(Minghui.org) در اوایل سال 2017، برخی از افراد در گروه مطالعه فای ‌ما تجربه‌های تزکیه‌شان را با هم به‌اشتراک گذاشتند.

در میان آنها، خانم ژانگ، تمرین‌کننده مسنی است که فا را در سال 2002 کسب کرده است. او گفت که در شروع نمی‌دانست چگونه باید تزکیه کند، در نتیجه به‌جای پیروی کردن از فا، سایر تمرین‌کنندگان را دنبال می‌کرد.

در طول تبادل تجربه‌مان، خانم ژانگ درباره این صحبت کرد که چگونه بعد از نگاه به درون، کاستی‌هایش را پیدا کرد. او از سایر تمرین‌کنندگان نیز عذرخواهی کرد که مدام از سایرین شکایت می‌‌کرد. زمانی که تمرین‌کنندگان تجربیاتش را شنیدند، همگی با لبخند زدن، او را تشویق کنند.

تمرین‌کننده مسن دیگری درباره این صحبت کرد که وقتی در حال نصب برچسب‌های روشنگری حقیقت بود، مأمور پلیسی او را دید و در نهایت او را به اداره پلیس برد. در اداره پلیس وقتی از او خواستند برگه‌ بازجویی را امضاء کند، او در آن برگه نوشت: «فالون دافا خوب است.»

مأمور پلیس پرسید: «چه کار می‌کنی؟ چرا آن را نوشتی؟» او گفت آن را نوشته، چراکه یک تمرین‌کننده فالون دافا است و این همه آن چیزی است که می‌تواند بنویسد.

او با خودش فکر کرد: اگر آنها دوباره از من بخواهند آن برگه را امضاء کنم، همین کار را انجام خواهم داد، اما پلیس دوباره چنین درخواستی نکرد، در عوض روز بعد او را آزاد کردند.

تمرین‌کننده دیگری تجربه‌اش را در این باره به‌اشتراک گذاشت که چطور در زمینه تماس تلفنی با شهروندان چینی برای روشنگری حقایق فالون دافا، پیشرفت کرده است. او گفت که وقتی می‌دید سایر تمرین‌کنندگان در این فعالیت شرکت دارند، تمایل داشت که بخشی از آن فعالیت باشد، اما همیشه احساس می‌کرد چیزی او را عقب نگه‌می‌دارد. به‌محض اینکه می‌خواست ازطریق تلفن تماسی بگیرد، ‌بلافاصله عصبی می‌شد.

او توضیح داد که درابتدا تمرین‌کننده‌ای شماره‌ای را گرفت و گوشی را به او داد، اما او نتوانست صحبت کند، چراکه صدا و دستانش به‌شدت می‌لرزیدند. سپس آن تمرین‌کننده او را تشویق کرد تا شماره دیگری را بگیرد. او شماره‌ای را گرفت و شخصی که گوشی را برداشت، تصمیم گرفت از حزب کمونیست خارج شود.

او احساس می‌کرد که معلم در حال تشویق کردن او هستند. با گذشت زمان اعتماد‌به‌نفسش بیشتر و بیشتر شد. هرچه بیشتر تماس می‌گرفت، این کار برایش راحت‌تر می‌شد و افراد بیشتری تصمیم می‌گرفتند حزب را ترک کنند. او گفت که هنگام تماس تلفنی با مردم، نیک‌خواهی‌اش نیز ظاهر ‌شد.

از آن زمان به بعد، هر روز در این پروژه همکاری داشته‌ است. او بسیار خوشحال است و شادمانی نجات مردم را حقیقتاً تجربه کرده است.

تمرین‌کننده دیگری تجربه‌اش را در این باره به‌اشتراک گذاشت که یک بار زن و شوهری که از دوستانش بودند، برای شام به خانه‌ او آمدند. او گفت که با آنها درباره فالون دافا صحبت کرد و به آنها کمک کرد تا از عضویت خود در حزب کناره‌گیری کنند.

زمانی که آن زوج، تازه وارد منزلش شده بودند، چهره شوهر قرمز و متورم بود. بعد از گوش دادن به صحبت‌های آن تمرین‌کننده و آگاهی از خوبی فالون دافا، سرخی صورتش کمتر و تورمش برطرف شد.

بعد از چند روز، همسرش با این تمرین‌کننده تماس گرفت و گفت که شوهرش بعد از ملاقات با او فوق‌العاده تغییر کرده است. او از همسرش بیشتر مراقبت می‌کرد و دیگر به مردم ناسزا نمی‌گفت. بیماری معده‌اش نیز ازبین رفته بود و می‌توانست به‌خوبی غذا بخورد و برخی کارهای سنگین را در خانه انجام دهد.

همسرش دائماً از این تمرین‌کننده تشکر می‌کرد. آن تمرین‌کننده پاسخ داد: «اگر می‌خواهی از کسی تشکر کنی، لطفاً از معلم لی هنگجی تشکر کن. این اتفاقات بدین علت بود که تو از حقایق آگاه شدی و آینده خوبی را برای خودت انتخاب کردی.»

خانم چن درباره این صحبت کرد که برای روشنگری حقایق و ارائه تقویم‌های روشنگری حقیقت به روستای نزدیکی رفته بود. بعد از اینکه مردم حقایقِ فالون دافا را شنیدند، همگی تصمیم گرفتند از حزب خارج شوند. برخی از آنها حتی از اسم واقعی خود برای این کار استفاده کردند.

زمانی که تقویم‌ها تمام شدند، هنوز برخی وجود داشتند که منتظر گرفتن تقویم بودند. بنابراین او تصمیم گرفت به خانه برود و تقویم‌های بیشتری همراه خود بیاورد. زمانی که برگشت، آن کارگران به او گفتند که به‌محض رفتن او، تعدادی مأمور پلیس آمدند. می‌گفتند که آن مأموران تازه آنجا را ترک کرده‌اند.

یک تمرین‌کننده قدیمی گفت که شوهرش به‌شدت مخالف تمرین فالون دافای او بود. او اغلب با اِعمال خشونت سعی داشت او را مجبور به رها کردن این تمرین تزکیه کند. به ابزارهای مختلفی مانند چاقو یا تهدید به طلاق تا زانو زدن و التماس کردن متوسل شده بود تا او را مجبور کند دیگر فالون گونگ را تمرین نکند، اما هیچ چیزی نتوانسته بود ذهن این تمرین‌کننده را تغییر دهد.

او توضیح داد که یک بار تب بسیار بالایی گرفت و به‌دلیل باورش به فالون دافا بهبود یافت. بعد از این ماجرا، نگرش شوهرش نیز تغییر کرد.

خانم وانگ تجربه‌اش را در زمینه یک حادثه رانندگی به‌اشتراک گذاشت. در این حادثه صورتش آسیب دید و تعدادی از دندان‌هایش شل شدند. راننده وحشت‌زده شده بود و می‌خواست او را به بیمارستان ببرد.

خانم وانگ از رفتن خودداری کرد و گفت: «من یک تزکیه‌کننده فالون دافا هستم، بنابراین خوبم. لطفاً نگران من نباش.» اما راننده برای پوشش دادن بخشی از هزینه‌های احتمالی پزشکی در آینده، 1000 یوآن به شوهر خانم وانگ داد.

وقتی او روز بعد از جریان رد و بدل شدن این پول مطلع شد، آن را بلافاصله بازگردادند. راننده تحت تأثیر این کار او قرار گرفت و گفت: «من با فرد بسیار مهربانی ملاقات کردم.»

خانم وانگ از این فرصت استفاده کرد تا حقایق را برای او و خانواده‌اش روشن کند. در عرض فقط چند روز، صورتش بهبود یافت و دندان‌هایش دیگر شل نبودند. از این طریق، اعضای خانواده‌اش شاهد معجزه دافا بودند.

خانم لیو توضیح داد که آموزه‌های فالون دافا را با سایر تمرین‌کنندگان مسن مطالعه می‌کرد. آنها اغلب درباره مسائل روزمره جامعه عادی بحث و گفتگو می‌کردند، بنابراین او گاهی اوقات ناراحت می‌شد، چراکه فکر می‌کرد کیفیت روشن‌بینی‌ آنها خیلی بالا نیست.

طی آن زمان، خانم لیو به‌تدریج به نقاط قوت و خوب آن تمرین‌کنندگان پی برد، از جمله داشتن عقاید و تصورات بشری کم، بسیار ساده و صادق بودن و میلشان به همکاری. او گفت که کمک به آنها برای ویرایش تبادل تجربه‌های‌شان، او را بسیار تحت تأثیر قرار داد.

طی انجام آن کار، توانست جنبه‌های درخشان آنها را ببیند. او کاملاً طرز تفکرش را عوض کرد. از آن زمان به بعد، هر زمان این تمرین‌کنندگان را می‌دید، خیلی با آنها احساس نزدیکی می‌کرد. او گفت که معلم افکار منفی‌اش را ازبین بردند.

اکنون تمرین‌کنندگان از گروه مطالعه فای ‌ما، بعد از مطالعه فای روزانه، جوآن فالونرا ازبر می‌کنند و ازبر می‌خوانند. هر نفر پاراگرافی را ازبر می‌خواند. از طریق انجام این کار، تمرین‌کنندگان فوق‌العاده رشد کرده‌اند.

آنها احساس می‌کنند که کارمای فکری‌شان کاهش یافته است، بنابراین می‌توانند در مطالعه فا تمرکز بیشتری داشته باشند، کمتر احساس خواب‌آلودگی دارند و هنگام فرستادن افکار درست می‌توانند کف دست‌شان را عمود نگه دارند.

همه این ماجراها بسیار تأثیرگذار هستند. در پایان، تمرین‌کنندگان درباره آنچه در سال جاری انجام خواهند داد نیز صحبت کردند. برخی از نظراتشان عبارت بود از: مقایسه وضعیت‌های تزکیه با یکدیگر، انجام ‌خوب سه کار، نگاه بدون قید و شرط به درون طی تضادها، تزکیه سخت‌کوشانه و نجات تعداد بیشتری از موجودات ذی‌شعور.