(Minghui.org) مدتی بود که زندگی‌ام آسان نبود. شوهرم به‌دلیل اینکه فالون دافا را تمرین می‌کرد، شغلش را از دست داد. واحد کاری‌ام ورشکست شده بود و فقط کمترین مزایای بیکاری را دریافت می‌کردم. فرزندمان به دبیرستان می‌رفت، ازاین‌رو مشکلات مالی برای خانواده‌ام خیلی استرس‌زا بود.

در سال 2003 یکی از آشنایان کمک کرد که درجایی شغل سرایداری پیدا کنم. وقتی مدیر شرکت دید که ظاهری آراسته و رفتاری آرام و باوقار دارم، نمی‌دانست که آیا برای این شغل مناسب هستم یا خیر. قول دادم که کارم را خوب انجام دهم، بنابراین استخدام شدم و به‌مدت شش سال در آنجا کار کردم.

در آن زمان، آزار و شکنجۀ فالون گونگ خیلی شدید بود. تازه از اردوگاه کار اجباری آزاد شده بودم، به همین دلیل به کسی نمی‌گفتم که تمرین‌کننده فالون دافا هستم، اما همیشه از اصول دافا پیروی می‌کردم.

همه‌جا از جمله حمام و سرویس‌های بهداشتی را خوب و تمیز نگه‌می‌داشتم. رؤسای اداره و همکارانم مرا تحسین می‌کردند. می‌دانستم که باید درباره فالون دافا به همکارانم بگویم و آنها باید بدانند عملکرد من خوب است، چراکه دافا از ما می‌خواهد افراد خوبی باشیم.

همه موجودات برای فا آمده‌اند

چون مدیرم مرا می‌شناخت، ابتدا به ذهنم رسید که با او صحبت کنم. اما از آنجایی‌که کمی عجیب و متکبر بود، به‌سختی می‌شد با او ارتباط برقرار کرد.

استاد بیان کردند: «گفته‌ام که همه موجودات برای فا آمدند.» (آموزش فا در کنفرانس فای 2004 غرب آمریکا)

متوجه شدم که نباید فقط به ظاهر او نگاه کنم. پیش از اینکه با او صحبت کنم، خیلی نگران بودم و انواع و اقسام افکار و عقاید بشری پدیدار می‌شدند. بنابراین پرتوان و متمرکز فا را ازبرخواندم.

وقتی مدیرم سرش خلوت بود، درخواست کردم که چند دقیقه از وقتش را در اختیارم بگذارد. سپس پرسیدم که آیا تابه‌حال مطالب اطلاع‌رسانی دافا را دریافت کرده است.

گفتم: «پوشش رسانه‌ای درباره دافا، جعلی و ساختگی است. این موضوع به‌خصوص درباره "رویداد خودسوزی میدان تیان‌آن‌من" صدق می‌کند. جیانگ زمین فقط می‌خواست مردم چین را علیه دافا تحریک کند. این تمرین تزکیه به مردم می‌آموزد که خوب باشند.»

او از من پرسید که آیا تمرین‌کننده فالون دافا هستم. وقتی به او گفتم که دافا را تمرین می‌کنم، گفت: «جای تعجب نیست که شبیه سایرین نیستی.»

از او پرسیدم که حالا که می‌داند تمرین‌کننده هستم، آیا می‌خواهد دیگر سر کار نیایم.

او گفت: «تا زمانی که این شرکت وجود دارد، تو شغلت را داری. هرگز اخراجت نخواهم کرد. تو را تحسین می‌کنم، پس مطمئن باش که اینجا می‌مانی. از طریق تو، می‌دانم که دافا مورد ظلم و بی‌انصافی واقع شده است و بی‌گناهی و خوبی‌اش اثبات خواهد شد.»

وقتی به او گفتم: «چون شما از دافا حمایت می‌کنید و با یک تمرین‌کننده مهربان هستید، مورد برکت قرار خواهید گرفت»، خندید.

طولی نکشید که بعد از مکالمه‌مان، او با حقوق بالا به سِمت مدیریت در دفتر مرکزی ارتقاء یافت.

فرصت‌هایی برای اشاعه فا

این تجربه فرصت‌های بیشتری برایم مهیا کرد تا حقایق دافا را در شرکت روشن کنم.

در طول 6 سالی که در آن شرکت بودم، در بخش امور اداری، مسئول خرید و سایر سِمت‌ها کار کردم. هنگام خرید کالا، هیچ‌گاه بیشتر از مبلغ واقعی که خرج کرده بودم، درخواست صورت‌حساب نمی‌کردم. صداقتم در اغلبِ مواقع، تجار دیگر را گیج می‌کرد. آنگاه از این موقعیت‌ها استفاده می‌کردم تا حقایق فالون دافا را برای آنها توضیح دهم.

از هر فرصتی استفاده می‌کردم تا درباره حقایق به همکارانم بگویم. ازآنجایی‌که از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی می‌کردم، سخت کار می‌کردم و به همکارانم اهمیت می‌دادم، وقتی درباره این مسائل مهم صحبت می‌کردم، به حرف‌هایم گوش می‌دادند.

در طول این سال‌ها کارکنان زیادی آمدند و رفتند. آنها دانشجویان دکترا، دانشجویان فارغ‌التحصیل، مدیر، رئیس، بازدیدکنندگان، تاجر، تعمیرکار و افراد دیگر بودند—هنوز هم، از هر فرصتی استفاده می‌کردم تا حقایق را به آنها بگویم. افراد زیادی از ح.ک.چ خارج شدند.

برخی همکارانم که مخالف دافا بودند، تغییر کردند و به درک حقایق دافا و حمایت از آن پرداختند. حتی در زمانِ فرستادن افکار درست، عده‌ای به من یادآوری می‌کردند که افکار درست بفرستم و بعضی هر روز تکرار می‌کردند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.»

تا امروز فضای هماهنگ و صلح‌آمیزی در این شرکت وجود داشته است. بیشتر اینکه در سال 2012 روی پنجره‌ها و نرده‌های شرکت، گل‌های اودومبارا شکوفه زدند.

استاد بیان کردند: «نور بودا همه جا می‌درخشد، درستی و پسندیدگی همه چیز را هماهنگ می‌کند.» (جوآن فالون)

به‌راستی، تمام چیزهایی که استاد به ما آموزش دادند درست است.