‌عنوان کشورها متحد شویم تا خواستار امنیت و رحمت برای این افراد باشیم.»