(Minghui.org) 

20 سال است که تزکیه در فالون دافا را شروع کرده‌ام و حالا یک تمرین‌کننده 62 سالۀ سالم و پرانرژی فالون دافا هستم.

آنچه که باعث می‌شود بسیار سپاسگزار باشم، تغییراتی است که در شخصیتم بوجود آمده است. از فردی خودخواه و تندخو تبدیل به فردی شدم که ابتدا به دیگران فکر می‌کند و شهرت و ثروت را سبک می‌گیرد.

در طول این سال‌ها، از مزایای جسمی و روانی بهره برده‌ام و شاهد قدرت شگفت‌انگیز این تمرین تزکیه بوده‌ام.

قدرت دافا

در ماه ژانویه 2016 در یک روز سرد که جاده‌ها یخ زده بودند، برای برادرم که در بیمارستان بستری بود ناهار ‌می‌بردم. گرچه مراقب بودم، به زمین افتادم، اما صدمه زیادی ندیدم. هنگامی‌که به خانه برمی‌گشتم مچم ورم کرده بود. تمرین‌ها را انجام دادم و طولی نکشید که خوب شدم.

در سال 2007 رشد و بهبود در وضعیت ذهنی‌ام را نشان دادم. در فروشگاهی مسئول فروش تخم‌مرغ بودم، به من گفته شده بود که هر مشتری فقط می‌تواند دو دوجین تخم‌مرغ خریداری کند. سعی کردم محدودیت خرید تخم‌مرغ را به خانمی بگویم، اما او تقاضا کرد برایش 5 جین تخم‌مرغ بخرم. او نسبتاً بد رفتار می‌کرد، اما در خاتمه دوجین تخم‌مرغ خرید. ادب را رعایت و از درگیری با او خودداری ‌کردم.

مدیر فروشگاه شاهد این واقعه بود و به من گفت که نگران نباشم، چون همه نوع مشتریانی وجود دارند. فقط لبخندی زدم و فکر کردم که این خانم فرد خوش‌شانسی بود که من فالون دافا را تمرین می‌کردم. اگر من فردی بسیار رقابت‌جو بودم، حرفم را نه فقط با کلمات، بلکه بازور و تهدید به او تحمیل می‌کردم.

«لطفاً این تمرین‌کننده را برای کارهایی در آینده اختصاص دهید»

کاری را با خدمات حرفه‌ای نظافت خانه پذیرفتم، زیرا این فرصتی بسیار عالی برای صحبت با مردم درباره دافا و آزار و شکنجه بود. در دومین روز کاری‌ام با مالک آنجا، که یک مسیحی بود و همین‌طور با خانواده‌اش درباره دافا صحبت کردم. با کمال تعجب دریافتم که آنها آگاهی بسیار خوبی دربارۀ دافا دارند.

رئیسم از من خواست برای یک کار نظافت بزرگ برآوردی انجام دهم. پس از انجام برخی مذاکرات، مشتری تمایل پیدا کرد قیمتی را که داده بودیم بپردازد.

من نه تنها سخت‌ترین کار را انتخاب کردم، تمیز کردن پنجره‌های بزرگ در طبقات بالا، بلکه برای افرادی که کمکم می‌کردند مقداری غذا نیز به‌همراه آورده بودم. آنها از این موضوع بسیار قدردانی کردند. آنها خوبی‌های یک تمرین‌کننده را درک می‌کردند.

کار بعدی تمیز کردن پنجره‌های یک رستوران بود. من مشکل‌ترین بخش کار را برعهده گرفتم و غذایم را با همکارم تقسیم کردم. برای یک تمرین‌کننده بسیار مهم است به مردم نشان دهد که تمرین‌کنندگان افراد خوبی هستند و همیشه ابتدا دیگران را درنظر می‌گیرند.

کار دیگرمان برای یک ادارۀ دولتی با پنجره‌های بسیار بود. مشتری به‌قدری از کارم راضی بود که به من گفت دفعه دیگر بجای اینکه با شرکتم تماس بگیرد با من تماس خواهد گرفت‌، بنابراین مجبور نیستم 20% از درآمدم را به شرکت بدهم.

گفتم: «متأسفم، نمی‌توانم آن کار را بکنم. من یک تمرین‌کننده فالون دافا هستم. تمرین‌کنندگان به رئیس‌شان خیانت نمی‌کنند. باید از اصول دافا حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی کنم.»

این مرد پاسخی نداد، اما او و خانواده‌اش به صحبت‌هایم درباره دافا گوش دادند و مطالب اطلاع‌رسانی را پذیرفتند. او تحت‌تأثیر قرار گرفت و همان روز عصر با رئیسم تماس گرفت.

او گفت: «دفعه بعد، لطفاً تمرین‌کنندگان فالون دافا را برای این کار اختصاص دهید.»