(Minghui.org) داماد یک تمرین‌کننده قدیمی در منطقه‌مان، اخیراً به‌طور ناگهانی درگذشت این تمرین‌کننده مسن که قبل از شروع آزار و شکنجه در سال 1999، تمرین را آغاز کرده بود، بسیار ناراحت و گیج بود زیرا نمی‌توانست درک کند دامادش که حزب کمونیست چین را ترک کرد، چرا فوت شده است؟

مایلم درک‌هایم را با تمرین‌کننده‌های قدیمی مانند این خانم به اشتراک بگذارم. اگر درک‌هایم هم‌راستا با فا نیست لطفاً آن را اصلاح کنید.

این تمرین‌کننده مسن قادر به خواندن و نوشتن نیست. او تمرینات را انجام می‌دهد و وقتی هم‌تمرین‌کنندگان جوآن فالون را می‌خوانند به آنها گوش می‌کند. او پیش از 1999 باجدیت تزکیه کرده است و استاد بدنش را پاک کرده‌اند. بیش از 20 سال یا بیشتر است که مبتلا به هیچ بیماری نشده است.

در زندگی روزانه، او آشپزی می‌کند و شوهرش ظرف‌ها را می‌شوید. خانواده دخترش از جمله نوه‌هایش با آنها زندگی می‌کنند. سایر اعضای خانواده به‌ندرت کارهای خانه را انجام می‌دهند و از خدمات این زوج مسن برخوردار می‌شوند.

این تمرین‌کننده در طول دوران اصلاح فا کار زیادی در جهت روشنگری حقیقت انجام نداد و در واقع فقط مکانی برای مطالعه فا در خانه‌اش فراهم کرد.

او به فرستادن افکار درست اهمیت زیادی نمی‌دهد و اغلب در آن هنگام دستش روی پایش می‌افتد. هم‌تمرین‌کنندگان چند بار این موضوع را به او تذکر داده‌اند، اما او به همان طریق ادامه داد. در نتیجه هیچ کسی دیگر متذکر نشد.

او دختر و دامادش را متقاعد کرد که از حزب خارج شوند و از آنها خواست عبارات «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کنند. اما وقتی آنها از ترس درگیر شدن با مأموران، از او خواستند دیش ماهواره تلویزیون سلسله تانگ جدید(‌ان‌تی‌دی‌تی‌وی) را بردارد؛ او نیز برای اجتناب از کشمکش موافقت کرد. حالا خانواده پس از شام برنامه‌های مردم عادی را تماشا می‌کنند.

مرگ داماد این تمرین‌کننده، او را شوکه کرد. دخترش گیج شده بود و از او پرسید: «او حزب را ترک کرده بود و عبارتی که به او یاد داده بودی را تکرار می‌کرد. با وجود اینها چرا باز هم درگذشت؟» این تمرین‌کننده مسن نیز گیج شده بود.

تمرین‌کننده مسن دیگری در منطقه‌مان نیز قبل از سال 1999 فا را کسب کرده بود. او به‌طور کوشا حقیقت را روشن و مردم زیادی را متقاعد کرده بود که حزب را ترک کنند. اما پس از اینکه از جیانگ زمین شکایت کرد، دچار سکته مغزی شد و فوت کرد.

بعضی از اشخاصی که توسط او حزب را ترک کرده بودند، از مرگش گیج شدند. یکی از آنها مرا می‌شناخت و به یکی از اعضای خانواده‌ام گفت که دیگر باور ندارد فالون گونگ می‌تواند او را نجات دهد و از آن عضو خانواده‌ام خواست مرا مجاب کند که این تمرین را رها کنم. من از شنیدن این موضوع شوکه و ناراحت شدم.

در مطالعه گروهی فایی که هستم، چند تمرین‌کننده قدیمی دیگر که پیش از سال 1999 فا را کسب کرده‌اند، همگی دچار یک مشکل هستند- آنها موضوع فرستادن افکار درست را جدی نمی‌گیرند و نمی‌توانند در آن هنگام دستشان را به‌طور پیوستهعمود نگه دارند.

چرا مینگهویی اطلاعیه «تقویت فرستادن افکار درست» را منتشر کرد؟ اگر کسی قادر نباشد هنگام فرستادن افکار درست دستش را به‌طور عمود نگه دارد، نشان می‌دهد که خودآگاه اصلی‌اش قوی نیست و با قلبش تزکیه نمی‌کند.

این موضوعی جدی است. ما باید خودمان را به‌خوبی تزکیه کنیم. نباید زندگی روزانه فرزندانمان را در اولویت قرار دهیم و وظیفه‌مان را که نجات موجودات ذی‌شعور است فراموش کنیم. به علاوه وقتی فرزندانمان کار اشتباهی در رابطه با دافا انجام می‌دهند نباید از موضوع ساده بگذریم.

ما باید درکمان از فا و شین‌شینگمان را بهبود دهیم. فقط آن هنگام است که می‌توانیم با گفتار و کردارمان به فا اعتبار ببخشیم و به مردم اجازه دهیم حقیقت را بفهمند. فقط در آن صورت می‌توانیم مردم را نجات دهیم. نجات مردم سخت است. نباید با آن به‌ طور سطحی برخورد کنیم.