(Minghui.org) یک کارمند جدید در محل کارم به‌تازگی شروع به کار کرده است. اوقدی کوتاه و موهای رنگ‌شده دارد و بسیار زیاد آرایش می‌کند. خمیده است و صدای ناخوشایندی دارد. از همان ابتدا از او خوشم نیامد.

مدیرم از من خواست با او کار کنم. ازآنجاکه او جدید و بسیار جوان‌تر از من است، به او می‌گفتم که چه کاری را انجام دهد و این‌طور به‌نظر می‌رسید که به او دستور می‌دهم. نمی‌خواست به حرف‌هایم گوش دهد و باعث زحمت می‌شد. او دوست دارد خودنمایی نیز بکند، حتی در مقابل مدیرم.

ناامید شده بودم که چرا چنین همکاری دارم؟ ازآنجاکه فالون دافا را تمرین می‌کنم، شروع کردم تا خودم را بررسی کنم و از خودم می‌پرسیدم که چرا این احساسات منفی را دارم. متوجه شدم که هنوز می‌خواهم با سایرین رقابت کرده و خودنمایی کنم.

چند روز گذشت و شرایط بهتر نشد. به نگاه کردن به درون ادامه دادم؛ متوجه شدم که به‌قدر کافی نیک‌خواه نیستم و خودخواهم. به‌نظر می‌رسید که رفتار او ناشی از قصور و کاستی‌های من است.

اما هربار که رفتار نامعقولش را می‌دیدم، دوباره ناراحت می‌شدم. درنتیجه، به‌سختی می‌توانستم آرام ‌شوم و به درون نگاه کنم.

عبور از موانع

در راه منزل مدام درباره این فکر می‌کردم که چرا رفتار این همکارم به‌ آسانی سبب ناراحت و پریشانی من می‌شود؟ سپس سخنان استاد در جوآن فالون را به‌خاطر آوردم: «اگر همه با هم خوب بودند، بدون هیچ تضادی در تلاش برای پیشی گرفتن، و هیچ چیزی با ذهن‌تان مداخله نمی‌کرد، آیا فقط با نشستن در اینجا شینگ‌شینگتان رشد می‌کرد؟ این‌گونه نیست.»

ناگهان متوجه شدم، هروقت با مشکلی مواجه می‌شوم، به‌جای اینکه احساسات منفی داشته باشم، باید آن را سبک بگیرم. اگر هیچ چالش و فرصتی برای رشد نداشته باشم، باید نگران باشم. می‌دانستم که این مورد را به‌خوبی اداره نکرده‌ام. با آن طرز فکر، آگاه شدم که چه کاری باید انجام دهم.

قابل‌توجه است که روز بعد، مدیرم صحبتی طولانی با آن همکار داشت. بعد از آن جلسه، آن همکار نزد من آمد و با فروتنی گفت: «شما باتجربه‌تر از من هستید و من می‌توانم چیزهای زیادی از شما یاد بگیرم. ممکن است به من کمک کنید تا کار را یاد بگیرم؟»

لبخند زدم و گفتم: «مشکلی نیست. آرام پیش برو و کار را یاد می‌گیری.» از آن پس او به فرد متفاوتی تبدیل و رابطه‌مان صمیمی شد.

از طریق سخنرانی‌های فا می‌دانیم تا زمانی که خودمان را به‌خوبی تزکیه کنیم، وضعیت پیرامون‌مان تغییر می‌کند و هماهنگ‌ می‌شود. رها کردن عقاید و تصورات بشری نه تنها به خودمان، بلکه به اطرافیان‌مان نیز بهره می‌رساند.

رفتارمان بر سایرین تأثیر می‌گذارد

در طی این سال‌ها، بسیاری از تمرین‌کنندگان بازداشت شده‌اند. ما برای آزادی آنها بسیار تلاش کرده‌ایم، ازجمله تماس با اعضای خانواده‌ آنها، استخدام وکیل مدافع، نوشتن نامه برای مسئولین و ملاقات با سازمان‌های دولتی. برخی از تمرین‌کنندگان می‌گفتند بسیاری از افرادی که با آنها تماس گرفته می‌شد، کمکی نمی‌کردند و بعضی حتی آنها را نادیده می‌گرفتند یا ناسزا می‌گفتند.

این ممکن است تاحدی درست باشد. اما از طرف دیگر، می‌دانم که برخی از تمرین‌کنندگان طی 18 سال گذشته، به‌دلیل مشارکت مسئولین دولتی در آزار و شکنجه، احساساتی منفی نسبت به آنها رشد داده‌اند. به هنگام کمک به این افراد، این گله‌ها یا افکار منفی می‌توانند با ما مداخله کنند و سبب ایجاد وضعیتی بسیار منفی شوند.

ازآنجاکه ما اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را دنبال می‌کنیم، باید با همه با نیک‌خواهی رفتار کنیم. اگر قادر به انجام این کار باشیم، خلوص و مهربانی‌مان آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به آنها کمک می‌کند تا انتخاب بهتری داشته باشند.

هرچه باشد، مردم درحال مشاهده ما هستند و براساس گفتار و کردار‌مان نظراتی را درباره دافا شکل می‌دهند. برای نجات آنها، باید خودمان را به‌خوبی اداره کرده و عقاید و تصورات بشری را رها کنیم.