(Minghui.org) در سال‌های بسیاری که در زمینه روشنگری حقیقت و کمک به مردم برای خروج از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های مربوط به آن فعالیت می‌کنم، با افرادی با طرز فکرهای مختلف مواجه ‌شده‌ام. چهار نمونه از این ماجراها را انتخاب کرده‌ام تا با هم‌تمرین‌کنندگان به‌اشتراک بگذارم.

بی‌اختیار گریستم

موقعیتی پیش آمد که هر روز، نظاره‌گر کمک تمرین‌کننده‌ای قدیمی به مردم برای خروج از حزب بودم. هنگامی‌که با یک مرد و زن جوان صحبت می‌کرد، برخوردش را مشاهده کردم. رفتاری با آنها داشت که گویی فرزندانش هستند. وقتی درباره دافا صحبت می‌کرد، خانم جوان به‌قدری تحت‌تأثیر قرار گرفت که بی‌اختیار شروع به گریستن کرد. این اولین باری نبود که می‌دیدم وقتی با مردم درباره دافا صحبت می‌کند، آنها بی‌اختیار شروع به گریستن می‌کنند.

هنگامی‌که، با افراد درباره خروج از حزب صحبت می‌کردم، فکر کردم: «چه موقع می‌توانم اینگونه نیک‌خواهی را تزکیه کنم؟»

پس از چند سال کار کردن با تمرین‌کننده قدیمی و درحالی که به مردم کمک می‌کردم از (ح.ک.چ) خارج شوند، به‌تدریج ‌توانستم بسیاری از وابستگی‌هایم، مانند ذهنیت قوی رقابت‌جویی را رها کنم. با گذشت زمان، من نیز با افرادی مواجه شد‌ه‌ام که وقتی به آنها کمک می‌کنم از ح.ک.چ خارج شوند، اشک‌شان بی‌اختیار سرازیر می‌شود.

هنگامی‌که به مردی در خارج از چین کمک می‌کردم که از حزب خارج شود، او گفت که اعضای خانواده‌اش از چین، درباره دافا و آزار و شکنجه برای او روشنگری حقیقت کرده‌اند. اما، او فکر نمی‌کرد که لازم است از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شود. پس از نزدیک به 10 دقیقه توضیح جزئیات بیشتر و شرح خروج از حزب، درک بهتری پیدا کرد و از ح.ک.چ خارج شد.

او کاملاً آن را درک نکرده بود، بنابراین به‌تفصیل درباره ارزش‌های دافا صحبت کردم. پس از لحظه‌ای، بی‌اختیار شروع به گریستن کرد و آنگاه تصمیم گرفت دافا را تمرین‌کند.

سپاسگزاری از استاد لی هنگجی

بسیاری از چینی‌ها از تمرین‌کنندگانی که به آنها کمک می‌کنند از حزب خارج شوند، سپاسگزاری می‌کنند. ما از آنها می‌خواهیم که از استاد لی بنیان‌گذار فالون دافا سپاسگزاری کنند.

این اواخر، با دانشجویی چینی صحبت می‌کردم، درحالی‌که در چین هنوز اینترنت فیلتر است، سابقاً از نرم‌افزاری برای رفتن به اینترنت، استفاده می‌کرد. بنابراین، او قبلاً با فالون دافا آشنا شده بود.

اما، هنوز مطلبی درباره خروج از ح.ک.چ نشنیده بود. پس از زمان کوتاهی صحبت در این باره، او از سازمان‌های پیشگامان جوان و لیگ جوانان خارج شد و موافقت کرد به خانواده‌اش کمک کند از حزب خارج شوند.

دیگر فریب و نیرنگ کافی است

حدود پنج سال قبل، دو دانشجوی کارشناسی ارشد در حال عبور از مکانی بودند که برای روشنگری حقیقت‌ در آنجا مستقر بودیم. شنیدم که دانشجوی پسر برخی از تبلیغات ح.ک.چ را علیه فالون دافا تکرار می‌کرد. به آنها نزدیک شدم، آی‌پدم را بیرون آوردم و ویدئویی از آشکار سازی رویداد صحنه‌سازی شدۀ «حقه خودسوزی» در میدان تیان‌آن‌من در پکن را برای‌شان پخش کردم.

او دریافت که فریب خورده است و به سخنانم درباره حقایق دافا، این آزار و شکنجه و برداشت اجباری اعضای بدن تمرین‌کنندگان زنده فالون گونگ برای منافع اقتصادی گوش داد. هردوی آنها نه‌تنها از حزب خارج شدند، بلکه برای شنیدن مطالب‌ بیشتری درباره این تمرین علاقه نشان دادند.

بار دیگر در ایستگاه قطار با این دانشجویان مواجه شدم. آنها سؤالات مفصلی درباره تزکیه پرسیدند.

آنگاه شن‌یون را به آنها معرفی و ترغیب‌شان کردم که نمایش بعدی شن‌یون را تماشا کنند. وقتی برای تماشای نمایش شن‌یون رفته بودم، مردی جوان از پشت به شانه‌ام دست زد. او همان دانشجوی پسری بود که در مکان روشنگری حقیقت با او صحبت کرده بودم.

به من گفت که جوآن فالون را چند بار مطالعه کرده، همین‌طور سایر نشریات مربوط به دافا را نیز مطالعه کرده است.

پس از نمایش دوباره یکدیگر را دیدیم. به من گفت آنچه را که در کتاب‌های دافا نوشته شده است، حقیقتاً باور دارد.

ادای احترام

تمرین‌کننده سالمندی به من گفت فقط با خوب تزکیه کردن خودم، می‌توانم موجودات ذی‌شعور را نجات دهم. هر موقع که مشکلی به سطح می‌آید، او مرا تشویق می‌کند بجای نگاه کردن به‌بیرون، به‌درون نگاه کنم.

آنگاه گفت که مردم امروزی همگی گذشته مهمی داشتند و وقتی روشنگری حقیقت می‌کنید، اینکه می‌خواهید به آنها کمک کنید که حقایق دافا را درک کنند، طرف آگاه‌شان آن را درک خواهد کرد.

یک بار، به هشت گردشگر از چین کمک کردم که از حزب خارج شوند، یکی از آنها که در کادر رهبری حزب کمونیست بود، قبل از اینکه آنجا را ترک کند دست‌هایش را با احترام بهم فشرد، به من ادای احترام کرد و گفت متشکرم.