(Minghui.org) بیش از ده سال پیش در یک شرکت سرمایه‌گذاری خارجی، به‌عنوان مدیرعامل استخدام شدم. با رکود در اقتصاد چین، کسب و کار املاک و مستغلات با مشکل روبرو شد. در نتیجه برخی از صاحبان مغازه دادخواستی را برای دریافت غرامت از شرکتم، ‌به دادگاه ارائه کردند.

دادگاه‌ها بر این اساس که آن املاک و مستغلات در زمان خرید مطابق با استانداردها بوده است، آن ادعاها را رد کرد. برخی از صاحبان مغازه خواستار تحقیق از جانب دولت شدند. در نتیجه صاحب شرکتم تصمیم به فروش همه دارایی‌های املاک و مستغلاتش گرفت.

مذاکرات با دنباله‌روی از اصول فالون دافا

تعدادی از شرکت‌ها و افراد نسبت به خرید این سازمان ابراز علاقه کردند اما در نتیجه ایجاد مشکلاتی در مذاکرات، راه به جایی نبردند.

رئیس یکی از شرکت‌هایی که تمایل به خرید داشت، خواستار ملاقات با من شد. او مقدار زیادی پول پیشنهاد کرد تا در ازای آن رئیسم را متقاعد کنم که قیمت را پایین بیاورد. همه افراد در شرکتم می‌دانستند که من یک تمرین‌کننده فالون دافا هستم و از اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری پیروی می‌کنم و آگاه بودند که من رشوه نمی‌پذیرم.

خریدار دیگری با طرح پرداختی متفاوتی پای میز مذاکره آمد و سعی کرد که با تهدید و بدگویی کردن از من در مقابل رئیسم، طرحش را به‌زور بقبولاند. رئیسم به همه مذاکرات خاتمه داد، به مذاکرات در رابطه با فروش شرکت خاتمه دادو تصمیم گرفت که فقط به‌شرط پرداخت به‌طور کامل،آن را بعداً پیشنهاد بدهد.

ثابت‌قدم باقی ماندن در تزکیه

بعد از اینکه رئیسم برنامه‌ریزی مجدد برای شرکت انجام داد، از دختر و دامادم خواست که این شرکت را برای فروش به دوستان‌شان توصیه کنند یا برای خودشان در نظر بگیرند.

یک روز دامادم به من گفت که علاقه‌مند به خرید شرکت است اما به‌دلیل کمبود پول، می‌خواهد با مقدار کمتری معامله کند. او انتظار داشت که من با معامله مخفیانه موافقت کنم، اما از انجام هرگونه کار غیراخلاقی خودداری کردم. آنها همچنان به من فشار می‌آوردند، بنابراین تصمیم گرفتم که به آنها کمک کنم شرایطم را با جزئیات بیشتر درک کنند.

به آنها گفتم: «بعد از اینکه بخاطر تمرین فالون دافا تحت آزار و شکنجه قرار گرفتم، دوبار نزدیک بود که زندگی‌ام را ازدست بدهم. چرا توانستم ایمانم را حفظ کنم؟ به این دلیل که تزکیه‌ام به من کمک کرد که اصول یک انسان خوب بودن را درک کنم. بنابراین اگر حتی شغل و زندگی‌ام را ازدست می‌دادم، هنوز بر اعتقادم پایبند باقی می‌ماندم. من هرگز از پیروی از اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری دست نخواهم کشید.

دامادم تسلیم نشد و گفت: «به‌عنوان پدر زنم اگر این کسب و کار رونق بگیرد، این معامله به نفع شما خواهد بود!»

گفتم: «پسرم، من برای بیش از ده سال مدیرعامل یک شرکت املاک و مستغلات بزرگ بوده‌ام. فرصت‌های بسیار زیادی برای پول درآوردن وجود داشت. چه نیازی به کمک تو بود؟ اگر از قوانین پیروی نمی‌کردم، می‌توانستم پول بسیار زیادی به جیب بزنم. انجام آن خیلی آسان بود.»

به آنها گفتم که من قبل از تمرین فالون دافا از بیماری‌های بسیاری رنج می‌بردم و بعد از تمرین بیماری‌هایم بهبود یافت و افراد با دیدن تغییراتم متحیر و متعجب شدند.

«دافا به من سلامتی و توانایی خوب عمل کردن بخشید و این چیزی نیست که بتوان آن را خرید. دافا نه تنها سلامتی‌ام را به من بازگرداند بلکه به من یاد داد که چطور قلبم را تزکیه کنم و فرد مهربانی باشم. استاد لی به ما اصل «بدون ازدست دادن چیزی بدست نمی‌آید» را آموزش دادند. در تزکیه، ما می‌بایست خود را به استانداردهای تزکیه‌کنندگان برسانیم.»

به منظور اینکه به آنها کمک کنم که موقعیتم را بهتر درک کنند، با آنها درباره زمانی صحبت کردم که شخصی با رئیسم تماس گرفت و از او خواست که مرا بخاطر باورم اخراج کند. زمانی که رئیسم اسمش را پرسید، آن شخصی گوشی را قطع کرد. علاوه بر آن، حتی زمانی که به‌ناحق به مدت دو سال زندانی شدم، رئیسم شغلم را برایم نگه داشت.

گفتم: «آن عملکرد در واقع مهر تأییدی به من و بخاطر پیروی از اصول دافا بود. شما هنوز جوان هستید و باید تلاش کنید درستکار باشید و اگر می‌خواهید این شرکت را بخرید، پس کل مبلغ آن را پرداخت کنید.»

دخترم به او گفت که من طرز تفکرم را عوض نخواهم کرد. او به من گفت که به تصمیمم احترام می‌گذارد. طولی نکشید که توانست پول کافی جمع کند تا آن شرکت را بخرد.

استاد بیان کردند:

وقتی کسی تمرین‌ چی‌گونگ‌ را انجام می‌دهد باید‌ تقوا را جدی بگیرد، کارهای‌ خوب‌ انجام‌ دهد و فردی‌ مهربان باشد- باید در هر کجا و تحت‌ هر شرایطی‌ بدین‌ شکل‌ با خودش‌ رفتار کند. (جوآن فالون)

بعد از چند سال رنج کشیدن و آبدیده شدن، پخته شده‌ام. به‌تدریج یاد گرفتم به امور از منظر خودم نگاه کنم و  آنها را از نقطه‌نظر یک تزکیه‌کننده درنظر بگیرم. از اصول ازخودگذشتگی و نوع‌دوستی دافا پیروی می‌کنم و دائماً سعی می‌کنم که خودم را رشد دهم.