(Minghui.org) من بسیار خوش اقبال بودم که در سال 1994، در سخنرانی‌های ارائه شده توسط استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا در شهر یانجی شرکت کردم. در آن زمان حداقل درک را ازفا داشتم، اما می‌دانستم که فالون دافا خوب است.

من و خانواده‌ام برای اینکه استاد را از نزدیک ببینیم، خیلی زود در مکان سخنرانی حاضر ‌شدیم و بیرون تالار کنفرانس منتظر ‌ماندیم. زمانی که استاد را دیدم، با فشردن دست‌هایم به همدیگر در مقابل سینه، ادای احترام کردم. استاد با عمود نگه داشتن کف یک دست به من جواب دادند. پس از آن، ذهنم خالی شد.

بیش از 20 سال گذشته است، اما این خاطره نزدیکی بسیار به استاد در ذهنم حک شده است. این خاطره، من و خانواده‌ام را تشویق کرده است تا با جدیت در تزکیه‌مان پیشرفت کنیم.

استاد کارمای مرا ازبین می برند

زمانی که کوشا نبودم، از سوی استاد اشاراتی را دریافت کردم و یکی از این اشارات در یک رؤیا بود: من در تئاتر باییی در شهر جینژو واقع در استان لیائونینک بودم که استاد سخنرانی‌ها را آنجا ارائه کرده‌ بودند. وقتی استاد را دیدم، با چشم‌هایی پر از اشک به سوی ایشان دویدم. استاد لبخند زدند و گفتند: «به سخنرانی‌های یانجی نرسیدی؟ آیا می‌دانی که باید کارمایی زیادی از تو را ازبین ببرم!»

همسرم مرا از خواب بیدار کرد و پرسید چه اتفاقی افتاده است، زیرا بالش بخاطر اشک‌هایم خیس شده بود. وقتی درباره رؤیایم گفتم، او گفت: «استاد می‌بینند کوشا نیستی، ازاینرو به تو اشاره ‌کردند. باید سخت‌کوش شوی.»

ازبین بردن مواد بد

یک بار در هنگام فرستادن افکار درست، پس از مرحله نخست، شروع به تفکر درباره بستگانم کردم که چقدر موذی هستند. وقتی فقیر بودم به چشم حقارت به من نگاه می‌کردند، اما اکنون که ثروتمند هستم، تمام راه‌ها را به‌کار می‌گیرند تا از من استفاده ‌کنند.

خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم با آنها تماس بگیرم. دردی در سرم شروع شد و فرستادن افکار درست را متوقف کردم.

ناگهان فکری به ذهنم آمد: «این افکار در طول روز به ذهنم خطور نکردند، پس چرا حالا به سطح آمدند؟ آیا این مداخله نیست؟»

افکار درست قوی فرستادم: «می‌خواهم با دیگران مهربان باشم. می‌خواهم آنها را ببخشم. می‌خواهم با تمام موجودات ذی‌شعور با مهربانی رفتار کنم.»

موجی از انرژی قوی در سراسر بدنم جریان یافت، فهمیدم که مواد بد درحال متلاشی شدن هستند.

حل و فصل مداخله با افکار درست

هر روز 2 الی 3 سخنرانی از جوآن فالون را مطالعه می‌کنم. اگر وقت بیشتری داشته باشم، سایر سخنرانی‌های استاد و مقالات وب‌سایت مینگهویی را نیز می‌خوانم.

زمان مطالعه فا، کتاب را با دو دستم نگه می‌دارم و صاف در حالت نیمه لوتوس یا لوتوس کامل می‌نشینم. اعتقاد دارم که این احترام به استاد و فا را نشان می‌دهد و هم‌زمان در حفظ افکار درست به من کمک می‌کند. اگر خمیده شوم، می‌فهمم که افکار درستم ضعیف شده‌اند و حواسم متمرکز نیست.

گاهی اوقات می‌توانم به مدت یک ساعت افکار درست بفرستم، اما بیشتر وقت‌ها 35 دقیقه افکار درست می‌فرستم. بااین‌وجود، هنوز هم تحت مداخله قرار می‌گیرم.

یک بار زمان مطالعه فا، خواستم خواندن را متوقف کنم، کتاب را کنار گذاشتم و دراز کشیدم. فوراً افکار درست قوی فرستادم: «می‌خواهم فا را مطالعه کنم. می‌خواهم استاد را دنبال کنم. هیچ کسی نمی‌تواند مانع من شود.»

به مطالعه ادامه دادم و پس از چند صفحه مطالعه، مداخله ناپدید شد.

می‌توانستم احساس کنم که فالونی بزرگ دور سرم می‌چرخد. از آن روز، به‌محض شروع مطالعه فا، فرستادن افکار درست و حتی زمان نوشتن این مقاله، می‌توانم چرخش فالون را احساس کنم. حتی زمان نوشتن این مقاله این حس را داشتم.

اتخاذ تصمیمی درست

من یک راننده تاکسی هستم. این شغل فرصت‌های بسیاری برایم فراهم می‌کند تا درباره فالون دافا با مردم صحبت کنم. هنگامی که من و همسرم به سمت شهر دیگری راه افتادیم، مرد جوانی را دیدیم که کنار جاده منتظر وسیله نقلیه بود. توقف کردم و او سوار شد.

من و همسرم با او درباره دافا صحبت کردیم، درباره فساد حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و دلیلی که ح.ک.چ فالون گونگ را تحت آزار و شکنجه قرار می‌دهد و سایر چیزها.

آن مرد تصمیم گرفت از حزب و سازمان‌ جوانان آن خارج شود و گفت: «وقتی منتظر بودم تا سوار شوم، اتوبوسی توقف کرد، اما من به دلایلی سوار نشدم. وقتی شما ایستادید، می‌خواستم سوار تاکسی شما شوم. امروز تصمیم درستی گرفتم.»

وقتی پیاده می‌شد، گفت: «فالون دافا خوب است.»