(Minghui.org) هماتاقی قبلیام که فالون گونگ را تمرین نمی‌کرد، می‌خواست ازدواج کند و نقل‌مکان کرد. بنابراین باید به دنبال فرد دیگری میگشتم تا اجاره اتاقم را با او تقسیم کنم.
این بار میخواستم یک تمرینکننده را پیدا کنم تا هماتاقیام شود و فکر می‌کردم آن خیلی بهتر از زندگی کردن با فردی عادی است. بنابراین از تمرینکنندهای به نام مِی مِی دعوت کردم با من زندگی کند.
در واقع، مِی مِی هماتاقی ایدهآلی که میخواستم نبود، چراکه شایعاتی درباره او شنیده بودم و فاصله سنی ما بیش از 20 سال بود، اما میدانستم زندگی کردنِ ما با هم مسیری است که استاد برایم نظم و ترتیب داده‌اند.
برملا شدن کاستی‌هایم
وقتی با هماتاقی قبلیام زندگی می‌کردم، فا را مطالعه می‌کردم، در مطالعه گروهی فا شرکت می‌کردم، گاهی اوقات تمرینها را انجام میدادم و تمام سعیام را می‌کردم تا حقایق آزار و شکنجه فالون گونگ را روشن کنم. احساس می‌کردم تمرینکنندهای کوشا هستم، اما بعد از اینکه مِی مِی به منزلم نقل‌مکان کرد، تمام عیب و نقصهایم برملا شدند.
تنها چند روز پس از اینکه مِی مِی به اتاقم نقل‌مکان کرد، درگیریها آغاز شدند. از آنجا که در تزکیۀ روزانهام نه منظم بودم و نه سختکوش، نمیتوانستم خودم را با استانداردهای بالای او مطابقت دهم.
وقتی از من می‌خواست بیدار شوم، بلند نمی‌شدم، بنابراین او به نقل از استاد می‌گفت: «وقتی شخصی دانا دائو را میشنود، آن را با پشت‌کاری تزکیه میکند» (جوآن فالون) و سپس در ادامه می‌گفت: «زود باش بلند شو!»
این در واقع استاد بودند که کمک میکردند تنبلی و وابستگیام به راحت‌طلبی را ازبین ببرم.
زندگی با مِی مِی آسان نبود. با هر چیزی که می‌گفت مخالف می‌کردم، زیرا احساس می‌کردم به‌افراط می‌رود. در واقع، آن به‌دلیل درک سطحیام از فا بود. در این روند بسیاری از وابستگیهای بشریام، مانند حسادت، ذهنیت رقابت‌جویی و بی‌میلی به گوش دادن به انتقاد سایرین برملا شدند.
از بین بردن بسیاری از عادات بد
یک بار مِی مِی گفت که چیزهای نامربوطی در اتاقم وجود دارند و او نمیتواند روی فا تمرکز کند. با شنیدن این حرفش بسیار ناراحت شدم.
در پاسخ گفتم: «این اتاق بسیار تمیز است. هر روز بعد از کار در وضعیت لوتوس کامل می‌نشینم، فا را با دقت مطالعه می‌کنم و میتوانم روی هر کلمه تمرکز کنم. چطور تو نمیتوانی تمرکز کنی؟» پاسخی که او داد را دوست نداشتم و گفتم: «هر زمان به خانه میآیم، ادعا میکنی که این یا آن با تو مداخله کرده است.»
احساس می‌کردم او به‌دلیل ناتوانی خودش در تمرکز کردن، از وضعیت اتاقم ایراد می‌گیرد. فکر می‌کردم: «چرا تمرینکنندگان بیش‌ازحد به جزئیات کوچک اهمیت میدهند؟ استاد مدت‌ها پیش محیط ما را پاک کرده‌اند!»
خودداری از پذیرفتن انتقاد و امتناع از توجه به توصیه‌ها، از نشانه‌های ویژه حسادت هستند. ذهنیت رقابت‌جویی و سایر افکار بشریام، مانع می شدند که در مسیرم رشد کنم.
اما بهخاطر زندگی کردن با مِی مِی، میزان مطالعه فایم به مقدار فوقالعادهای افزایش یافت. بسیاری از وابستگیهای بشریام نیز از بین رفتند.
پوشیدن لباسهای عجیب و غریب را کنار گذاشتم و دیگر آخرین مُد لباس را دنبال نمیکنم. در حال حاضر مد لباس سنتیتر و بهتری را دنبال می‌کنم. مصمم هستم یک تمرینکننده واقعی باشم که با پشتکار تزکیه میکند. در این میان، وابستگیام به ترس، بی‌میلی به نگاه به درون و تمایل به انتقاد از سایرین را نیز از بین بردهام.
معنای تزکیه روشنتر میشود
استاد از کاستی‌هایم آگاه هستند و وقتی نمیتوانم بر مانعی غلبه کنم، علاوه بر تذکر به من از طریق فا، از سایر راهها نیز به کاستی‌هایم اشاره میکنند.
قبل از اینکه با مِی مِی زندگی کنم، یک بار رؤیایی دیدم. استاد نام مرا صدا زدند و گفتند که با پشتکار تزکیه کنم. ایشان گفتند مسیری که برایم نظم و ترتیب داده‌اند، به‌منظور رشد و بهبودم است. باید افکار بشریام را از بین میبردم و چیزهای ناخواسته را رها می‌کردم.
از مِی مِی فوقالعاده سپاسگزارم! البته او نیز بسیاری از وابستگیهایش را از بین برد و افکار بشریاش را رها کرد. در واقع، هر دوی ما شینشینگمان را بهبود بخشیدیم.
پس از رها کردن بسیاری از عقاید و تصورات عادی و بشری، مِی مِی و من با یکدیگر بهتر همکاری کردیم که موجب تقویت تلاشهایمان برای اعتباربخشی به فا شد.
در حال حاضر، ما واقعاً مثل تمرینکنندگان با یکدیگر همکاری میکنیم. قبل از آن، درگیر نگرانی‌های جامعه مردم عادی بودم، بنابراین مجبور بودم لابهلای کارها وقتی را برای مطالعه فا، فرستادن افکار درست و روشنگری حقیقت پیدا کنم. در حال حاضر اوضاع واقعاً برعکس شده است. هر وقت کارها بر وفق مرادم نیست، دیگر ناراحت نمیشوم. در عوض، به درون نگاه می‌کنم و اخلاق و رفتارم را بهبود میبخشم.
درواقع معنای تزکیه در ذهنم خیلی روشنتر شده است!
مجموعه رشد و اصلاح خود
