(Minghui.org) من 60 ساله هستم و هیچ مشکلی در وضعیت سلامتی‌ام ندارم بلکه در عوض به لطف فالون دافا، از لذت داشتن یک زندگی سالم و کامل بهره‌مند شده‌ام.

از بین رفتن علائم بیماری پس از خواندن جوآن فالون

در سال 2008 پس از اینکه یکی از همکارانم دافا را به من معرفی کرد، این تمرین را شروع کردم. او گفت که فالون دافا یک روش تزکیه در مدرسه بودا است و خصوصاً برای درمان بیماری‌ها و تندرستی بسیار خوب است.

در ابتدا حرف او را باور نکردم. اما چون کنجکاو بودم بدانم چرا این تمرین توسط حزب کمونیست سرکوب شده است، از او خواستم یک نسخه از جوآن فالون را به من قرض بدهد.

وقتی کتاب را برایم آورد بسیار هیجان‌زده بودم و آن را در عرض 3 روز تمام کردم. با اینکه من به‌طور عادی حافظه بسیار قوی دارم اما نمی‌توانستم محتویات کتاب را به یاد آورم.

در نتیجه آن را دوباره خواندم و این بار درک کاملاً متفاوتی نسبت به اولین بار داشتم.

سابقاً وضعیتم به گونه‌ای بود که اغلب خون کافی به مغزم نمی‌رسید در نتیجه احساس گیجی و تهوع می‌کردم. پول زیادی برای مداوای آن خرج کردم اما فایده‌ای نداشت. اما پس از دو بار خواندن جوآن فالون تمام آن علائم از بین رفت.

یک بار بازویم دچار جراحتی به طول 8 سانتیمتر شد. عصر همان روز احساس کردم جریان انرژی گرمی وارد بازویم شد. صبح روز بعد بازویم کاملاً بهبود یافته بود.

آن تمرین‌کننده به من گفت آنچه برایم اتفاق افتاده در جوآن فالون شرح داده شده بود. من قدرت دافا را دیدم: این کتاب معجزات بود!

این تمرین را آموختم و از آن جایی که وضعیت سلامتی دخترم خوب نبود او را هم تشویق کردم این تمرین را انجام دهد که او نیز آن را شروع کرد.

تحت محافظت بودن در شرایط خطرناک

استاد بیان کردند:

«بدهی‌ها باید پرداخت‌ شوند، به ‌همین ‌جهت‌، در مسیر تزکیه‌تان بعضی‌ از چیزهای‌ خطرناک‌ ممکن‌ است‌ اتفاق‌ بیفتند. اما وقتی‌ این‌ چیزها اتفاق‌ می‌افتند، نخواهید ترسید و نخواهیم گذاشت در خطر واقعی بیفتید.» (جوآن فالون)

استاد همچنین بیان کردند:

«فاشن‌ من‌ شما را محافظت‌ خواهد کرد تا زمانی‌که‌ بتوانید از خودتان‌ محافظت کنید. در آن ‌زمان‌، ورای تزکیه‌ فای دنیای سه‌گانه رفته‌اید و دائو را به‌دست آورده‌اید‌.» (جوآن فالون)

در سپتامبر 2010 سوار بر دوچرخه بودم که با یک تاکسی تصادف کردم. روی شیشه جلوی تاکسی پرت شدم و دوباره روی زمین افتادم.

به خودم گفتم: «من تمرین‌کننده دافا هستم. استاد به ما گفتند در مواجهه با خطرها اتفاقی بریمان نمی‌افتد. باید بلند شوم.» سپس طوری بلند شدم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود.

مردمی که در حال نگاه کردن بودند همگی شوکه شدند! به راننده تاکسی گفتم که تمرین‌کننده فالون دافا هستم و با صدای بلند گفتم «فالون دافا خوب است! حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است!»

چند تن از ناظران این عبارات را با من تکرار کردند.

شوهرم نیز از برکات دافا بهره‌مند شده است. او با مشاهده تغییرات مثبت در من و سایر تمرین‌کنندگان، سایرین را تشویق کرد تا فالون دافا را تمرین کنند. او در خیلی از کارهایی که به دافا مربوط می‌شد نیز کمک کرد.

یک بار سوار بر کامیون از یک کوه بالا می‌رفت که کامیون واژگون شد. خوشبختانه او آسیبی ندید و توانست از آن خارج شود.

بک بار دیگر یک تابلو تبلیغات روی سر شوهرم افتاد، اما باعث هیچ صدمه‌ای به او نشد.

بهبودی خصوصیات اخلاقی‌ام

فالون دافا به من آموخت تا به دیگران فکر کنم. دست از مشاجره با برادران و خواهران شوهرم برداشتم. اغلب برای مادر شوهرم هدیه می‌گرفتم و زمانی که دور هم جمع می‌شدیم من برای کل خانواده آشپزی می‌کردم. حالا همه مرا به‌خاطر همسر و عروس خوبی بودن تحسین می‌کنند.